بانک توسعه تعاون بانک ملی
روزنامه نوآوران - 1403/02/12
شماره 2460 - تاریخ 1403/02/12
آخرین اخبار
شناسایی و پلمپ۲ خانه پلاک قرمز در ناحیه۱ منطقه۶
اجرای طرح ضربتی پاکسازی و جمع‌آوری بساط گستران محور هفت تیر
زمین پاک ، شهروند مسئول
اجرای طرح کوچه به کوچه در معابر ناحیه۷
مناسب سازی و بهسازی ۹۶ نقطه از معابر جهت معلولین و سالمندان در منطقه ۲۱
بررسی فعالیت های سال ۱۴۰۲ شهرداری منطقه ۲۱ در حوزه زنان
تداوم برگزاری جلسات پیگیری وضعیت نگهداشت بوستانها در منطقه ۴
تقدیر و قدردانی از همکاری اعضای دوام محلات ۲۰ گانه منطقه ۴ در هفته سلامت
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
درخواست تسهیلات طرح پذیرنده ملی هم آنلاین شد
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
مدیرعامل بانک ملی ایران با پیامی «روز معلم» را تبریک گفت
برگزاری جلسه بررسی ۳۱ پروژه شاخص شهرداری منطقه ۴ در طرح ویژه کوک چهارم
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
امضای بیش از ۵۷ درصد از کل تعهدات پرداخت تسهیلات نهضت ملی مسکن در بانک مسکن
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
مدیرعامل بانک در سومین نشست صمیمی با معاونان ادارات ستادی: بین منافع پست بانک ایران و کارکنان بانک مرزی وجود ندارد
سرویس‌دهی در خط ۵ مترو به حالت عادی بازگشت
دیدار دکتر بهزاد شیری مدیر عامل پست بانک ایران با کارکنان شرکتی مستقر در ستاد بانک
دیدار دکتر بهزاد شیری مدیر عامل پست بانک ایران با کارکنان شرکتی مستقر در ستاد بانک
توجه به حوزه‌های نوآورانه در صنعت بانکداری در صدر برنامه‌های بانک سینا قرار دارد
توجه به حوزه‌های نوآورانه در صنعت بانکداری در صدر برنامه‌های بانک سینا قرار دارد
بازدید شهردار منطقه ۱۶ از ساختمان مرکز جامعه پذیری
چک‌های ۱ میلیارد ریالی به دست برندگان وین‌کارت رسید
چک‌های ۱ میلیارد ریالی به دست برندگان وین‌کارت رسید
بانک شهر استفاده از ریال دیجیتال برای پرداخت های خرد شهری را عملیاتی می کند
بانک شهر استفاده از ریال دیجیتال برای پرداخت های خرد شهری را عملیاتی می کند
برگزاری مراسم تکریم از پاکبانان مناطق ۳ و ۶ پایتخت به مناسبت روز کارگر
عملیات بهسازی و ایمن سازی خیابان راجیان انجام شد
تحقق ۶۶ درصدی سهمیه بانک دی در قانون جهش تولید مسکن
تحقق ۶۶ درصدی سهمیه بانک دی در قانون جهش تولید مسکن
کودکان منطقه2 به طرح نوماند پیوستند
پرداخت بیش از ۲۲۷ میلیارد ریال وام قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری
پرداخت بیش از ۲۲۷ میلیارد ریال وام قرض الحسنه ازدواج و فرزندآوری
ارتقای ایمنی بزرگراه یادگار امام (ره) با جایگزینی نیوجرسی به جای گاردریل
پیام تبریک مدیرعامل بانک آینده به مناسبت روز معلم
