کد خبر : 154702 تاریخ : ۱۳۹۶ شنبه ۲۸ بهمن - 09:01
جناب وزیر! چرا عزم جدی برای پرداخت مطالبات معلمان ندارید؟/ خواسته‌های صنفی فرهنگیان محمدرضا نیک نژاد/ كارشناس آموزشي

نوآوران آنلاین-«معلمان رسمی هفت ماه حق التدریس، معلمان خرید خدمات 10 ماه و معلمان حق التدریس سه ماه حقوق خود را دریافت نکرده اند.جناب وزیر! چرا عزم جدی برای پرداخت مطالبات معلمان ندارید؟»؛ این مطلب در گروه‌های تلگرامی و پر مخاطب با عنوان «کمپین کشوری پیگیری خواسته‌های صنفی فرهنگیان» است. گرچه دهه هاست که گرفتاری های مالی سایه آسیب زای خویش را بر سر نهاد آموزش گسترانده و همچنان می‌گستراند اما شوربختانه در یک دهه گذشته این سایه بدشگون، عادی‌ترین پرداخت ها و از آن میان حق التدریس های ماهانه معلمان رسمی و بازنشسته، حقوق های معلمان حق التدریس و معلمان خرید خدمت، پاداش پایان خدمت بازنشستگان و ... را نیز در بر گرفته و گسترشی آسیب‌زاتر یافته است.

اما هفت ، 10 و سه ماه تاخیر در پرداخت ها به این معلمان چه معنایی دارد؟خریدِ خدمتی ها معلمانی هستند که در مدرسه های سپرده شده به موسسان مدرسه های غیر دولتی در مناطق نابرخوردار یا کمتر توسعه یافته و بیشتر مرزی و دور افتاده کشور درس می دهند. بسیاری از این معلمان تنها روزهای پایان هفته به خانه باز می گردند. از این رو افزون بر هزینه های رفت وآمد، باید هزینه های روزانه همانند صبحانه، ناهار و شام، تهیه سوخت برای خانه اجاره ای یا کلاس/ مدرسه هایی که در آن زندگی می کنند و ... را نیز بپردازند. این در حالی است که قراردادهای حقوقی این معلمان نزدیک 450 هزار تومان- و حتی کمتر- در ماه است! نمونه دردناک این همکاران «حمیدرضا گنگوزهی» بود که در نقطه صفرِ مرزی در سیستان و بلوچستان و 300 کیلومتر دورتر از زن و فرزندش زیر آوارهای فقر و بی توجهی ماند و بدون دریافت یک ریال از آموزش و پرورش، جان خویش را فدای دانش‌آموزانش کرد.حق التدریس برای معلمان رسمی و بازنشسته نیز ساعت های اضافه ای است که برای اندک جبرانی از شکافِ فراخ حقوق با هزینه های رو به افزایش زندگی گرفته می شود. به تاکید دفتر پژوهش های مجلس میانگین دستمزدِ معلمان در ایران زیر خط فقر است. برخی از معلمان از سال های نخستِ کار خویش شغل های دوم و سوم بر می گزینند و تا اندازه‌ای از این راه زندگی خویش را سامان می دهند اما بسیاری نیز که نمی خواهد یا نمی توانند چنین راهکاری را برگزینند، به سوی گرفتن ساعت‌های اضافه می روند تا بخشی از شکاف دریافتی و زندگی خویش را پر کنند. زمانی بود که حق الزحمه این ساعت ها هر دو ماه یک بار پرداخت می شد اما در دولت‌های مهرورزی سنگ بنایی تاخیرِ اخلاق ستیز و غیر قانونی در چنین پرداخت‌هایی بنا نهاده شد و به آرامی و به بهانه های گوناگون، از دو ماه به سه ماه و از سه ماه به چهار و ... و اکنون در دولت تدبیر به9- 8 ماه تا یک سال هم رسیده است!

معلمان حق التدریس نیز کسانی هستند که سال هاست معلمی شغل اصلی آن هاست. نوسان در پرداختی به این معلمان سال هاست یکی از دشواری های زندگی شخصی و شغلی شان شده است و همچنان ادامه دارد. معلمانی که مانند خرید خدمتی ها تابستان حقوق نمی گیرند و روزهای تعطیل از روزهای کاری شان کسر می شود و همچنان بیمه ای 15 روزه دارند و ... .

اما پرسش اینجاست چرا معلمانی که نقش شان جبران کمبود فزاینده و آسیب زای نیرو است باید چنین مورد ستم باشند؟ آیا این جرم است؟ آیا نیاز گناه است؟ نیازی که ساخته و پرداخته ساختارِ پر مدعا و ناکارآمد آموزشی است. ساختاری که مهم‌ترین محورش یعنی معلم را گرفتار نگه می دارد! آیا دست اندرکاران می دانند که معلم ناراضی و خسته و بی اعتماد به ساختار تا چه اندازه می تواند به فرآیند یادگیری- یاددهی آسیب برساند؟ آیا مسئولان می‌دانند نیاز مادی و سرخ نگه داشتن چهره نزد سر و همسر و جامعه یعنی چه؟ آیا هرگز آن چنان نیازمند بوده اند که تن به چنین قراردادهای ستمگرانه‌ای بدهند؟ آیا با این وضع معلم دل و دماغی برای همراهی با برنامه‌های آموزشی و پرورشی دارند؟ آیا با چنین برخوردی می توان چشم براه تحول بنیادین در نهاد آموزش بود؟ آیا ... .

 

منبع: قانون