وقتی پای درد دل مردم مینشینیم، شاید اولین جملهای که از زبان شان بشنویم همین باشد: «دیگر توان خرید نداریم». در هر محله، در هر شغل، در هر قشر، این جمله در اشکال مختلف تکرار میشود. تورم بالا، به یکی از بزرگترین دغدغههای روزمره خانوادههای ایرانی تبدیل شده و سایه آن بر همه چیز افتاده است: از خرید ساده روزانه گرفته تا برنامهریزی برای آینده.
آرزو قادری
روزنامه نگار
وقتی پای درد دل مردم مینشینیم، شاید اولین جملهای که از زبان شان بشنویم همین باشد: «دیگر توان خرید نداریم». در هر محله، در هر شغل، در هر قشر، این جمله در اشکال مختلف تکرار میشود. تورم بالا، به یکی از بزرگترین دغدغههای روزمره خانوادههای ایرانی تبدیل شده و سایه آن بر همه چیز افتاده است: از خرید ساده روزانه گرفته تا برنامهریزی برای آینده.
این روزها زندگی مردم زیر فشار قیمتهاییست که روز به روز بالا میرود و امید به کاهش آن دیگر تقریباً از بین رفته است. اگر تا چند سال پیش، گرانی اتفاقی و مقطعی بود، حالا به یک روند دائم و پیوسته تبدیل شده؛ روندی که نه فقط جیب مردم، بلکه آرامش روانیشان را هم نشانه گرفته است.
یکی از دلایل اصلی این وضعیت، نرخ بالای تورم در کشور است. تورمی که حالا دیگر نه فقط آمارهای رسمی، بلکه تجربه روزمره مردم آن را تأیید میکند. قیمت گوشت، مرغ، لبنیات، نان، کرایه خانه، دارو و… بهطور مداوم در حال افزایش است. برای بسیاری از مردم، حفظ سطح زندگی قبلیشان غیرممکن شده و هر روز باید از چیزی بگذرند تا بتوانند با همین درآمد ثابت، روز را به شب برسانند.
باید گفت که مردم دیگر از توضیح و توجیه خستهاند. آن چه امروز جامعه نیاز دارد، «اقدام مؤثر» است. مردم هر روز با تورم سر میکنند، اما منتظرند ببینند آیا کسی هم در رأس تصمیمگیریها، واقعاً این وضعیت را درک کرده و برایش کاری میکند؟ وقت آن است که مسئولان در عمل نشان دهند که درد مردم را فهمیدهاند.
در همین خصوص به گفت و گو با جمشید عدالتیان، اقتصاددان، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران، عضو هیات علمی دانشگاه و فعال اقتصادی پرداختیم.
او می گوید: رابطهای که بین تورم و نرخ ارز وجود دارد، مستقیم و بسیار مهم است. وقتی در یک کشور تورم بالا میماند، به شکل طبیعی نرخ ارز نیز بالا میرود. چرا؟ چون ارزش پول ملی کاهش پیدا میکند و تقاضا برای ارزهای خارجی بیشتر میشود. در چنین شرایطی مردم برای حفظ قدرت خرید یا ارزش داراییشان، سراغ خرید دلار یا طلا میروند. همین کار، خود به افزایش نرخ ارز دامن میزند.
عدالتیان افزود: نمیتوان با تورم بالا، نرخ ارز را پایین نگه داشت. این یک واقعیت اقتصادی است که با وعده و شعار قابل حل نیست. تا زمانی که تورم مهار نشود، دلار و سایر ارزها هم در نوسان خواهند بود و زندگی مردم در بیثباتی.
این اقتصاددان اظهار داشت: تلاش برای پایین نگه داشتن نرخ ارز در حالی که تورم کنترل نشده، مثل این است که بخواهیم روی آتشی که شعلهور شده با دستمال خیس فشار بیاوریم؛ شاید برای لحظهای دود را کم کند، اما آتش خاموش نمیشود. دولتها بعضی وقتها با تزریق دلار به بازار، سعی در کنترل نرخ ارز دارند، اما این کار اگر با سیاستهای ضدتورمی همراه نباشد، نتیجهاش فقط اتلاف منابع ارزی کشور است.
نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران، همچنین گفت: یکی از نیازهای اساسی هر جامعهای، داشتن اقتصادی با ثبات است. وقتی مردم بتوانند آینده را پیشبینی کنند، برای زندگیشان برنامهریزی میکنند، سرمایهگذاری میکنند، کار میکنند و تولید بالا میرود، اما در اقتصادی که تورم بالا دارد و قیمت ارز هر روز عوض میشود، نه تنها مردم سردرگم میشوند، بلکه تولیدکنندگان و سرمایهگذاران هم اعتماد خود را از دست میدهند.
عدالتیان مطرح کرد: درست است که تورم، یک پدیده اقتصادی است، اما تأثیر آن کاملاً اجتماعی و انسانی است. تورم بالا یعنی خانوادههایی که نمیتوانند بچههای شان را خوب تغذیه کنند، یعنی جوانهایی که نمیتوانند ازدواج کنند، یعنی سالمندانی که از هزینه دارو و درمان ناتواناند. یعنی جامعهای که روز به روز خستهتر، ناامیدتر و نگرانتر میشود.
این عضو هیات علمی دانشگاه تصریح کرد: تا کی باید مردم هزینه ناکارآمدی در مدیریت اقتصادی را بپردازند؟ چرا برنامهای جدی برای کنترل تورم ارائه نمیشود؟ مهار تورم نیاز به شجاعت، تصمیمهای سخت و اجرای سیاستهای دقیق دارد. باید جلوی رشد نقدینگی گرفته شود، بودجه کشور اصلاح شود، و درآمدهای پایدار و غیرتورمی برای دولت تعریف گردد. اینها کارهایی است که از مسئولان انتظار میرود؛ نه فقط وعدههای بیپشتوانه.
عدالتیان در پایان تأکید کرد: نخستین گام برای بازگرداندن آرامش به اقتصاد، مهار تورم است. اگر تورم کنترل شود، نرخ ارز هم به تعادل میرسد. قدرت خرید مردم بالا میرود و دوباره امید به زندگی بیشتر میشود. این کار البته ساده نیست، اما شدنی است؛ به شرطی که عزم و ارادهای واقعی برای اصلاح وضعیت وجود داشته باشد.