چهارم خرداد 1404 خبر ناپدید شدن "الهه حسین نژاد" بر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت. "الهه حسیننژاد"؛ دختر جوان ۲۴ سالهای که در مسیر بازگشت از محل کار به خانه، ابتدا ناپدید و پس از 11 روز مشخص شد به طرز فجیعی قربانی خشونت راننده مسافربر شخصی شده و جسد بی جانش در بیابان های اطراف فرودگام امام خمینی رها شده بود.
آرزو قادری
روزنامه نگار
چهارم خرداد 1404 خبر ناپدید شدن “الهه حسین نژاد” بر روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت.
“الهه حسیننژاد”؛ دختر جوان ۲۴ سالهای که در مسیر بازگشت از محل کار به خانه، ابتدا ناپدید و پس از 11 روز مشخص شد به طرز فجیعی قربانی خشونت راننده مسافربر شخصی شده و جسد بی جانش در بیابان های اطراف فرودگام امام خمینی رها شده بود.
متاسفانه هر از چندگاهی جامعه ما شاهد چنین جنایات و خشونت هایی علیه زنان است. اکنون نیز بار دیگر فضای رعب انگیزی در جامعه ایجاد ایجاد شده است و افکار عمومی از این جنایت رنجیده است.
نگاهی به واکنش های شهروندان نشان از آن دارد که خشونتهای این چنینی تأثیرات عمیق روانی بر جامعه میگذارند.
چنین خشونتهایی باعث ایجاد اضطراب، افسردگی و احساس ناامنی در میان زنان میشوند.
این روزها بسیاری از بانوان نسبت به ناامنی در جامعه گله دارند. در ساعات مختلف شبانه روز حتی در روز روشن با خفت گیرهایی مواجه هستیم که بیشتر بانوان را طعمه خود قرار می دهند و از طریق حمله با سلاح سرد اقدام به خشونت می کنند.
متاسفانه جامعه نتوانسته فضای امنی برای فعالیت و حضور زنان در اجتماع فراهم کند و به محض خروج بانوان از منزل بسیاری از خانواده ها دست به دعا برمی دارند که عزیزشان در سلامت به منزل برسد.
در همین خصوص به گفت و گو با دکتر کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران پرداختیم که مشروح آن از نظر مخاطبان گرامی می گذرد.
*جناب دکتر، ارزیابی شما از وضعیت خشونت در جامعه امروز چیست؟ تا چه میزان در مدیریت آن موفق عمل کردهایم؟
ما در مدیریت خشونت در جامعه و در کنترل و مهار زمینههای بروز آن، توفیق چندانی نداشتهایم. واقعیت این است که آن چه در فضای خانواده شکل میگیرد، این روزها به شکلی ملموستر در سطح جامعه مشاهده میشود. در خانواده، زمینه بروز خشم در قالب رفتارهای پرخاشگرانه وجود دارد و در سطح جامعه نیز عوامل و بسترهای تبدیل هیجان خشم به رفتار خشونتآمیز فراهم است.
* به نظر شما، چه عاملی نقش پررنگتری در این میان ایفا میکند؟
آن چه به باور من امروز بیش از هر چیز نیازمند توجه است، مسئله کنترل هیجانات در جامعه است. جامعه باید از یک رویکرد هیجانمدار به سمت رویکرد مسئلهمدار حرکت کند؛ یعنی بتواند روند بروز هیجان را پیشبینی کرده و بهدرستی مدیریت نماید.
* این هیجانمداری از کجا آغاز میشود و چه پیامدهایی دارد؟
این موضوع قطعاً ریشه تاریخی در جامعه مادارد و مربوط به چند دهه اخیر نیست، تصمیمگیریها و برنامهریزیهایی که در بستر خانواده شکل میگیرند، بهمرور در سطح جامعه نیز خود را نشان میدهند. در این میان، نهاد تعلیم و تربیت میتواند نقش اصلی را در مدیریت هیجانات ایفا کند. متأسفانه در نظام تعلیم و تربیت ما، باورمندی و برنامهریزی مؤثری برای آموزش مدیریت بحران، هیجان و مقابله با چالشها و خشونت وجود ندارد.
