افسردگی از جمله مهم ترین اختلالات روانی شایع در جامعه است که متاسفانه باید عنوان کنیم طی سالهای اخیر به طور قابل توجهی افزایش داشته است. حتی بسیاری از افراد نسبت به افسردگی خود آگاه نیستند و همین امر مشکلات بسیار زیادی را ایجاد میکند.
سارا امیری
افسردگی از جمله مهم ترین اختلالات روانی شایع در جامعه است که متاسفانه باید عنوان کنیم طی سالهای اخیر به طور قابل توجهی افزایش داشته است. حتی بسیاری از افراد نسبت به افسردگی خود آگاه نیستند و همین امر مشکلات بسیار زیادی را ایجاد میکند.
مشکلات در کشور ما در حوزههای مختلف اقتصادی اجتماعی و فرهنگی موجب شده تا افراد نتوانند زندگی خوب و با کیفیتی را تجربه کنند و در نهایت دچار مشکلات روانی و آسیبهای روحی میشوند. از جمله آن ها میتوان به افسردگی اشاره کرد. بسیاری از افرادی که امروزه به کلینیک های روان شناسی مراجعه میکنند، چنین می گویند که دیگر هیچ چیز خوشحال شان نمیکند و مسائلی که پیش تر منجر به خوشحالی آن ها می شد و برای شان خوب بود اکنون دیگر آن ها را خوشحال شان نمیکند و نسبت به همه چیز حس خنثی دارند؛ به گونهای که دیگر احساس شادی و خوشبختی نمیکنند. همین امر نشانه بارز بروز افسردگی در افراد است به ویژه این اتفاق در زنان جامعه ایران بیشتر اتفاق افتاده و بانوان که مادران این سرزمین هستند و نقش بسیار مهمی در خانواده و جامعه و در زمینه تربیت فرزند دارند به شدت با مشکل افسردگی مواجه هستند.
آمار شیوع افسردگی در کشور ما افزایش داشته است؛ به ویژه بعد از کرونا این اتفاق تشدید شد و روابط اجتماعی و خانوادگی و حتی عملکرد شغلی افراد تحت تاثیر افسردگی دچار مشکل شد.
در کنار همه مسائل باید این نکته را مورد توجه قرار دهیم که افسردگی بانوان و آسیب به بهداشت روانی آن ها تهدیدی برای کل جامعه و آینده کشورمان است؛ چرا که بانوان از یک سو وظیفه خطیری همچون تربیت فرزندان را به عهده دارند و سوی دیگر همچون فرمانده ای هستند که زندگی را هدایت میکنند و به همین جهت بروز مشکلات روانی برای آن ها میتواند تاثیراتی در ابعاد وسیعتر در جامعه به دنبال داشته باشد. در پی بروز مشکلاتی همچون افسردگی برای بانوان، روابط خانوادگی و همچنین رشد عاطفی فرزندان تحت تاثیر قرار میگیرد و همین امر تاثیر بسیار زیادی بر سلامت روان جامعه خواهد داشت. در صورتی میتوان جامعه سالمتر و با نشاطتر داشت که افراد بتوانند با مشکلات روانی کمتری روزگار بگذرانند اما متاسفانه در کشور ما شرایط به گونه ای است که به ویژه طی یک دهه اخیر مشکلات روانی بسیار افزایش داشتهاند.
*تأثیر افسردگی مادر بر سلامت فرزندان
مادران نقش حیاتی در رشد جسمی، عاطفی و روانی فرزندان خود دارند. تحقیقات نشان داده است که افسردگی مادر میتواند بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت روانی و جسمی فرزندان تأثیر بگذارد.
*رشد عاطفی و روانی فرزندان
زمانی که یک مادر از افسردگی رنج میبرد، ممکن است قادر نباشد بهدرستی نیازهای عاطفی و روانی فرزند خود را برآورده سازد. این مسئله میتواند منجر به مشکلاتی در ایجاد پیوند عاطفی مناسب میان مادر و فرزند شود. فرزندانی که از این نوع ارتباط محروم میشوند، ممکن است در آینده مشکلاتی در ایجاد روابط عاطفی پایدار داشته باشند. افسردگی مادر همچنین میتواند باعث کاهش توانایی او در ابراز محبت و توجه به فرزند شود که این امر میتواند بر عزت نفس و خودپنداره کودک تأثیر منفی بگذارد.
*مشکلات رفتاری
کودکان مادران افسرده ممکن است بیشتر با مشکلات رفتاری مواجه شوند. این مشکلات میتواند شامل پرخاشگری، انزواطلبی، اضطراب و ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی باشد. تحقیقات نشان دادهاند که این کودکان در مدرسه نیز عملکرد ضعیفی دارند و ممکن است در یادگیری با مشکلات بیشتری مواجه شوند.
*افزایش ریسک ابتلا به اختلالات روانی
فرزندانی که در محیطهای خانوادگی تحت تأثیر افسردگی مادر قرار دارند، بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری هستند. این کودکان ممکن است در آینده در برابر استرسهای زندگی آسیبپذیرتر باشند و در سنین بالاتر، مشکلات روانی مشابهی را تجربه کنند.
*تأثیر افسردگی مادر بر نشاط خانواده
افسردگی مادر میتواند بهطور قابلتوجهی بر روابط خانوادگی و نشاط کلی خانواده تأثیر بگذارد. خانواده بهعنوان یک واحد اجتماعی، در برابر اختلالات روانی یکی از اعضای خود آسیبپذیر است و افسردگی مادر میتواند بر دیگر اعضای خانواده تأثیرات منفی داشته باشد.