پیام تبریک مدیرعامل بانک آینده به مناسبت روز معلم
تقدیر مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران از عملکرد شعب استان تهران
تقدیر مدیرعامل بانک قرض‌الحسنه مهر ایران از عملکرد شعب استان تهران
شعبه استهبان بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در استان فارس افتتاح شد
شعبه استهبان بانک قرض‌الحسنه مهر ایران در استان فارس افتتاح شد
اجرای پوشاننده جداره ها و المان های نواحی شش گانه منطقه ۱۲
تمجید مدیرکل دادگستری استان فارس از عملکرد بانک قرض‌الحسنه مهر ایران
تمجید مدیرکل دادگستری استان فارس از عملکرد بانک قرض‌الحسنه مهر ایران
جدیدترین تمهیدات بانک صادرات ایران برای پشتیبانی از دانش‌بنیان‌ها اعلام شد
جدیدترین تمهیدات بانک صادرات ایران برای پشتیبانی از دانش‌بنیان‌ها اعلام شد
ادای احترام و گلباران محل شهادت استاد مطهری در منطقه ۱۲
تونل نوری ثابت در منطقه 17افتتاح شد
اجرای عملیات گاردکوبی در بزرگراه شهید چراغی
میزبانی از یک هزار بانوی تهرانی در بوستان ریحانه چیتگر
ساماندهی و به‌زراعی درختان در سایت نگهداری حیات وحش چیتگر
افتتاح سایت پرنده‌نگری در شمال‌غربی پایتخت
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
فولاد مباركه بزرگترین صادركننده غیرنفتی و اولین صادركننده در زنجیره صنایع معدنی در سال 1402
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
كارگران؛ پیشرانان شریف جبهه جهاد اقتصادی
«قدردان‌تان هستم»
«قدردان‌تان هستم»
از فولاد هرمزگان به عنوان واحد نمونه کارفرمایی تقدیر شد
از فولاد هرمزگان به عنوان واحد نمونه کارفرمایی تقدیر شد
تجلیل بنیاد ملی نخبگان از مدیرعامل فولاد هرمزگان
تجلیل بنیاد ملی نخبگان از مدیرعامل فولاد هرمزگان
پیام تبریک مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان به مناسبت روز جهانی کار و کارگر؛ منویات مقام معظم رهبری سرلوحه کار در فولاد هرمزگان
پیام تبریک مدیرعامل شرکت فولاد هرمزگان به مناسبت روز جهانی کار و کارگر؛ منویات مقام معظم رهبری سرلوحه کار در فولاد هرمزگان
برگزاری اجتماع بزرگ شهادت امام جعفر صادق (ع) در منطقه 13
اصلاح چهره پایتخت با تداوم طرح ساماندهی فوریت‌های آسیب‌های اجتماعی
۸۳ مصوبه ارمغان بازدید دوره ای برای رفع مشکلات محلی منطقه ۱۵
افزایش نظارت نواحی بر کیفیت خدمت رسانی و نگهداشت شهر
ملاقات با المپیک در نمایشگاه سامسونگ
شبهای بوستان شقایق منطقه 19 با تعویض ۲۸۵ پروژکتور در 25 برج نوری زیباتر شد
شهروندان محله شهید کاظمی منطقه 19 صاحب زمین چمن مصنوعی نو شدند
کد خبر: 125979 | تاریخ : ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ - 12:42
زندگی دردناک آدم ها در زیرزمین تهران+عکس

