بامداد دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، صحنهای تاریخی در جغرافیای پرتنش غرب آسیا رقم خورد؛ لحظهای که موشکهای نقطهزن و پیشرفته جمهوری اسلامی ایران، با دقت و قدرتی بیسابقه از مرزهای ملی عبور کرده و در عمق سرزمینهای اشغالی، بهویژه حیفا و تلآویو فرود آمدند. هدفگیری دقیق و خسارتهای سنگین وارده به زیرساختهای حساس رژیم صهیونیستی، یک پیام روشن داشت؛ دوران یکجانبهگرایی امنیتی رژیم اسرائیل به پایان رسیده و گنبد آهنین، این سامانهای که سالها با تبلیغات پررنگ رسانههای غربی به عنوان سپر شکستناپذیر اسرائیل معرفی میشد، در برابر توان موشکی ایران، سرگیجه گرفت، از نفس افتاد و زمینگیر شد.
آرزو قادری
روزنامه نگار
بامداد دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، صحنهای تاریخی در جغرافیای پرتنش غرب آسیا رقم خورد؛ لحظهای که موشکهای نقطهزن و پیشرفته جمهوری اسلامی ایران، با دقت و قدرتی بیسابقه از مرزهای ملی عبور کرده و در عمق سرزمینهای اشغالی، بهویژه حیفا و تلآویو فرود آمدند.
هدفگیری دقیق و خسارتهای سنگین وارده به زیرساختهای حساس رژیم صهیونیستی، یک پیام روشن داشت؛ دوران یکجانبهگرایی امنیتی رژیم اسرائیل به پایان رسیده و گنبد آهنین، این سامانهای که سالها با تبلیغات پررنگ رسانههای غربی به عنوان سپر شکستناپذیر اسرائیل معرفی میشد، در برابر توان موشکی ایران، سرگیجه گرفت، از نفس افتاد و زمینگیر شد.
این حمله نقطه عطفی در تاریخ تقابل میان ایران و رژیم صهیونیستی بود؛ نه فقط از منظر نظامی، بلکه بهعنوان جلوهای روشن از بازدارندگی فعال ایران در برابر تهدیدات مستمر و تحرکات تجاوزگرانه دشمن. هدف، ایجاد ناامنی برای مردم نبود، بلکه پیامی هشدارآمیز به رژیمی بود که سالهاست امنیت ملتها، بهویژه ملت فلسطین را به بازی گرفته است.
*شکستن هیمنه تبلیغاتی گنبد آهنین
سامانه موسوم به «گنبد آهنین» که از حمایت مالی، فنی و اطلاعاتی آمریکا و اروپا برخوردار است، سالها بهعنوان سپری دفاعی برای آرامش روانی اسرائیلیها مطرح بود. اما حمله ایران به شکلی علمی و طراحیشده، نه تنها این هیمنه پوشالی را درهم شکست، بلکه افکار عمومی صهیونیستها و حتی حامیان بینالمللی آنان را با واقعیتی غیرقابل انکار مواجه کرد: سامانه گنبد آهنین، در برابر موشکهای پیشرفته ایران، کارایی مؤثر ندارد.
حتی پلیس اسرائیل نیز با اذعان به این واقعیت، اعلام کرد که «در نقاط اصابت موشکهای ایرانی، حضور یافته و مشغول امدادرسانی به مجروحان است». این اعتراف تلویحی به فروپاشی اعتماد به دفاع هوایی بود که ارتش اسرائیل سالها برای آن سرمایهگذاری رسانهای کرده بود.
از سوی دیگر، ارتش اسرائیل در بیانیهای رسمی ناچار شد اعتراف کند که سیستم دفاعی این رژیم «غیرقابل نفوذ نیست» و از مردم خواست به هشدارها توجه کنند. این یعنی آغاز فروپاشی روانی امنیت ساختگیای که سالها بر پایه فریب رسانهای ساخته شده بود.
*بندر حیفا؛ نقطه شکست راهبردی
تصاویر منتشرشده از بندر حیفا که حتی رسانههایی همچون بیبیسی نیز آن را بازتاب دادهاند، گویای آن است که بخشی از پالایشگاه حساس حیفا، یکی از گلوگاههای استراتژیک اقتصادی و انرژی رژیم صهیونیستی، بهطور مستقیم هدف موشکهای ایرانی قرار گرفت و دچار تخریب گسترده شد. اهمیت این حمله از آن جهت است که نه تنها یک زیرساخت حیاتی هدف قرار گرفت، بلکه نشان داد قدرت هدفگیری و نفوذ موشکهای ایرانی فراتر از آن چیزی است که دشمن تصور میکرد.
بر اساس گزارشها، بخشهایی از تأسیسات صنعتی و نظامی در حومه تلآویو و حیفا دچار اختلال عملیاتی شدهاند. این یعنی ایران با استفاده از فناوری بومی و توان نظامی داخلی، نه تنها پیام بازدارندگی ارسال کرد، بلکه عملاً بخشی از ظرفیت تهاجمی دشمن را فلج کرد.
