چنان که پس از حمله آمریکا به تأسیسات هستهای پیشبینی میشد، تجاوز رژیم جنایتکار صهیونیستی به کشورمان با تدبیر و درایت مسئولان سیاسی و نظامی منجر به آتشبس و پایان تجاوز و تلافی شد. اما پایان این ۱۲ روز پرالتهاب ـ که نقطه عطفی در تاریخ پرافتخار ما و اگر از آن به عنوان فرصت استفاده شود، انشاءا...آغاز فصلی نوین خواهد بود ـ نکات و درسهایی دارد که به اقتضای درک و برداشت خود سعی در مرور برخی از آن ها و در پی آن، یادآوری راهکارهایی برای استفاده بهینه از این فرصت و کمک به پیشرفت و توسعه کشور و مردم عزیزمان دارم:
چنان که پس از حمله آمریکا به تأسیسات هستهای پیشبینی میشد، تجاوز رژیم جنایتکار صهیونیستی به کشورمان با تدبیر و درایت مسئولان سیاسی و نظامی منجر به آتشبس و پایان تجاوز و تلافی شد. اما پایان این ۱۲ روز پرالتهاب ـ که نقطه عطفی در تاریخ پرافتخار ما و اگر از آن به عنوان فرصت استفاده شود، انشاءا…آغاز فصلی نوین خواهد بود ـ نکات و درسهایی دارد که به اقتضای درک و برداشت خود سعی در مرور برخی از آن ها و در پی آن، یادآوری راهکارهایی برای استفاده بهینه از این فرصت و کمک به پیشرفت و توسعه کشور و مردم عزیزمان دارم:
۱ـ مردم و مردم و مردم: تابآوری، مشارکت و مدیریت مردم در این بحران بینظیر بود، نکته جالب آن این که به دور از هیجان و نمایش بود؛ هرکس کار خود را میکرد، درست و دقیق و با همدلی و مدارا. به ویژه کسبه و فعالان اقتصادی و اقشار مردم، نجابتی مثالزدنی نشان دادند.
این رفتار مردم شریف، درعین وجود گلهها و نارضایتیهای متنوع و شدید به ویژه از اوضاع کار و وضعیت اقتصادی، مسئولیت دولت را بسیار افزایش میدهد و نباید هیچ پاسخی جز راهکارهای پایدار و اقدامات اساسی و غیرنمایشی دولت برای افزایش امید و اعتماد و تقویت سرمایه اجتماعی دریافت کند.
اولین و مهمترین و بزرگ ترین منبع قدرت دولتها، مردم و منابع انسانی آن هستند. اقدامات و عملکرد دولتهاست که تعیین میکند این منبع لایتناهی قدرت، متحد و یکپارچه و منسجم و امیدوار و بااعتماد بماند یا ناامید و بیاعتماد و تکهتکه و ناراضی.
۲ـ نظام بینالملل همچنان نظام بینالملل است؛ تکلیف آمریکا و رژیم جنایتکار که از پیش روشن بود، اروپا به طرز رقتانگیزی در آزمون انسانیت و حقوقبشر و حتی در آزمون نظم و قانون جهانی “تمامتجدید” شد، سازمان ملل و دبیرکل همیشه نگران آن هم کماکان نه کور میکنند نه شفا میدهند؛ تقریبا تنها عامل تعیینکننده این نظام، “زور” است و نه حتی قدرت!
با این حال، نظام بینالملل همچنان نظام مرعی همه کشورهاست و نمیتوان در جهان زندگی کرد؛ اما با نظم و نظام آن ساز مخالف زد، میتوان در عین حفظ اصول و آرمان های خود و تمرکز بر رشد و توسعه کشور خود با جهان و کشورهای دارای منافع مشترک، همراهی و هماهنگی داشت و با بلوکهای قدرت نیز ارتباطی متضمن منافع ملی داشت؛ همچنان که سیاست کلان نظام ما تنهایی و تکروی نبوده و نیست، این رویکرد باید تقویت شود.
چین در این زمینه نمونه قابل مطالعهای است که با افزایش قدرت مالی و اقتصادی خود، دشمنان دیروز خود را مغلوب نموده، به صورت نرم با آن ها رقابت میکند و اقتدار خود را عملا به رخ آن ها میکشد.
قدر همسایگان به خصوص همسایگان خلیج فارس را بدانیم و دوستی و روابط خود با آن ها را توسعه دهیم.
۳ـ وقت قویشدن است؛ قویشدن واقعی: بحمدالله قدرت نظامی خوبی داریم، وقت آن است که بر افزایش قدرت اقتصادی خود تمرکز کنیم. این جز با تکیه بر قدرت عظیم مردمی ممکن نیست؛ کاری که همه کشورهای دنیا کردند. “همه” پول و سرمایه و “همه” دانش و تکنولوژی نزد “همه” مردم است. حضورِ در صحنه یکایک مردم با امید و اعتماد است که کشورها را میسازد؛ چنان که خود ما نیز در دهه اول انقلاب تجربه کردیم که کشور با آن همه بحرانهای متعدد و متنوع و بزرگ، سرپا ماند و عبور کرد.
۴ـ نفوذ جدی است، اما با تأسف؛ نه در آدرسهای غلطی که برخی میدادند و هنوز هم گاه و بیگاه میدهند. البته “برخی” هم باید بررسی شوند!
علاوه بر برخورد، این معضل میتواند و باید در سطح راهبردی نیز حل شود؛ بهرهگیری از همه نیروهای جامعه در عرصه عمومی و افزایش رضایت مردمی و بهبود وضعیت اقتصادی، راهکار بنیادین حل این معضل است.
۵ـ دولت پزشکیان، یک سال پر از تنش و بحرانهای جدید و مشکلات پیشین را سپری کرد؛ گرچه میتوانست باز هم عملکرد بهتری داشته باشد اما نشد، اشکالی ندارد؛ اما پس از این دیگر هیچ بهانهای از سوی مردم پذیرفتنی نیست. دولت بزرگترین و اثرگذارترین سازمان کشور است؛ با همه چالشها و موانع، حداقل در دو زمینه: بهسازی بنیادین و کارآمدسازی مدیریت بنگاه ها و بازآرایی، چابکسازی و کارآمدسازی سازمان فربه و فشل دولت، می تواند و باید اقدامات فوری و پایداری آغاز کند و گرنه خبری از رشد و توسعه و پیشرفت و رضایت حداکثری نیست… .