زندگی دردناک آدم ها در زیرزمین تهران+عکس

نخستین تصویر، وحشت است؛ وحشت از دیدن زندگی آدم‌ها در کانال‌های تنگ و تاریک آب شهری. کانال‌هایی با بوی تعفن، پُر از موش، پُر از سوسک و مارمولک و مورچه.

نوآوران آنلاین-در نخستین تصویر، وحشت است؛ وحشت از دیدن زندگی آدم‌ها در کانال‌های تنگ و تاریک آب شهری. کانال‌هایی با بوی تعفن، پُر از موش، پُر از سوسک و مارمولک و مورچه. از کانال‌ها صدای خِش‌خِش کیسه می‌آید، صدای نفس، بخار نفس. صدای کشیده‌شدن مقوا روی سطحی ناهموار. صدای پا می‌آید. صداهای کُند و کِشدار، صدای آدم. زیر این کانال‌ها، سفیدی چشم‌ها پیداست. آن‌جا شهری جاری است؛ شهری زیرزمینی با آدم‌های زیرزمینی. معتادان بی‌خانمان، در کانال‌های آب شهری زندگی می‌کنند. کانال‌هایی در همسایگی بزرگراهی در شمال شهر.

 
دومین تصویر پای «حمید» است؛ حمید شلوارش را تا زانو بالا زده: «ببین چطوری زدن؟ نگاه کن.» و پای راست را می‌گیرد جلوی لنز دوربین تا رد زخمی عمیق، روی پاهای نحیف و ناتوانش آشکار شود؛ زخمی عمیق و رشته‌ای مثل رد تازیانه که در یکی از طرح‌های جمع‌آوری معتادان برایش مانده. «حمید» ساکن همان شهر زیرزمینی است. او آن ته، کنار «علی» پاهایش را دراز کرده. «علی»، خودش را زیر پتوی کِرم‌رنگی پنهان کرده، کلیه‌اش عفونت دارد: «واقعا هیچ‌کس نیست بیاد بگه تو چت شده؟ مریضیت چیه؟» حمید می‌گوید، علی چهار روز است همین گوشه افتاده و نمی‌توانند او را ببرند بیمارستان. کلیه‌اش درد می‌کند. آنها از پشت میله‌های کانال حرف می‌زنند. صدایشان می‌پیچد.
 
کانال‌های کم‌عرض و طولانی خانه است، جای خواب و شب‌مانی. معتادان بی‌خانه، کانال‌هایی که سقفش، کمتر از یک‌متر با زیرزمین فاصله دارد را سرپناه کرده‌اند. حمید، در زمهریر شب، پیشانی را روی دو ستون دست گذاشته.
 
 
گزارشی اسفناک از کانال خواب‌های بی‌خانمان
 
 
 
این‌جا را از کجا پیدا کردید؟
این اطراف هستیم، هوا سرد که می‌شه، می‌آییم داخل کانال.
 
 
چند وقت است؟
سال‌ها.
 
کسی این‌جا سراغتان نمی‌آید؟
 
چرا، گاه‌گداری. بعضی‌ها می‌یان می‌گن می‌خوایم کمکتون کنیم، یک‌ساعت بعدش، یک گردان آدم این‌جا می‌ریزن و ما را جمع می‌کنن. بخدا همین چند روز پیش، مامورها ریختن. پامو نگاه کن.
 
 
مامورهای کجا؟
 
همه جا. می‌یان به زور ما را می‌برن، سه‌ماه و یک روز می‌مونیم تو کمپ. یا بهاران یا جای دیگه. بعد دوباره ول می‌کنن. زوری که نمی‌شه کسی رو ترک داد اما همه چی زوریه.
 
 
قبلا کجا بودید؟
داخل همین باغ. (با دست روبه‌رو را نشان می‌دهد) مامورها آمدن، ما هم مجبور شدیم بیایم اینجا.
 
 
آخر این‌جا اوضاعش بد است.
 
بله بده، کانال فاضلابه. خُب چیکار کنیم؟ اصلا هرجایی باشه که از دست مامورا بتونیم چند ساعتی دور باشیم، می‌مونیم، حالا هرجایی می‌خواد باشه.
 
«اکبر» ورودی کانال نشسته، پشت میله‌ها. ادامه حرف‌های «حمید» را می‌گیرد: «حالا درخت هم باشد، می‌ریم بالاش می‌مونیم. فقط از دست مامورها دور باشیم.» از پشت میله‌ها حرف می‌زنند، آن‌جا داخل کانال تنها جایی است که متعلق به خودِ خودشان است و نمی‌خواهند غریبه‌ای وارد حریمشان شود. حمید و علی آن گوشه سمت راست دراز کشیده‌اند و امین و اکبر، کنار دریچه‌ها مشغولند: «تا این ته بری، پر آدمه.» ته، منظورش انتهای کانال است که شانه به شانه اتوبان جلو رفته. «حمید» نشئه است: «آنتی‌بیوتیک می‌خوام. ما مریضیم.» و بغل‌دستی‌اش از سرفه تکان می‌خورد.
 
می‌گویند اهل تهرانند، جز امین که افغان است. امین، پیش از این نقاش بوده، می‌گوید از افغانستان آمده ایران تا برای خانواده و پدر و مادرش یک لقمه نان بفرستد: «نمی‌دونم این‌جا دارم چه‌... می‌خورم.» و می‌خندد و دندان‌های سیاهش را نشان می‌دهد: «خودمون خواستیم، تقصیر هیچ‌کس نیست.»
 