*کاهش کیفیت روابط خانوادگی
مادران افسرده ممکن است به دلیل عدم توانایی در برقراری ارتباط مؤثر، در تعاملات خانوادگی شرکت کمتری داشته باشند. این امر میتواند به کاهش همبستگی خانوادگی و افزایش فاصلههای عاطفی میان اعضای خانواده منجر شود.
*افزایش تنشهای خانوادگی
افسردگی میتواند موجب کاهش تابآوری مادر در برابر مشکلات و فشارهای روزمره شود. این امر میتواند به افزایش تنشها و تعارضات در خانواده منجر گردد. همسران نیز ممکن است با احساس ناتوانی در حمایت از همسر خود مواجه شوند که این مسئله میتواند باعث افزایش مشکلات در روابط زناشویی شود.
*کاهش حمایت عاطفی از سایر اعضای خانواده
مادر افسرده قادر به ارائه حمایت عاطفی لازم به همسر و فرزندان خود نیست. این موضوع باعث میشود سایر اعضای خانواده احساس بیتوجهی کنند و در نتیجه، سلامت روانی دیگر اعضای خانواده نیز به خطر میافتد.
جامعهای سالم نیازمند خانوادههایی سالم است. افسردگی مادران میتواند اثرات منفی گستردهتری بر جامعه داشته باشد.
*کاهش بهرهوری
افسردگی مادران میتواند منجر به کاهش بهرهوری شغلی و اجتماعی آنها شود. مادران افسرده ممکن است نتوانند بهطور کامل در محیط کار یا فعالیتهای اجتماعی خود مشارکت کنند، که این امر بر رشد اقتصادی و اجتماعی جامعه تأثیر منفی میگذارد.
*افزایش هزینههای بهداشتی
درمان افسردگی و مشکلات مرتبط با آن هزینههای بهداشتی را افزایش میدهد. با توجه به اینکه افسردگی در زنان شایعتر است، هزینههای مرتبط با درمان افسردگی در زنان میتواند بار مالی سنگینی بر دوش سیستم بهداشتی کشور بگذارد.
*تأثیر بر نسلهای آینده
افسردگی مادران میتواند نسلهای آینده را نیز تحت تأثیر قرار دهد. کودکانی که در محیطهای خانوادگی تحت تأثیر افسردگی مادر قرار دارند، ممکن است در آینده نتوانند بهطور کامل پتانسیلهای خود را شکوفا کنند و در نتیجه، به جامعه آسیب وارد کنند.
*تربیت فرزندان
مادران افسرده ممکن است نتوانند بهطور مؤثر فرزندان خود را تربیت کنند. این میتواند منجر به بروز مشکلات در انضباط، ارتباطات و هدایت فرزند در مسیر صحیح شود. فرزندان ممکن است احساس کنند که به اندازه کافی توجه یا محبت از سوی مادر دریافت نمیکنند.
*روابط زوجین
افسردگی میتواند باعث کاهش روابط عاطفی و جنسی میان زوجین شود. یکی از مهمترین تأثیرات افسردگی بر روابط زناشویی، کاهش توانایی برقراری ارتباط مؤثر است. زوجهایی که یکی از اعضای آن ها از افسردگی رنج میبرد، ممکن است در زمینههای عاطفی، فیزیکی و اجتماعی از یکدیگر فاصله بگیرند که میتواند به جدایی منجر شود.
برای مقابله با افسردگی مادران و تأثیرات آن بر خانواده و جامعه، پیشنهاداتی وجود دارد که میتواند مؤثر باشد.
*آموزش و آگاهیبخشی
برگزاری کارگاهها و دورههای آموزشی برای خانوادهها بهویژه مادران در زمینه شناسایی علائم افسردگی و راههای پیشگیری و درمان آن میتواند بسیار مفید باشد.
*دسترسی به خدمات روانشناسی و مشاوره
تسهیل دسترسی به خدمات روانشناسی برای مادران افسرده و خانوادهها میتواند به کاهش شدت افسردگی کمک کند. استفاده از خدمات مشاوره آنلاین و رواندرمانی گروهی میتواند برای مادرانی که به دلیل شرایط مالی یا اجتماعی قادر به مراجعه حضوری نیستند، مفید باشد.
*حمایت اجتماعی و خانوادگی
ایجاد شبکههای حمایتی برای مادران و خانوادهها میتواند به کاهش استرسها و فشارهای روانی کمک کند. گروههای حمایتی میتوانند فضایی فراهم کنند که مادران افسرده احساس تنهایی کمتری کنند و از تجارب دیگران بهرهمند شوند.
*سیاستهای حمایتی از مادران
اجرای سیاستهای حمایتی مانند مرخصیهای زایمان و پدرانه، ساعات کاری منعطف، و حمایتهای مالی میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر مادران کمک کند.
*مقایسه میزان افسردگی در زنان و مردان ایرانی
مطالعات نشان داده است که افسردگی در زنان ایرانی بیشتر از مردان است. زنان بهویژه در دورههای خاص زندگی مانند پس از زایمان و دوران یائسگی، بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند. علاوه بر این، نقشهای متعدد اجتماعی که زنان در جامعه بهعهده دارند، مانند مسئولیتهای خانهداری، تربیت فرزند و شغل، میتواند به افزایش استرس و فشار روانی منجر شود.
در مجموع باید گفت افسردگی مادران تأثیرات عمیق و گستردهای بر سلامت روانی فرزندان، روابط خانوادگی و نشاط کلی جامعه دارد. بهمنظور پیشگیری از این اختلال و کاهش پیامدهای آن، نیاز به حمایتهای اجتماعی، درمانهای رواندرمانی و ایجاد فضایی حمایتی برای مادران و خانوادهها احساس میشود. اجرای سیاستهای حمایتی و افزایش آگاهی عمومی میتواند به ارتقای سلامت روانی جامعه و دستیابی به یک جامعه سالم و با نشاط کمک کند.