* یعنی تعلیم و تربیت رسمی را ناکارآمد میدانید؟
با کمال تأسف بله، خروجی نهاد تعلیم و تربیت ما ناامیدکننده است. دانشآموزی که از این سیستم خارج میشود، مهارت چندانی برای مواجهه با ناهماهنگیهای اجتماعی، مدیریت هیجانات، یا مقابله با بحرانها دریافت نکرده و صرفاً درگیر آموزش های رسمی برای اخذ قبولی توأم با استرس های خاص خود شده است. این ضعف بزرگی است که سالهاست به عنوان یک هشدار جدی از آن سخن میگوییم.
* در چنین فضایی، باید انتظار چه نوع رفتارهایی را در جامعه داشت؟
باوجود ناکارآمدی عملکرد نهادهای اجتماعی و آموزشی و ساختارهای معیوب جامعه، طبعا نباید از بروز رفتارهای هیجانی، عدم کنترل خشم و ظهور پرخاشگریهای اجتماعی شگفتزده شد. اینها خروجی طبیعی شرایط فعلی هستند.
* خشم به عنوان یکی از هیجانات اصلی، در جامعه چگونه مدیریت میشود؟
واقعیت آن است که در جامعه، رویکرد مشخص و کارآمدی از مدیریت خشم تعریف و نهادینه نشده. خشم همواره به عنوان یکی از هیجانات انسانی وجود داشته و دارد. این احساس بهخودیخود الزاماً مخرب نیست، اما اگر مدیریت نشود و درکنار آن با ناپایداری روانی فرد و نابرابری، تبعیض، فقر، ناکامی و سوءمدیریت در خدمات اجتماعی جامعه همراه شود، مستعد تبدیل شدن به رفتارهای خشونتآمیز و آسیبزا خواهد شد.
* نمونهای از بروز خشونت را اخیراً در حادثه قتل «الهه حسین نژاد» دختر 24 ساله شاهد بودیم. آیا این رخداد نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است؟
قطعا از منظر یک آسیب شناسی اجتماعی بله، جامعه امروز پر است از وقایعی مشابه آن چه برای «الهه» رخ داد. فردی که مرتکب خفتگیری میشود، میتواند عامل مرگ همان شهروند مورد تعرض قرارگرفته شود؛ فردی که دست به سرقت میزند، ممکن است مرتکب قتل شود؛ فردی که در رانندگی رفتاری پرخاشگرانه دارد، میتواند حادثهای مرگبار رقم بزند. حتی اگر به قتل منجر نشوند، رفتار خشونتآمیز شکل گرفته است و نکته مهم همین است که استفاده از خشونت برای رسیدن به هدف شوم در همه این ناهنجاری ها مشترک است که در موردی همچون قتل «الهه» به یک فاجعه انسانی منجر می شود که جامعه را داغدار می کند.
* چه عاملی به نظر شما انگیزه اصلی متهم بوده است؟
طبق شواهد موجود و اخبار اعلام شده، متهم هنگام پیاده شدن مسافر، متوجه تلفن همراه مقتول می شود و این طور که اعلام شده با انگیزه سرقت دست به چنین جنایتی زده است. این انگیزه و دلیل اعلام شده بخش آشکار و پیدای انگیزه قتل «الهه» بوده که به نوعی ریشه در فقر و انگیزه های اقتصادی دارد.