فقط خودشانند که می‌دانند از کجای دریچه می‌شود بیرون زد و وقتی مامور آمد، به کجا پناه برد: «زور که بیاد بالای سر آدم، آدم هر کاری می‌کنه.»
 
حمید سی‌ودوسالش است و به ٥٠ساله‌ها می‌ماند، کابینت‌ساز بوده. زن و بچه ندارد، ٤، ٥‌سال است با دختری که می‌گوید پرورشگاهی است، زندگی می‌کند، داخل همین کانال‌ها و باغ‌ها: «اون بدبخت هم هیچ کسیو نداره. شب‌ها همین‌جا، داخل کانال می‌خوابه.» ١٥‌سال هرویین و شیشه مصرف کرده و می‌گوید از دوهفته پیش شب‌ها تا صبح داخل همین کانال می‌خوابد.
 
اکبر ٣٥ساله است و کارگر تأسیسات بود، حالا هم اگر کاری برایش باشد، صبح‌ها می‌رود سرکار، اما به جایش، ضایعات جمع می‌کند، زدوبند می‌کند، هرچی گیرش می‌آید، می‌فروشد تا پول موادش جور شود. می‌گوید فوق‌دیپلم دارد، خانه‌شان غرب تهران است و از یک‌ماه پیش، زیر کانال را خانه‌اش کرده: «اوضاع خونه طوری نیست که بتونم برگردم. همش می‌گن ترک کن ترک کن.»
 
گزارشی اسفناک از کانال خواب‌های بی‌خانمان
 
 
چرا گرمخانه نمی‌روید؟
آن‌جا راحت نیستیم.
 
 
چرا؟
اونجا اون شکلی که شما می‌بینین، نیست. اذیت می‌کنن. می‌دونین چیه خانم؟ ما هرجایی که یکی بالای سرمون باشه، نمی‌خوایم. ما نمی‌خوایم کسی کاری به کارمون داشته باشه.
 
حمید می‌پرد وسط حرف‌ها: «اگر خیلی مارو دوس دارن، یک اتاق برامون کرایه کنن ولمون کنن به حال خودمون. همین. تجربه ١٥‌سال کارتن‌خوابی به من ثابت کرده که زوری نمی‌شه. تو این سال‌ها این‌قدر از این ترک‌ها و برگشت‌ها دیدم. فایده نداره.»
 
امین هم می‌گوید: «با زبان خوش با احترام با ما حرف بزنن. چرا کتک می‌زنن؟ اصلا ما نمی‌دونیم اینها کی هستن؟ هر کی میاد اول ما رو می‌زنه. کاش می‌تونستیم فیلم بگیریم نشونتون بدیم.»
 
میان فضایی که خودشان زندگی می‌کنند و بقیه کانال پرده‌ای که روزگاری سفید بوده، آویزان است: «این پرده رو زدیم باد نیاد.»
 
سومین تصویر دریچه آهنی ٤٠سانتی‌متری است؛ دریچه‌ای که محل گذر معتادان است، از شهر روی زمین به شهر زیرزمین. اکبر خودش را مچاله می‌کند، دولا می‌شود. راست که بایستد، سرش می‌خورد به سقف که از بالا پیاده‌راه است. اول دست‌هایش را به دوطرف میله می‌گیرد، افقی می‌شود، انگار می‌خواهد دراز بکشد، بعد پاهایش را رد می‌کند و تنه را از داخل مربع رد می‌کند: «این‌جا کانال آبه. اما همیشه خشکه. بارون که بیاد، از این‌جا رد می‌شه می‌ره پایین. خودم پارسال زمستون این‌جا بودم. داخل کانال خیلی خیس نمی‌شه. فقط سرده. پتو نداریم. تا صبح یخ می‌زنیم. فقط اگه سیلاب بیاد، ما رو با خودش می‌بره.»
 
زمستان پارسال، یک‌بار هم باران تندی باریده بود و همه فضای کانال پر از آب شده بود. اکبر اینها را می‌گوید و با دست به ادامه مسیر کانال اشاره می‌کند که روباز است: «یه مدت برامون غذا می‌آوردن اما دیگه نمیارن.» می‌گویند کانال موش دارد، اندازه گربه. تابستان‌ها خیلی گرم می‌شود، اصلا یک لحظه نمی‌شود داخل کانال ماند: «مثل ما این‌جا زیاده. فقط هم داخل کانال نیست، هرجا بری هستن.»
 
