کد خبر : 169172 تاریخ : ۱۳۹۷ شنبه ۱۲ خرداد - 18:49
مهدی آیتی در گفت‌وگو با نوآوران تأکید کرد: ضرورت دوری از شعارزدگی و اقدام عملی در راستای تأمین مطالبات مردم آرزو قادری/ روزنامه نگار

نوآوران آنلاین- در نظام جمهوری اسلامی ایران همواره مردم در همه زمینه‌ها به مشارکت پرداخته و پشتیبان نظام بوده‌اند. همین امر به خوبی ضرورت توجه به انتظارات و خواست‌های‌شان را نشان می‌دهد. دولت‌های مختلف با شعارهایی در زمینه رفع مشکلات به‌ویژه در زمینه اقتصادی روی کار آمده‌اند، اما آن‌طور که باید هیچ‌یک به خواست‌های مردم رسیدگی نکردند. در شرایط کنونی نیز انتقادات و بعضاً اعتراضاتی را نسبت به عملکرد دولت تدبیر و امید شاهد هستیم و به اصطلاح می‌توان گفت اعتماد عمومی مردم اگرچه از میان نرفته اما تا حدودی کمرنگ شده است و نیاز به امید و اعتماد بیشتر مردم ایران در مقطع کنونی احساس می‌شود. از این رو ضروری است که برای بازیابی این اعتماد همه دستگاه‌ها اقداماتی را در عمل انجام دهند.

در همین خصوص به گفت‌وگو با مهدی آیتی، نماینده مجلس ششم و فعال سیاسی اصلاح‌طلب پرداختیم که مشروح آن تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

* به نظر شما بازسازی اعتماد مردم به عنوان سرمایه مهم اجتماعی که رئیس‌جمهور نیز بر آن تأکید کرد، تا چه اندازه نیاز ضروری امروز کشور ماست و باید اقدام عملی در این زمینه صورت گیرد و مردم به صورت عینی شاهد آن باشند؟

دکتر روحانی به‌عنوان رئیس‌جمهور همچون سایر افراد، واجد برخی مشخصات مثبت و در عین حال ویژگی‌هایی منفی است. خوشبختانه رئیس‌جمهور کشورمان، به خوبی با زبان دیپلماسی آشناست و در کنار تحصیلات حوزوی از تحصیلات حقوقی در کشورهای اروپایی نیز برخوردار است و از نظر علمی و سوابق کاری نیز در پُست‌های حساسی همچون مجلس شورای اسلامی، شورای امنیت ملی ایفای نقش کرده‌ و حضور داشته و می‌توان گفت به خوبی شناختی از مسائل داخلی و خارجی دارد، اما در کنار این نکات مثبت، متأسفانه نکات منفی نیز به چشم می‌خورد و این‌که بیشتر اهل سخنرانی و نظریه‌پردازی است؛ درحالی‌که سخنرانی چندان به کار مدیر اجرایی و شخص رئیس‌جمهور نمی‌آید. دکتر روحانی از همان ابتدای ریاست‌جمهوری یعنی سال 92 تاکنون بیشتر خواست‌ها و انتظارات به‌حق مردم را با سخنرانی و تأکیدات کلامی پاسخ داد، اما این رویه و دادن وعده و وعید چندان راهگشا نبوده و نخواهد بود. دکتر روحانی سیاستمداری باهوش است و به خوبی می‌داند که در کارنامه دو دوره دولت‌اش بیشتر سخن تحویل مردم داده شده تا عمل، اما اگر از او سؤال کنیم که چرا به تعهدات‌تان عمل نکردید و در حل مشکلات کشور موفق نبودید با زبان بی‌زبانی خواهد گفت که رئیس‌جمهور در نظام جمهوری اسلامی ایران سخنران و کارپرداز است.

 

* به اعتقاد شما اشکال کار کجاست؟

اشکال اساسی در این است که در قانون تعریفی از رئیس‌جمهور و دولت ارائه شده است که با حوزه اختیارات قوه مجریه در تضاد است. از یک سو نامش را قوه مجریه و دستگاه اجرایی کشور نامگذاری کرده‌ایم که مسؤول اجرای قانون اساسی است و از دیگر سو نیز تمام محدودیت‌هایی که در قانون اساسی برای رئیس‌جمهور در نظر گرفته شده است، نشان از آن دارد که رئیس‌جمهور در کشور ما اختیارات کافی و قدرت لازم را ندارد. به این ترتیب انتقاداتی به نحوه عملکرد او وارد خواهد بود و درنهایت برخی رئیس‌جمهور را ناکارآمد می‌دانند. اگر طی چهل سال گذشته همه دولت‌ها را مورد بررسی قرار دهید، خواهید دید که تمام رئیس‌جمهورها در نظام جمهوری اسلامی ایران با سایر قوا اختلافاتی داشتند و نخستین سؤالی که مطرح می‌شود این است که چرا همواره شاهد این روند بوده‌ایم. به عنوان نمونه رئیس دولت اصلاحات با ارگان‌های مختلف در برخی مسائل به مشکل برخورد. در دولت احمدی‌نژاد نیز با این‌که برخاسته از درون جریان اصولگرایی و روحانیت بود و همه با آن موافق بودند، اما طولی نکشید که احمدی‌نژاد با همه ارگان‌ها درگیر شد و اختلاف پیدا کرد و این اختلافات شدید ‌شد؛ به‌طوری‌که احمدی‌نژاد حتی حامیان و دوستان خود را از دست داد و با اختلافات شدید برخی نهادها همچون قوه قضائیه و مجلس مواجه و همین اختلات در زمان دکتر روحانی نیز تکرار شد. روحانی با شعار اعتدال و توسعه و وحدت موفق به جلب رأی مردم شد، اما شاهد اختلافات او با سایر قوا هستیم. برای نمونه چندین بار در مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مردم برای عدم کفایت او در جایگاه ریاست قوه مجریه امضا جمع کرده‌اند و تا چندی پیش خواستار سؤال از رئیس‌جمهور بودند که نهایتاً منتفی شد.  

 

* ریشه اختلافات را در چه عامل یا عواملی می‌توان جُست؟

بیشتر این اختلافات ماهیتی است؛ به این معنا که مربوط به سازمان و ساختار قانون اساسی است. در نظام جمهوری اسلامی ایران و در قانون اساسی تعریفی از ریاست‌جمهوری شده است و در عین حال اگر ما ارکان نظام جمهوری اسلامی را که تقریباً حدود 10 رکن است و در قانون اساسی نیز به‌ آن‌ها قدرت داده شده است مورد بررسی قرار دهیم، به این نتیجه می‌رسیم که هر چه در قانون به سایر ساختارها اختیارات داده شده است، به موازات آن از قدرت رئیس‌جمهور کاسته شده و به همین دلیل نیز او قادر به تحقق بسیاری از وعده‌های انتخاباتی خود نبوده است.