نوآوران آنلاین-تیرماه سال 86 بود که خانم 46 سالهای با درد شدید وارد بیمارستان امام خمینی ساری شد، پس از انجام آزمایشات و سونوگرافی، نهایتاً در شهریورماه 86 با تشخیص خونریزی رحم، توسط خانم دکتر (ر ـ ب) در بیمارستان شفای ساری جراحی شد، چند هفتهای گذشت و بدن بیمار دچار عفونت شد، پزشک معالج با تجویز آنتیبیوتیک و تشخیص اینکه بهدلیل دیابت این مشکل برای او پیش آمده است! و چیز خاصی نیست، به موضوع فیصله داد و البته عفونت بهظاهر از بین رفت.
چهار سال گذشت و در این سالها بیمار هر از گاهی دچار ناراحتیهای خفیف در معده و روده خود میشد اما زمانی فرا رسید که احساس کرد، انگار چیزی مانند مار در دل او میپیچد، به پزشکانی در ساری، قائمشهر و تهران مراجعه کرد، سونوگرافی و آزمایش و ... اما چیزی مشخص نشد و میگفتند او مشکل اعصاب دارد، در این مدت فشار خون او بهطور سرسامآوری بالا میرفت و حتی منجر به کمبینایی چشم چپش شد و در سال 93 باوجود اینکه پزشکان میگفتند باید جراحی شود، اما به همان لیزر درمانی اکتفا شده است.
موضوع گذشت و شهریور ماه سالجاری بود که بیمار بر اثر فشار خون بالا و سرگیجه، با سر به زمین میخورد و در جدول یکی از خیابانهای شهر ساری میافتد، تاندون پای راست او پاره میشود و پای چپ او نیز دچار آسیبدیدگی شدید میشود که هنوز آثار آن مشخص است.
این بیمار دچار سکته میشود و به بیمارستان قلب ساری منتقل و پس از چند روز بستری مرخص میشود اما پس از گذشت چند روز متوجه شدند که نفس کم میآورد و احساس میکند حتی قلب او دچار عفونت شده است، یکی از پزشکان بیمارستان قلب ساری میگفت: او باید سریعا عمل شود، در همین گیر و دار بود که بیمار دچار خونریزی شدید شد و هر چه را که میخورد سریع همراه با خون برمیگرداند.
بیمار به بیمارستان بوعلی ساری منتقل شد و علت این اتفاق باز هم نامشخص باقی ماند.
اینبار اما بیمار را نزد پزشک خانواده در درمانگاه شهید علمدار ساری بردند، به او گفتند که بیمار خون دفع میکند و هر چه را که میخورد بالا میآورد، وضعیت جسمانی او اصلاً خوب نیست و دیگر مستأصل شدهاند، فرم ارجاع پُر شد و بیمار به یک فوقتخصص در درمانگاه طوبی ساری ارجاع داده شد، پزشک باید بهصورت اورژانسی به وضعیت بیمار رسیدگی میکرد، او تلاش خود را بهکار بست و از بیمار خواست تا فوراً در بیمارستان امام خمینی ساری بستری شود.
20 آذرماه سالجاری بود که بیمار بستری شد، با انجام کلونوسکوپی و آندوسکوپی بود که یکی از پزشکان با سرعت و در حالیکه بهسمت همکارش میرفت، میگفت: یک کشف جدید! آنها ابتدا فکر میکردند در بدن بیمار یک جانور دیدهاند اما دوباره رودهها را شستوشو دادند تا آن جسم خارجی بهخوبی دیده شود.
سرانجام با اصراری که پزشکان برای مشخصشدن حقیقت بهخرج دادند، تصاویر نشان داد که آن جسم خارجی، آن موجودی که سالها در دل بیمار حرکت میکرد و امان او و خانوادهاش را بریده بود؛ یک گاز استریل است! جسم خارجی که خانم دکتر 10 سال پیش در شکم مریض جا گذاشته بود!
این اشتباه پزشکی سبب شده بود که رودههای بیمار سوراخ شود، پزشکان میگفتند، او چهطور در این مدت زندگی میکرد؟ اما واقعیت این بود که بیمار زندگی نمیکرد بلکه تنها درد میکشید و تحمل میکرد و 10 سال از عمر او که باید بهخوبی در کنار همسر و دو فرزند پسرش سپری میشد در گوشه و کنار بیمارستانها و انتقال از شهری به شهری دیگر برای درمان گذشت.
سرانجام سه روز پس از کشف جدید! این بانوی 56 ساله توسط یک پزشک خانم بهنام(م ـ ا) در بیمارستان امام خمینی ساری جراحی شد؛
اینها داستان نیست، واقعیت تلخی است که با یک اشتباه پزشکی مال و جان بیمار دستخوش آسیب شده است، آسیبهایی که بهترین سالهای یک خانواده در میانسالی پدر و مادر و جوانی دو پسر را به بدترین دوران عمرشان تبدیل کرد.
.. و راستی حالا چه کسی پاسخگوی این اشتباه پزشکی است؟