امین هم حرف می‌زند: «اصلا می‌دونی چیه آبجی. فاضلاب مال انسان نیست. شما اگه پتوی گلبافت هم بیاری، این‌جا جای زندگی نیست. من به شما قول میدم اگه گرمخونه‌ای باشه که اذیتمون نکنن، ما می‌ریم. درسته که ما عملی هستیم، اما هرکس اندازه خودش آبرو داره.» و اشک در میان چشم‌هایش جوش می‌خورد.
 
آقای طاهری، از اهالی همان منطقه است که سال‌هاست رفت‌وآمد معتادان به داخل دریچه‌های کانال آب شهری را می‌بیند. می‌گوید ما با دو تا بخاری در خانه یخ می‌زنیم، نمی‌دانم اینها چطور این‌جا زندگی می‌کنند: «فقط این‌جا نیستند، زیر پل، معتادهای بیشتری هستند. شب‌ها آتش روشن می‌کنند تا صبح. ما همیشه شعله‌های آتش‌شان را از پنجره خانه‌مان می‌بینیم.» آقای طاهری می‌گوید؛ همین مسیر را بروید بالا، باز هم معتاد هست. همه جا هستند.
 
چهارمین تصویر، صورت مامور است؛ مامور لباس شخصی که رد معتادان را زیر این پل‌ها زده. بالای کانال می‌ایستد، دست‌ها و پاها باز از تعجب: «این‌جا چه خبره؟». خبرنگار را می‌بیند و لنز دوربین عکاس را که وارد فضای سیاه و تاریک کانال شده. امین یک لحظه سر را بالا می‌گیرد و وحشت‌زده از دریچه می‌گذرد و قصد خریدن به کانال را دارد که پاهایش می‌افتد دست مامور: «بیا بیرون ببینم.» و دست می‌برد به سمت راست بدن، روی اسپری گاز اشک‌آور و حالا التماس‌ها شروع می‌شود: «تو رو خدا ولش کن. این دفعه ولش کن.» التماس‌ها کارساز می‌شود، پای امین از دستش درمی‌رود: «خانم این‌جا طرحه. ما باید اینها را بگیریم.» و باز هم التماس: «باشه مال شما، پرید. شما این‌طرفی نیا.» و می‌رود. چشم‌هایش خشمگین است و ملتهب. می‌رود سراغ سوژه بعدی. آن‌جا پر از سوژه است. امین از ترس می‌لرزد: «ببین چیکار کرد. ببین دستمو خون اومد.» و نوک انگشت‌ها را نشان می‌دهد که خونی است. کانال فاضلاب، به طرز حیرت‌آوری خالی شده. اکبر و حمید و آن معتاد بیمار که نای حرف‌زدن نداشت، دود شدند و به هوا رفتند، حتی یک اثر از آنها داخل کانال نماند. مامور که آمد، علی با کلیه عفونت کرده و حمید با پای ورم‌کرده و اکبر، همه به عمق کانال فرار کردند. تا آن دورها.
 
آقای طاهری رو به مامور می‌کند: «با این مصرف‌کننده چه کار داری؟ برو توزیع‌کننده را بگیر. بنویس خانم اینها را.»
 
پنجمین تصویر، جای خواب اسفنجی زردرنگ زیر دریچه کانال است؛ از میان تمام دریچه‌های فلزی شهرداری منطقه... تهران، که روی کانال را پوشانده‌اند، تنها یک دریچه باز می‌شود. دریچه‌ها، دروازه‌های شهر زیرزمینی‌اند، معتادان بی‌خانمان، شب‌ها همان‌جا بیتوته می‌کنند، با پتوهایی مندرس و مقواهایی نمور که زیراندازشان شده. تعفن، بوی کانال است، زمین پر از فیلتر سیگار و کاغذپاره و سوخته و پلاستیک پفک و کیک و... است. زمین سیاه است و با رنگ لباس و صورت و دست‌ها و ناخن‌های فاضلاب خواب‌ها هماهنگ.
 