* بنابراین، فقر را از عوامل اصلی بروز خشونت میدانید؟
با قطعیت نمی توان صرفاً فقر را یک عامل اصلی در بروز خشونت دانست، اما باید پذیرفت که فقر، بیکاری، مهاجرتهای بیرویه، نبود سازوکار مدیریت و عدم ساماندهی مهاجران سیال از مهمترین عوامل زمینه ساز بروز خشونت هستند. به این نکته توجه داشته باشید که جمعیت شب و روز تهران متفاوت است و این نشان از بی توجهی و عدم ساماندهی مهاجرین داخل شهر است. در حال حاضر افراد از شهرستانهای مختلف به قصد کار کردن با خودروهای شان به تهران می آیند و این افراد هیچ محل اسکانی ندارند و بدون سرپناه و مأوا، شب را در خودروهای خود درگوشه ای از شهر به صبح میرسانند. این جمعیت سیال، خارج از هرگونه نظارت و کنترل اجتماعی یک ضعف مهم کارکردی در جامعه را گوشزد می کند که ناظر بر نرخ بالای بیکاری و عدم برقراری عدالت اجتماعی در امکان دسترسی شهروندان به فرصت های برابر است، بی تردید همه این مهاجران سیال مجرم و یا دارای نیات جرم نیستند، اما مسلّم است که با وجود این بی سامانی، شهر مستعد بروز رفتارهای خشونتآمیز خواهد بود که در چنین وضعیتی، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد. در این جا اگر از بی سامانی می گوییم به این معناست که ویترینی برای جمعیت شهر تهران تعریف نشده است که کنترل و نظارتی نیز صورت گیرد.
البته این نکته قابل تامل است که تلاش ها و عملکرد نیروی انتظامی در حوزه امنیت اجتماعی و مقابله با ناهنجاری ها قابل تحسین است؛ به ویژه در این فقره اخیر که در زمان کوتاهی موفق به شناسایی راننده ای شدند که متهم به قتل «الهه حسین نژاد» است.
* چرا رفتارهای خشونتآمیز در جامعه تکرار میشوند؟
یکی از دلایل اصلی تکرار این رفتارها، نبود برخورد قاطع و نهایی با مجرمان است. البته باید توجه داشت که پلیس در بسیاری از موارد وظیفه خود را بهدرستی انجام میدهد، اما متاسفانه جمعیت قابل توجه تهران موجب عدم کنترل اوضاع می گردد.
از دیگر سو، رویکردهای اجتماعی در جامعه ایران بیشتر هیجانمدار و مبتنی بر عواطف و احساسات رقم می خورد، در حالی که این مدل رویکرد هیجانی هرگز به رفتار کارشناسی و مطالبهگری منجر نمیشود. در موضوع قتل “الهه” جامعه ما اکنون دچار اندوه عمومی شده و افکار عمومی به شدت جریحهدار شده است و انتظار برخورد سریع و مجازات قاتل جانی را دارد، اما با باور من در چنین شرایطی لازم داریم ضمن احترام به احساسات و عواطف جامعه و نیز اجرای عدالت و قانون درباره فرد قاتل، فرصتی کارشناسی برای بررسی ابعاد شکل گیری انگیزه چنین جنایتی در بسترهای اجتماعی و کارکردی جامعه ایجاد شود تا به صورت ریشه ای علل اصلی بروز این مدل از خشونت مورد بررسی قرار گیرند و دیتاهای حاصل شده به عنوان مبنای برنامه ریزی و تکالیف ایجابی در اختیار متولیان امر قرار گیرند تا در آینده از تکرار خشونت و بروز جنایاتی این چنینی جلوگیری شود. در این صورت می توان امیدوار بود که در مواجهه با یک معضل اصلی جامعه صرفاً هیجانی رفتار نکرده ایم.
* این نوع خشونت ها را در چه موارد دیگری تجربه کرده ایم؟
اگر به وقایع گذشته بازگردیم، شاهد موارد متعددی از اینگونه قتلها هستیم؛ حادثه قتل سعادتآباد، پرونده آتنا، رومینا اشرفی در شمال کشور و ماجرای خانواده بابک خرم دین. در همه این موارد، جامعه تا مدتی متأثر بود، اما خیلی زود این هیجانات فروکش کرد و فراموش شد.
تجربه نشان داده که هروقت چنین اتفاقاتی در جامعه ما رقم خورده، انواع مختلفی از احساسات اعم از همدردی، همراهی، همدلی با فرد آسیبدیده بروز داده می شود درواقع سرمایه اجتماعی جامعه ما در آن مقطع و موقتا فعال می شود. اما متعاقب آن هرگز مطالبهای برای یک رفتار کارشناسی مطرح نمی شود.
