نوآوران آنلاین- نیما شعباننژاد؛ بازیگر تئاتر و تلویزیون اهل ایران است. وی از بازیگران مجموعه خندوانه بوده است و در این مجموعه در شش شخصیت به نامهای نیما، جوبان، کیا تاناکورا، بایرام کوکَکی تبسم، خانومی (مزاحم تلفنی خندوانه) و دکتر پاینده سازگار با محیط زیست به ایفای نقش پرداخته است. البته رشته تحصیلی او کارگردانی تئاتر است و درواقع شعباننژاد از سال ۱۳۸۳ به شکل حرفهای، کار خود را با بازیگری تئاتر آغاز کردهاست. او تاکنون تئاترهای بسیار زیادی همچون «مرگ در نمیزند»، «آشپز نابلد»، «زندانی شماره ۳ از آمریکا»، «آزادی در بنبست تاریکی»، «توضیح واضحات» و .... را بهعنوان کارگردان روی صحنه برده است. آخرین حضور نیما شعباننژاد روی صحنه تئاتر، بازی در نمایش «دریبل» به کارگردانی سعید دشتی بوده است که مهر و آبانماه امسال در تماشاخانه پالیز روی صحنه رفت. البته شعباننژاد هم همچون بسیاری از هنرمندان تئاتر که در مدیوم تصویر حضور پیدا کردهاند، مدتی است بیشتر درگیر حوزه تصویر شده است و آخرین کارگردانی تئاتر او به سال 1394 بازمیگردد و در سه سال اخیر بهطور متوسط بهعنوان بازیگر هر سال تنها در یک تئاتر حضور یافته است. این روزها او در مجموعه «گلشیفته» به کارگردانی بهروز شعیبی حضور دارد. پخش این مجموعه کمدیاجتماعی از 9 اسفندماه سال جاری در شبکه نمایش خانگی آغاز شده است. به بهانه حضور نیما شعباننژاد در دو مدیوم تصویر و تئاتر با این بازیگر و کارگردان گفتوگو کردهایم.
شما در برنامه خندوانه نوعی پرسونا ایجاد کردهاید بهنام نیما و چند تیپ دیگر که مردم هر شب آن را دیدهاند. وقتی به تئاتر میپردازید یا در اثری تصویری غیر از خندوانه حضور دارید، سعی میکنید از آن پرسونا جدا شوید یا به همان شخصیت چیزهایی را اضافه میکنید؟
تعدادی پرسوناژ ساخته شده است که مسیر کمدی را پیش میبرد و نمیتوان آنها را در پروژهای دیگر تعریف کرد. تلاش میکنم از این شخصیتها فاصله بگیرم. شاید به برخی از دوستان بربخورد اما مگر چقدر در مارکت خودمان تفاوت نقش وجود دارد؟! فکر میکنم به اندازه کافی برای کمدی شخصیت خلق کردهام. برخی میگویند چون در نقش کمدی بازی کردهام، مردم مرا در نقش جدی باور نمیکنند درحالیکه این تغییر شخصیت، مثل تغییر تیپ و ظاهر است. این بحث بهدلیل تداوم فعالیت من در ژانری دیگر است. من در خندوانه شخصیتی لات به نام کیا را شکل دادهام که اگر یکسری از اکتهای گلدرشت را از او بگیرید، فردی جدی و ترسناک میشود.
در میان مخاطبان چقدر این توقع وجود دارد که آنچه قبلا دیدهاند را در تئاتر هم ببینند؟
من که نمیتوانم با توقع آدمها زندگی کنم؛ قصد دارم بازیگر باشم. اگر کسی میخواهد با آن نقشها زندگی کند، بستر مشخصی دارند؛ برنامهای تماموکمال به نام خندوانه وجود دارد که در تاریخ تلویزیون بیسابقه است و میتواند هر شب آدمها را جذب کند. من بهخاطر مردم که بازیگر نشدم، بازیگر هستم و مردم از من بهخاطر آنچه ارائه میدهم استقبال میکنند. مردم بهنوعی رفتار میکنند که انگار باید از آنها اجازه بگیرم که کمدی کار کنم یا جدی! اول باید حال خودم خوب باشد تا بتوانم حال مردم را خوب کنم. من مثل مردهشور هستم و باید هر نقشی که به من میدهند را بازی کنم، میخواهد برای برخی باورپذیر باشد، میخواهد نباشد. نکته مهم برای من تاییدیه کارگردان است.
شرایط تئاتر با مدیوم تصویر بسیار متفاوت است. برای اینکه بتوانید از لحاظ حسی کاملا به نقش نزدیک شوید، چه رویکردی را پیش میگیرید؟
من سعی میکنم خودم را ابزاری برای کارگردان کنم. البته در این میان باید بتوانم انرژی مورد نیازم را از گروه دریافت کنم. به همین دلیل تنها زمانی به یک گروه وارد میشوم که گروهی خوب و همراه باشند. کلا فردی انرژیبگیر هستم! پاتکستهای حسیام بهاندازه انرژیای که دریافت میکنم بروز داده میشود. وقتی حالم با یک اتفاق خوب باشد، کارم هم خوب میشود. شاید اگر سر پروژهای بروم و با گروه همراه نشوم، در تداوم حس خلل وارد میشود یا تغییر حسی بهوجود میآمد که این بحث باگ یک بازیگر است.