تصویر پایانی، فضای سبز اتوبان است؛ فضای سبز با چندین درختچه و زمینی که تمام چمنش زیر پا له شده. سیاهی شب سایه انداخته روی اتوبان. اتوبان، در اوج ساعت ترافیک، شلوغ از ماشین است و آشفته و پرهیاهو. هیاهویش بادی شده و پیچیده روی پل‌ها، روی پیاده‌راه‌های تنگ و باریک کنار اتوبان، روی کانال‌ها، زیر کانال‌ها، اما پشت هر درختچه و زیر هر پلی، عده‌ای نشسته‌اند و کاسه چشم‌های ترسیده و وحشت‌زده‌شان، روی تن و صورت غریبه‌ها جست‌وجو می‌کند. هر غریبه‌ای که می‌بینند، بلند می‌شوند و به مسیری نامعلوم به حرکت درمی‌آیند. چند نفری هم بالای تپه ایستاده‌اند به تماشا. آقای طاهری می‌گوید؛ اینها «بپا» هستند. مراقبند تا اگر مامورها آمدند، جلوتر به بقیه خبر دهند. سفیدی چشم‌ها در میان سیاهی شب، برق می‌زند.
 
سبک زندگی معتادان را باید پذیرفت
«باید این واقعیت اجتماعی را پذیرفت که عده‌ای بیرون از خانه و در گرمخانه‌ها یا در پاتوق‌ها زندگی می‌کنند.»
 
عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره، این موضوع را شرط اول و لازم برای تحلیل ماجرای حضور معتادان در داخل شهر می‌داند و این مسأله را مطرح می‌کند که چرا این افراد به جای گرمخانه، مثلا کانال‌های آب شهری یا زیر پل‌ها و حتی گورها را برای شب‌مانی انتخاب می‌کنند؟: «اولین مسأله جانمایی شلترها یا همان گرمخانه‌هاست، این مکان‌ها باید درجایی که محل رفت‌وآمد و کار این معتادان است، در نظر گرفته شود، اما مسأله‌ای که وجود دارد این است که شهرداری براساس امکاناتش، این شلترها را راه‌اندازی می‌کند. از آنسو، واکنش مردم محلی به حضور چنین شلترهایی است. آنها نمی‌خواهند در محله‌شان چنین مکان‌هایی راه‌اندازی شود.»
 
موضوع دیگری که از سوی دیلمی‌زاده به‌عنوان کسی که سال‌ها در حوزه اعتیاد کارکرده مطرح می‌شود، این است که چرا معتادان حضور در پاتوق‌ها را به حضور در گرمخانه‌ها ترجیح می‌دهند؟ و در پاسخ می‌گوید: «بررسی این موضوع نیاز به تحلیل جامعه‌شناختی دارد. به ‌هرحال در این گرمخانه‌ها سختگیری‌هایی می‌شود، اما در پاتوق‌ها از این سختگیری‌ها خبری نیست. آنها می‌خواهند راحت و بی‌دردسر مواد مصرف کنند، اما یک سرپناه قوانینی دارد که باید رعایت شود و این قوانین برای آنها محدودیت ایجاد می‌کند. با این همه می‌توان مشوق‌هایی در گرمخانه‌ها ایجاد کرد، مثلا یکسری امکانات‌مانند در اختیار قراردادن سیگار و پایپ و... برای آنها قایل شد یا به آنها کارت تردد مترو داد تا بدون پرداخت پول به گرمخانه‌ها بروند.»
 
دیلمی‌زاده درعین‌ حال حرف‌های معتادان درباره دلایل دوست‌نداشتن گرمخانه را تأیید می‌کند: «نمی‌گویم همه گرمخانه‌ها، اما در برخی از این مراکز، نگاه‌های انگ‌آمیز به معتادان می‌شود. البته این موضوع در مراکزی که از سوی سازمان‌های مردمی اداره می‌شوند، کمتر دیده می‌شود.» پیشنهاد او، راه‌اندازی شلترهای سیار است: «در کشورهای اروپایی، طرح جمع‌آوری معتادان وجود ندارد، آن‌جا تعداد زیادی سرپناه در اختیار معتادان قرار می‌گیرد. در این کشورها، سیستم‌های رفاه اجتماعی، خودشان را متعهد می‌دانند تا رفاه این افراد را تأمین کنند، به آنها غذای گرم، کارت مترو، دارو و کوپن‌های خرید بدهند، حتی برای آنها امکان بازی ایجاد می‌کنند.» به گفته این فعال در حوزه اعتیاد، این معتادان، همان افرادی هستند که یارانه به آنها تعلق می‌گیرد، اما چون حساب بانکی ندارند، خانواده ندارند و... از گرفتن یارانه محروم شده‌اند.
 
