سرویس اجتماعی
نوآوران آنلاین- خیلی وقتها به خاطر سرگرمی و تفریح دست به دزدی میزد. در خودروها را که باز میکرد برق شادمانی در چشمانش زده میشد. چقدر ذوق میکرد وقتی که ضبط و وسایل دیگر داخل خودرو را بلند میکرد. بیشتر ساعتهای دزدیاش شده بود بین ساعت 12 تا 2 نیمهشب درست زمانی که همه خواب بودند او بیدار میماند و درست همان زمان که همه در حال دیدن رویایی شیرین بودند، او به رویاهای شیرینش پاسخ میداد. سرقتهای زیادی از داخل خودروها کرده بود ولی آن روز وقتی پای به داخل کوچه گذاشت باور نمیکرد که با یک ماشین مدل بالا روبهرو شود. ماشینی که تا قبل از آن اصلا ندیده بود. از شیشه پنجره داخل خودرو را ورانداز کرد. چقدر زیبا بود. پس باید هر طوری بود روی آن صندلی مینشست. ضبط صوت داخل خودرو خیلی گرانقیمت بود. در خودرو را که باز کرد عرق سردی روی پیشانیاش نشسته بود. روی صندلی که نشست از خوشحالی در پوست خودش نمیگنجید. چند بار تلاش کرد که ضبط خودرو را از جا درآورد، ولی بیفایده بود. تلاشهایش بعد از چند دقیقه به نتیجه که نرسید، گوشی موبایل را روی صندلی گذاشت اگر دستهایش رها بودند، حتماً راحتتر میتوانست ضبط صوت را از جا بیرون بیاورد. نیم ساعتی با ضبط صوت کلنجار رفته بود تا موفق شده بود آن را از جا درآورد. احساس خطر شدیدی میکرد. اگر کمی دیگر در ماشین میماند شاید کسی میآمد و به او مشکوک میشد. آرام از ماشین پیاده شد و در را بست و به سرعت راهی خانه شد. وقتی روی تشک خود خوابید باورش نمیشد که تا این اندازه آرام باشد. بزرگترین سرقت Stealing عمرش را انجام داده بود. ضبط صوتی که در دست داشت حکایت از سرقت بزرگ او داشت. دیگر سری بین سر دزدها برای خودش داشت. هنوز خواب بود که صدای زنگ در حیاط بلند شد. در را که باز کرد جواد را با یک مرد ناشناس دید. جواد یکی از دوستان دزد The Thief او بود. جواد رنگ به چهره نداشت. ـ چی شده جواد جان؟ جواد تنها نگاهش کرده بود. وقتی مرد دستهای او را در دست گرفت و دستبند را به دستانش زد فکر کرد که جواد او را فروخته و لو داده است. با عصبانیت نگاهی به جواد کرد و گفت: آدم فروش! در کلانتری وقتی دید تمام دوستانش دستگیر شدهاند، هنوز فکر میکرد که جواد همه آنها را فروخته و لو داده است. رئیس کلانتری با لبخند به او گفت: سرنخی که برای ما در ماشین جا گذاشتی آنقدر ارزشمند بود که با آن توانستیم تو و همدستانت را دستگیر کنیم. تلفن همه را از داخل گوشی موبایل تو که در ماشین جا مانده بود، برداشتیم.