برای آنهایی که روزها تلاش کردند بازی شطرنج پنجبعدی ترامپ را با تعرفههای انفجاریاش در بازار دنبال کنند، تسلیت میفرستم. هر جا پای ترامپ در میان باشد، ابرِ آشفتهای از هرجومرج پلید شکل میگیرد و در دل این آشوب، همیشه ردپایی از سودجویی و منفعتطلبی شخصی هم هست. اگر جایی استاد شطرنجی پیدا شود، احتمالاً فقط در بازیِ کلاهبرداری استاد است، نه سیاست یا اقتصاد.
نویسنده: الکساندر هرست
مترجم: مریم نصیری
برای آنهایی که روزها تلاش کردند بازی شطرنج پنجبعدی ترامپ را با تعرفههای انفجاریاش در بازار دنبال کنند، تسلیت میفرستم. هر جا پای ترامپ در میان باشد، ابرِ آشفتهای از هرجومرج پلید شکل میگیرد و در دل این آشوب، همیشه ردپایی از سودجویی و منفعتطلبی شخصی هم هست. اگر جایی استاد شطرنجی پیدا شود، احتمالاً فقط در بازیِ کلاهبرداری استاد است، نه سیاست یا اقتصاد.
وقتی بازارها در عرض 3 روز 10 هزار میلیارد دلار از دست میدهند و بعد تنها در یک بعدازظهر با تصمیمات بیثبات یک فردِ بهشدت فاسد، چندین هزار میلیارد دلار دیگر بازیابی میشود، تقریباً مطمئن باشید عده معدودی سودهای کلان و حیرتانگیزی به جیب زدهاند. کسانی که بیست دقیقه پیش از اعلام عمومی خبر تعرفهها دست به خرید سهمها و قراردادهای اختیار خرید زدند، واقعاً خوششانس بودند؟ یا شاید در گروه درستی در اپلیکیشن سیگنال بودند؟ یا فقط پست ترامپ در Truth Social را دیده بودند که نوشته بود: «الان بهترین وقت برای خرید است…»؛ فقط چند ساعت پیش از آنکه اعلام کند کمی عقبنشینی کرده است.
نکته اول برای اتحادیه اروپا این است؛ ترامپ وقتی تحت فشار قرار بگیرد، عقب میکشد.
پس نیازی به چاپلوسی نیست. تعرفه ۱۰ درصدیِ عمومی هنوز برقرار است، همینطور تعرفههای ماه پیش بر فولاد و آلومینیوم. پس چرا اتحادیه اروپا بدون آن که آمریکا قدمی بردارد، خودش یکطرفه از اقدامات تلافیجویانهاش عقبنشینی کرده؟
ترامپ البته این عقبنشینی نسبی را به حساب تماسهای کشورها و «چاپلوسی» آنها گذاشت ـ همانطور که در جمعی از جمهوریخواهان کنگره با افتخار گفت: شک ندارم که ترامپ کسی که صدها متخصص روان در موردش گفتهاند دچار نوعی از خودشیفتگی بدخیم است که حاضر شدهاند حتی از راه دور تشخیص بدهند ـ واقعاً دلش میخواست این روایت درست باشد. ولی اجازه بدهید صریح بگویم: نه چاپلوسی باعث این عقبنشینی شد و نه هیچ «معامله» خاصی. واقعیت این است که سرمایهگذاران و صندوقهای سرمایهگذاری در سراسر جهان از هر چیزی که به آمریکا مربوط میشد از جمله اوراق قرضه دولتی فرار میکردند.
اروپا همیشه قدرت آمریکا را بیش از حد جدی میگیرد و توان خودش را کمتر از آن چه هست، تصور میکند.
در ماجرای تعرفههای «روز آزادی»، نه چاپلوسی کرد و نه واکنش تند نشان داد؛ فقط نشست و نگاه کرد که چطور آشفتگی در بازارها و تهدید علیه اوراق قرضه آمریکا، ضربهای به افسانه نفوذناپذیری آن کشور زد. حالا تصور کنید اگر اتحادیه اروپا در همان لحظه از سلاح تازه و نیرومندش ـ یعنی قانون ضد اجبار تجاری که به آن امکان میدهد بهطور هدفمند خدمات حساس آمریکایی مثل بانکداری یا فناوری را هدف بگیرد ـ استفاده میکرد، چه موج قدرتمندی از خروج سرمایه از آمریکا به سمت اروپا به راه میافتاد.
