نوآوران آنلاین- توجه به خواستهای مردم و رفع نیازهای اساسیشان در جوامع دموکرات اصلی پذیرفته شده و در عین حال به عنوان هدفی مهم در اولویت میباشد که همه نهادها در این راستا تلاش میکنند. در کشور ما نیز دولتمردان از هیچ فرصتی برای از میان برداشتن مشکلات موجود دریغ نمیکنند، اما وجود برخی موانع در این مسیر موجب شده است تا مسائل آنطور که باید و شاید رفع نشوند؛ به دیگر بیان باید گفت در کشور ما هنگام اقدامات عملی در زمینه رفع مشکلات، همه رئیسجمهور را میشناسند و از او انتظار بهبود وضعیت را دارند، اما در واقعیت شاهد هستیم که رئیس قوه مجریه کشور از قدرت اجرایی لازم برخوردار نیست و تحت فشارهای بسیاری است که فضا را برای فعالیت او و کابینهاش تنگ کرده است. در ادامه این وضعیت شاهد ایجاد نارضایتی عمومی در جامعه هستیم که برخی نیز با دامن زدن به مشکلات و حاشیهسازی سعی در تخریب دولت مورد اعتماد مردم دارند.
در همین خصوص به گفتوگو با دکتر علی تاجرنیا، نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاحطلب پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
* مردم مهمترین سرمایه اجتماعی هستند که تأمین مطالباتشان ضرورتی انکارناپذیر است. در شرایط کنونی انتقاداتی نسبت به عملکرد دولت تدبیر و امید مطرح میشود که نشان از بیاعتمادی مردم و نارضایتی عمومی ایجاد شده در جامعه دارد. به نظر شما در چنین شرایطی برای رفع این نارضایتیها دولتمردان باید چه اقداماتی انجام دهند؟
به اعتقاد من، کشوری که بقا و ادامه حیاتش به مردم وابسته باشد به همان نسبت نیز وجود سرمایه اجتماعی برای آن مجموعه حاکمیت، بیش از پیش موردنیاز خواهد بود. متأسفانه در کشورهایی که ساختارهای دموکراسی نهادینه نشده است، معمولاً بیش از اینکه به مردم به عنوان سرمایه اجتماعی نگریسته شود، به عنوان افرادی که مکلف به اجرای دستورات هستند نگریسته میشود. متأسفانه این مسأله در درازمدت موجب شکاف میان مردم و حاکمیت میشود و توان اداره کشور را در شرایط بحرانی سخت میکند. به نظر من آنچه در دولتهای نهم و دهم اتفاق افتاد، درحقیقت انهدام سرمایههای انسانی و اجتماعی در کشور بود و همین امر نیز آغاز روند بروز مشکل میان مردم و حاکمیت بود. هرچقدر که میزان کارآمدی نظام در نظر مردم کاهش یابد و گسست میان حاکمیت و جامعه افزایش یابد به همان نسبت نیز نمیتوان انتظار داشت که سرمایه اجتماعی آنطور که باید و شاید به مدد حاکمیت بیاید و از دیگر سو حکومت نیز نمیتواند از این سرمایه به نحوی مطلوب استفاده کند. مشکلی که با آن مواجه هستیم این است که متأسفانه بخش عمدهای از قدرت در اختیار نهادهایی است که تأثیرپذیری از افکارعمومی ندارند و همین امر کار را دشوارتر میکند. توجه به این نکته ضروری است که بعد از ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت ممکن است این شکاف در بلندمدت میان مردم و نخبگان نیز شکل بگیرد. در شرایط کنونی سلبریتیها و گروههای مرجع به عنوان بخشی از سرمایه اجتماعی میتوانند در کنار و همچنین همراه دولت باشند؛ در صورتی که اگر به نحو شایستهای از آنها استفاده نشود، حتی این اتفاق نیز ممکن است بیافتد. به اعتقاد من در کشوری مثل ایران که مستقل و دارای ساختار دموکراسی است، طبیعتاً باید بیش از گذشته این امر موردتوجه قرار گیرد.
* بحث اعتماد عمومی نیز موضوع مهمی است که باید موردتوجه قرار گیرد، یکی از لوازم این اعتماد، اتحاد میان مسؤولان و مردم است. به نظر شما تا چه اندازه ضروری است که این لوازم مهیا شود و به این ترتیب شاهد تحقق این اعتماد باشیم؟
به نظر من نوع نگاه به مردم باید تغییر کند؛ به این معنا که بیش از این قائل به حقوق و تکلیف متقابل میان مردم و حاکمیت باشیم؛ طبیعتاً در چنین شرایطی بسیاری از مشکلات و موانع برطرف خواهد شد، اما نگاهی که دولت را به معنای عام، صاحب حق و مردم را نیز مکلف میداند، قطعاً در درازمدت میتواند موجب بروز بیاعتمادی شود. مسائلی که به نوعی به حقوق مصرح افراد در قانون اساسی چه در حوزه فردی و یا اجتماعی بازمیگردد، بحث حقوق سیاسی و موضوعاتی از این قبیل اگر توسط دولتها موردتوجه قرار نگیرد، موجبات بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمیت را فراهم میکند. در کشور ما متأسفانه همه اختیار در دست دولت نیست، اما رسانه ملی سعی میکند شرایط را بهگونهای جلوه دهد که مردم از دولت انتظار رفع همه مشکلات را داشته باشند و همین امر نیز مشکلاتی ایجاد میکند. بحث دیگر مربوط به کارآمدی است؛ این روزها مردم بیش از اندازه به موضوع کارآمدی دولتها توجه میکنند که این دولت تا چه میزان در رفع مشکلات مردم قادر بوده و نکته دیگر وجود یکپارچگی و درواقع داشتن خروجی واحد در مجموعه حاکمیت است. درست است که صحبتهای متفاوت به رسمیت شناخته میشوند، اما وجود دوگانگی و بعضاً چندگانگی در مجموعه حاکمیت، اعتماد مردم را از بین میبرد. از این رو باید حقوق مردم را به رسمیت بشناسیم و در وهله دوم نهادهای حاکمیتی هرچه بیشتر کارآمدی و مفید بودن خود را نشان دهند و ضمن پذیرش نقطهنظرات متفاوت، آنجا که قرار است یک حرف واحد از بدنه حاکمیت شنیده شود، این اتفاق بیافتد. در شرایط کنونی و درخصوص برخی مسائل که به منافع ملی گره خورده است، متأسفانه شاهد اتخاذ تصمیماتی متفاوت توسط دولت و همچنین بخشهای دیگر هستیم که افکارعمومی به شدت از این ناحیه آسیب میبیند.