*پیام عملیات ایران برای منطقه و جهان
این عملیات دقیق و پرقدرت، حامل چند پیام مهم برای منطقه و جامعه بینالمللی است:
۱. اقتدار دفاعی و تهاجمی ایران، یک واقعیت انکارناپذیر است. دیگر نه رژیم صهیونیستی و نه متحدانش نمیتوانند با تهدید یا تحریم، این قدرت را نادیده بگیرند یا مهار کنند.
۲. ایران در راهبرد امنیت ملی خود، فقط به ابزار دیپلماتیک اتکا ندارد. وقتی منافع ملی یا امنیت سرزمینی تهدید شود، پاسخ ایران محدود به بیانیه و هشدار نخواهد بود، بلکه با اقدام مستقیم و مؤثر همراه است.
3.پایان دوران امنیت جعلی صهیونیسم؛ اسرائیل نمیتواند همچنان با تکیه بر گنبد آهنین و حمایتهای غربی، تهدیدهای خود علیه ایران، محور مقاومت یا ملت فلسطین را ادامه دهد، بیآنکه هزینهای بدهد. اکنون، موازنه ترس به نفع ایران تغییر کرده است.
اقتدار ایران، امنیتآفرین برای منطقه است. برخلاف تبلیغات وارونه رسانههای غربی، این عملیات نه نشانه ماجراجویی، بلکه تبلور یک راهبرد بازدارندگی فعال و هوشمندانه بود که دقیقاً در لحظه و نقطهای حساس اجرا شد.
* چرا این حمله مهم بود؟
حمله بامداد دوشنبه ۲۶ خرداد را باید از چند منظر تحلیل کرد:
زمانبندی دقیق: همزمان با تهدیدات فزاینده مقامات صهیونیستی علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران، این پاسخ موشکی ایران با حسابگری دقیق، بهمثابه پیامی شفاف برای دشمن بود که دست از بازی با آتش بردارید.
هدفگیری استراتژیک: هدف قراردادن پالایشگاهها، پادگانها و مراکز فرماندهی دشمن، نشان میدهد که اطلاعات ایران دقیق و توان عملیاتیاش حسابشده است. این نشانه عمق نفوذ اطلاعاتی و برتری عملیاتی است.
مدیریت پیام رسانهای: رسانههای جهانی که معمولاً در پوشش حملات رژیم صهیونیستی علیه منطقه، نقش تطهیرگر دارند، اینبار ناگزیر به بازتاب واقعیت شدند؛ چراکه حجم تخریب و گستره حملات، قابل سانسور نبود.
*ایران و خطوط قرمز امنیت ملی
در چارچوب منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، هر گونه تهدید از سوی رژیم صهیونیستی، چه در قالب عملیات مخفی، خرابکاری یا تهدید مستقیم، خط قرمز محسوب میشود. حمله موشکی اخیر، واکنشی قاطع در برابر عبور دشمن از این خطوط بود. این حمله نشان داد که ایران نهتنها در برابر تهدیدها منفعل نمیماند، بلکه به شکل محاسبهشده و در چارچوب اصول دفاع مشروع، پاسخ قاطع میدهد.
در سیاست خارجی ایران، اصل بازدارندگی فعال و بازتولید قدرت منطقهای، همواره در خدمت امنیت و ثبات قرار گرفته است. این حمله نه برای آغاز جنگ، بلکه برای پیشگیری از آن صورت گرفت. پیام روشن آن این است که هیچگونه تهدیدی از سوی رژیم صهیونیستی بیپاسخ نخواهد ماند.
در پایان، باید گفت آنچه در بامداد دوشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۴ اتفاق افتاد، نه فقط یک عملیات نظامی، بلکه یک تحول راهبردی در معادلات منطقه بود. رژیم صهیونیستی که همواره تلاش داشته خود را در قامت یک قدرت شکستناپذیر جلوه دهد، اینبار با واقعیتی تلخ مواجه شد و این بود که “گنبد آهنین، دیگر آهنین نیست”. در برابر موشکهای نقطهزن و دقیق ایران، این سامانه نه تنها کارایی خود را از دست داد، بلکه به شکلی نمادین و واقعی فرو ریخت.
بیتردید، این واقعه در تاریخ معادلات امنیتی منطقه ثبت خواهد شد. ایران نشان داد که نه در گفتار، بلکه در عمل نیز مقتدر است. این اقتدار، نه برای تجاوز، بلکه برای صیانت از امنیت ملت ایران و ملتهای منطقه است. امروز، ایران بازیگر اصلی و تعیینکننده موازنه امنیتی در غرب آسیاست و دشمنانش ناچارند این واقعیت را به رسمیت بشناسند، چه بخواهند و چه نخواهند.