حتی در مواردی مانند شهدای آتش نشان در حادثه پلاسکو که جامعه به شدت واکنش احساسی نشان داد، اما در میان آن همه احساس و عواطف ناب ندیدیم و نشنیدیم که که جامعه، خواستار بررسی کارشناسی موضوع برای پیشگیری از تکرار چنین وقایعی باشند و تمام تمرکز جامعه ما در آن مقطع شهدای آتش نشان و بروز احساس و عواطف و اندوه از دست دادن آتش نشانان قهرمان جامعه بود. اکنون نیز در فضای جامعه همه جا حرف از اعدام قاتل الهه حسین نژاد است. حال این سؤال مطرح است که اگر امروز قاتل الهه حسین نژاد ظرف ۲۴ ساعت محاکمه و اعدام شود، آیا مشکلاتی از این قبیل در جامعه حل می شوند و اعدام سریع قاتل، راهحل مناسبی است؟ در پاسخ باید گفت خیر. مسأله اصلی در شناخت علل و اصلاح ساختارهای معیوب اجتماعی نهفته است، نه صرفاً مجازات آنی. قطعاً زندگی و تاریخچه رشد افرادی مثل قاتل الهه به نوعی دارای یک مجموعه اطلاعات کارشناسی مناسب برای حوزه پیشگیری هستند که باید در یک فرآیند کارشناسی مورد واکاوی و مطالعه قرار گیرند و ریشه های بروز چنین جنایاتی در جامعه آسیب شناسی شوند و مورد واکاوی قرار گیرند و سپس فرد خاطی را مورد مجازات قرار داد و اِعمال قانون کرد که قطعاً من نیز قائل به اشد مجازات برای این فرد قاتل هستم؛ اما پس از مطالعه و فرآیند کارشناسی (که باید در سریع ترین زمان ممکن صورت گیرد تا اثر بازدارندگی مجازات قاتل کمرنگ و مشمول زمان نشود).
* برای جلوگیری از تکرار جنایاتی مشابه قتل الهه حسین نژاد چه توصیه ای دارید؟
این که برای الهههای دیگر چنین اتفاقاتی میافتد یا نه باید گفت هیچ اتفاقی قابل پیشبینی نیست. از این رو باید برای این که چنین اتفاقات تلخی به حداقل برسد و از وقوع آن پیشگیری کنیم، زمینه ها و بسترهای اصلی وقوع این رفتارهای خشن در جامعه شناسایی و رفع گردند.
در حال حاضر نیاز داریم که بررسی کارشناسی دقیقی در رابطه با زندگی این فرد قاتل داشته باشیم. درواقع باید این فرد را به عنوان نماینده بخشی از جامعه بدانیم و برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی از ابعاد مختلف شخصیتی او را مورد بررسی دقیق قرار دهیم و نتایج حاصله، توسط نهادهای فرهنگی و به ویژه آموزش و پرورش در اولویت تربیت نسل جدید قرار گیرد تا عوامل و ریشه های شکل گیری و تشدید خشونت در جامعه شناسایی و رفع شوند.
عدم آسیب شناسی و ریشه یابی مشکلات این چنینی در جامعه ما موجب می شود که رفتارهای خشونت آمیز نه تنها رفع نشوند بلکه تکرار نیز شوند و هر از گاهی چند شاهد بروز چنین قتل هایی باشیم.
باید به این نتیجه برسیم که امروز از یک جنایتی که دل جامعه را به درد آورده، بتوانیم درس بگیریم و متولیان نهادهای فرهنگی با آگاهی کامل به اصلاح ساختارها در جامعه بپردازند.
* آقای دکتر درواقع از فرمایشات تان این طور برمی آید که شما نقش خانواده و آموزش و پرورش را در شکل گیری و بروز رفتارهای خشن در جامعه بسیار مؤثر می دانید؟
بله. دقیقا بسیاری از افراد بزهکار درواقع تروماها و زخمهای روانی حل نشده دارند که در بزرگسالی به شکل های مختلفی همچون قتل و تجاوز خود را نشان می دهد و البته شرایط جامعه نیز فضا را برای بروز چنین جرایمی مستعد می کند. در حال حاضر فقر اقتصادی و فقر فرهنگی بخشی از انگیزه های بزهکاران را تشکیل می دهند.