نکته دوم این است؛ جهان آماده است از آشوب و بیثباتی آمریکا عبور کند فقط منتظر است اروپا نقش جایگزین را ایفا کند.
ترامپ نمیفهمد که آمریکا با وجود داشتن کسری تجاری، صادرکننده اعتماد بود. اما خودش نظم پیچیده اقتصادی و امنیتیای را که آمریکا طی هشت دهه ساخته بود و بیشترین نفع را از آن میبرد، منفجر کرد. حالا از نگاه بروکسل، به گفته «کلاوس ویستسن» از موسسه پانتئون اقتصاد کلان: «هیچ اعتباری در بلندمدت برای آمریکا باقی نمانده.»
اروپا در مقابل، بر اساس قواعد بازی میکند. هر چه ترامپ بیشتر به حاکمیت قانون ضربه بزند و چهرهای متزلزل از آمریکا به نمایش بگذارد، استدلال اروپا برای اینکه یورو جای دلار را به عنوان ارز ذخیره جهانی بگیرد، قویتر میشود.
و این ما را به نکته سوم میرساند؛ در برابر خصومت آشکار دولت ترامپ با اروپا، اتحادیه باید فوراً بزرگترین ضعف خود را برطرف کند: وابستگی به واردات سوختهای فسیلی.
گاه این خصومت رنگ کمدی سیاه به خود میگیرد، مثلاً وقتی وزیر بازرگانی آمریکا «هاوارد لاتنیک» میگوید اروپاییها از گوشت آمریکایی متنفرند چون «گوشت ما زیباست و مال آنها ضعیف!»
و گاهی هم خیلی مستقیم است؛ مثلاً ترامپ گفته بود مذاکرهای در کار نیست، مگر اینکه اروپاییها سالانه مبالغ زیادی به آمریکا بپردازند نه فقط برای حال، بلکه برای گذشته هم! بهعبارتی، در ذهن او ۳۵۰ میلیارد دلار واردات گاز طبیعی آمریکا از سوی اروپا، پیششرط لغو تعرفههاست.
در ماههای اخیر، زمزمههایی شنیده میشود که دولتها باید قوانین زیستمحیطی را برای رشد اقتصادی تضعیف کنند. این یک پیروزی پوچ و گرانبها خواهد بود؛ چرا که اروپا نهتنها بهشدت در برابر بحران آبوهوایی آسیبپذیر است که هزینههای انسانی و مالیاش با هر نیم درجه افزایش دما بهطرز شگفتانگیزی بالا میرود، بلکه این وابستگی به سوخت فسیلی، خواه از روسیه، خواه از آمریکا، یک نقطهضعف راهبردی و اقتصادی بزرگ است.
تناقض جالب ماجرا اینجاست؛ با وجود حمایت ترامپ از سوختهای فسیلی، او در واقع روند «صنعتزدایی سبز» را که با قانون کاهش تورم بایدن بهراه افتاده بود، از بین برده و حالا این فرصت برای دیگران باز شده است.
پس، بهقول اهالی دنیای فناوری: اگر ترامپ آمده تا سریع حرکت کند و همهچیز را خراب کند، ما باید سریعتر حرکت کنیم و بسازیم.
به گفته «سیمونه تالیپیئترا» از اندیشکده بروگل در بروکسل، «اروپا میتواند این لحظه را به فرصتی برای پیشی گرفتن از آمریکا در حوزه فناوریهای پاک تبدیل کند».
از این پس، شعار باید این باشد: «به هر قیمتی که شده»، سوختهای فسیلی باید با انرژیهای تجدیدپذیر جایگزین شوند ـ طراحیشده در اروپا، ساختهشده در اروپا ـ تا دیگر هیچگاه ۳۵۰ میلیارد دلار صرف واردات گاز از آمریکا، روسیه یا کشور دیگری نکنیم.