دیلمی‌زاده از افرادی است که پیش از این، به انتشار خبر گورخواب‌ها به آن وسعت، انتقاد کرده بود: «این نوع زندگی برای این معتادان، تبدیل به سبک زندگی شده است و آنها به این زندگی علاقه دارند، اما ما تا کجا حق داریم دخالت کنیم؟ ما وظیفه داریم که سبک زندگی این افراد را تغییر دهیم، کیفیت زندگی‌شان را بالا ببریم، سلامت‌شان را تأمین کنیم، چراکه این موضوعات عمومی است، اما همه اینها نباید زوری باشد، باید راه‌های بهینه‌ای ایجاد شود تا این افراد ارتقا پیدا کنند، ما باید امکانات را به همان نقطه‌ای که می‌خواهند زندگی کنند، ببریم. حمام ایجاد کنیم، دارو ببریم، این اقدامات در درازمدت نتیجه می‌دهد.»
 
 نه بیمار و نه متهم؛ معتادان بلاتکلیف‌اند
 
«معتادان وضع خاصی دارند، آنها را نه متهم و نه حتی بیمار حساب می‌کنند. یعنی نه از حقوق بیماران و نه از حقوق متهمان برخوردارند.» اینها را سامان نیک‌نژاد که حقوقدان است، به «شهروند» می‌گوید: «با وجود این‌که بخش زیادی از درمان اعتیاد، دارویی است و بیمه هم آن را پذیرفته، اما با معتادان مانند بیماران برخورد نمی‌شود، آنها متهم هم نیستند، براساس قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ‌سال ٩٢، برای مرتکبان جرم، لیستی از حقوق‌ها در نظر گرفته شده، مثلا بازداشت آنها باید براساس حکم‌جلب باشد، مشخصاتشان به صورت دقیق عنوان شده باشد، حق دسترسی به پزشک و وکیل و... دارند. آنها را مجرم نمی‌شناسند، چون برای جمع‌آوری‌شان باید بازداشت شوند و حکمی وجود داشته باشد.»
 
او در ادامه ماده ١٥ قانون مبارزه با موادمخدر را از تکالیف معتادان می‌داند: «براساس این ماده، معتادان باید به مراکز ترک اعتیاد مراجعه کنند، بعد از این ماده است که ماده ١٦، موضوعیت پیدا می‌کند. ماده ١٦ برای معتادانی است که گواهی درمان ندارند، تجاهر به اعتیاد دارند و باید به صورت اجباری به مراکز ترک اعتیاد منتقل شوند. متجاهر کسی است که عامدانه و عالمانه قصد به چالش‌کشیدن قوانین را دارد و مواد مصرف می‌کند، اما معتادی که خانه و سرپناه ندارد و کنار خیابان مواد مصرف می‌کند، متجاهر نیست، معتاد بی‌خانمان فقیر است.»
 
او می‌گوید؛ ماده ١٥ به این دلیل وضع شده که ماده ١٦، عملی نشود: «ماده ١٥ یک فرصت است، چرا این‌قدر معتاد در خیابان داریم؟ چون ماده ١٥ به خوبی اجرا نشده است.» به اعتقاد این حقوقدان، معتادان بی‌خانمان باید اتاق امن داشته باشند، جایی که کاهش آسیب را برایشان به دنبال داشته باشد، نمی‌توان این افراد را به‌طور کامل درمان کرد، بلکه باید آنها را از حداقل استانداردهای زندگی برخوردار کرد.
کانال تلگرام

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسالی، پس از تایید مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشند منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشند منتشر نخواهد شد.