البته به این معنا نیست که هرکس دچار فقر اقتصادی شود، باید لزوماً به قتل و جنایت بپردازد، اما عوامل اقتصادی نیز در این راستا بی تاثیر نیستند.
شما اگر به گذشته و زندگی افراد جنایتکار نگاهی بیندازید، متوجه شکست ها و ناکامی های بسیاری در زندگی این افراد می شوید که این امر نیز در بروز آمار جرایم خشن بی تاثیر نیست. از این رو مجدد بر این امر تأکید می کنم که نیاز به بررسی همه جانبه و کارشناسی ابعاد مختلف بروز جنایت در جامعه داریم. خانواده در کنار نهاد مهم آموزش و پرورش باید فرآیند جامعه پذیری فرزندان را در چارچوب نهادهای اجتماعی جامعه با برنامههای صحیح و درست به خوبی پیش ببرند. تا در آینده از بروز وقایع خشونت بار در جامعه کاسته شود. درواقع ما باید از رویکرد هیجانی به رویکرد مساله مدار و از رویکرد صرفاً مداخله به رویکرد پیشگیری تغییر مسیر دهیم و رسالت بزرگ این امر بیشتر بر عهده نظام تعلیم و تربیت جامعه است که خود الان نیاز به تحول دارد.
* به نظر شما نبود ساماندهی و نظارت صحیح بر عملکرد مسافرکش های شخصی که با توجه به پلاک های خودروهای شان مشخص است غالباً از سایر شهرستان ها برای کار به تهران مراجعه کرده اند، تا چه اندازه در بروز مشکلات اجتماعی نقش دارد؟
متاسفانه باید اذعان کنیم که شاهد یک ساماندهی مشخص و نظام مند در حوزه حمل و نقل شهری نیستیم که این معضل، خود عامل بروز بسیاری از مشکلات است. برخی خودروهایی که اقدام به جابه جایی مسافران در سطح شهر می کنند، تحت نظارت هیچ دستگاه یا پلتفرمی نیستند و مشخص نیست چه نهادی، متولی برخورد با اینهاست. به اعتقاد بنده باید حتما سازوکاری تدوین شود که مسافربرهای شخصی نیز سازماندهی و تحت نظارت ارگان و نهادی فعالیت کنند و شهروندان احساس امنیت کنند.
یکی از بخشهایی که بروز بزهکاری و رفتارهای خشونت آمیز در آن قابل تصور و تامل است، همین خودروهای شخصی هستند که بدون مجوزهای قانونی و فارغ از هرگونه نظارتی اقدام به حمل مسافر طی روز می کنند. باید حتماً این خودروها ساماندهی شوند و تحت نظارت باشند و سامانه یا پلتفرمی برای آن ها وجود داشته باشد و مورد نظارت مستمر قرار گیرند تا شاهد برقراری امنیت در جامعه باشیم و شهروندان بتوانند در آرامش در سطح شهر تردد کنند. خودرویی که الهه حسین نژاد سوار بر آن شد تا به منزل بازگردد، مسافربر شخصی بوده که هیچ گونه نظارتی بر عملکرد آن وجود ندارد و نهایتا چنین جنایتی رقم خورده است. در حالی که اگر زیرساخت ها به درستی اصلاح می شدند، چنین اتفاقی را شاهد نبودیم و این فرد قاتل به دلایل نظارتی نمی توانست مسافرش را به قتل برساند و جسد بی جانش را در بیابان های اطراف فرودگاه امام خمینی رها کند و چنین جنایتی را رقم بزند. در حال حاضر فضای رعب آوری در جامعه ایجاد شده است و به نظر بنده بهتر است اقداماتی در راستای ساماندهی و نظارت بر مسافربرهای شخصی صورت گیرد.