حدود 4 دهه از آخرین عملیات نظامی موفق ایران در جنگ 8 ساله با عراق می گذرد. احتمالاً بیش تر جمعیت کشور، آن سال اصلاً متولد نشده بودند و شاید امروز اگر از جوانان ایرانی درباره عملیات والفجر 8 که هدف آن تصرف شبه جزیره فاو بود پرسش کنید، با پاسخ “نمی دانم"مواجه خواهید شد. این عملیات فرصتی بسیار عالی برای ایران بود که شرایط خود را بر حریف تحمیل کند و صدام را مجبور به قبول برتری هوایی، زمینی و حتی دریایی ایران کند.
علی غفوری
مقدمه:
حدود 4 دهه از آخرین عملیات نظامی موفق ایران در جنگ 8 ساله با عراق می گذرد. احتمالاً بیش تر جمعیت کشور، آن سال اصلاً متولد نشده بودند و شاید امروز اگر از جوانان ایرانی درباره عملیات والفجر 8 که هدف آن تصرف شبه جزیره فاو بود پرسش کنید، با پاسخ “نمی دانم”مواجه خواهید شد.
این عملیات فرصتی بسیار عالی برای ایران بود که شرایط خود را بر حریف تحمیل کند و صدام را مجبور به قبول برتری هوایی، زمینی و حتی دریایی ایران کند.
عملیات فتح فاو یا همان والفجر 8 چه بود؟
پس از آن که در 31 شهریور 1359 ارتش عراق به فرمان صدام حسین تهاجم بزرگ خود به ایران را آغاز کرد، هرگز گمان نمی کرد که آغازگر نبردی است که پایان آن در اختیارش نخواهد بود.
او اگر چه در ابتدا بخش های کوچکی از ایران را تصرف کرد؛ اما ظرف 20 ماه به عقب رانده شد و در موضع تدافعی قرار گرفت. ایران نیز در سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴ در حملات به داخل خاک دشمن به پیروزی های کوچک و تاکتیکی دست یافت؛ اما نتوانست بصره را تصرف کند یا اقتصاد عراق را به زانو در آورد. البته در نهایت مقامات ایران در نشستی با فرماندهان نظامی به این نتیجه رسیدند که اگر بتوانند یک پیروزی بزرگ به دست آورند برای پایان جنگ اقدام خواهند کرد.
طراحی عملیات والفجر ۸
آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا به فرماندهان سپاه این نوید را داد که تمامی بخش های ارتش و اقتصاد ایران آمادگی یک حمایت طولانی از آن ها را برای حمله نهایی به بصره دارند.
بصره در جنوب شرقی عراق در آن زمان شهر دوم عراق بود و تنها 15 کیلومتر از مرز ایران فاصله داشت؛ اما عراق چنان مواضع سنگینی به دور آن کشیده بود که نفوذ به آن تقریباً غیر ممکن به نظر می رسید. بنابراین قرار شد نیروهای سپاه و بسیج از ده ها کیلومتر جنوبی تر با عبور از اروند رود از جنوب، به بصره حمله کنند.
آغاز عملیات
20 بهمن ماه 1364در حالی که ایران با کمک 5 لشکر ارتش و توپخانه سنگین یک حمله صوری به شرق فاو انجام داد، هزاران غواص سپاه که برخی از بهترین و با تجربه ترین نیروهای ایران بودند با عبور از رود خروشان اروند، ساحل غربی این رود را به تصرف درآورده و کلیه مدافعان عراقی را خلع سلاح کردند.
از آن سو فرمانده سپاه های سوم و چهارم عراق هنوز مطمئن نبودند که آیا ایران قرار است از شرق بصره حمله کند و یا از جنوب شرقی. همین تعلل باعث شد تا 50 هزار نیروی سپاه و بسیج ظرف مدت کوتاهی رودخانه اروند را پشت سر گذاشته و با تصرف مناطق منتهی به جاده بصره – فاو به موقعیت ممتازی برسند.
از روز چهارم نبرد ژنرال “ماهر عبدالرشید” افسر با سواد و حرفه ای عراق (صدام بعدها از ترس شهرت و محبوبیتش او را کشت) با گسیل 5 لشکر به جنوب و حدود 1000 تانک سعی کند تا جنوب بصره را تقویت کند.
دست بالای نیروی هوایی ایران نسبت به نیروی هوایی دشمن
نیروی هوایی ایران از طریق قرارگاه رعد با ده ها حمله دقیق صدمات جدی به نیروهای زرهی عراق وارد کرد؛ اما نیروی هوایی دشمن نیز بی کار نماند و با گسیل روزانه 100 پرواز، صدمات قابل توجهی به سربازان ایرانی وارد کرد. اگر چه در هر حمله بزرگ بین 5 تا 6 هواپیما را نیز از دست می داد؛ چرا که سرتیپ “منصور ستاری” معاون پدافند نیروی هوایی ارتش با گسیل 4 واحد آتشبار هاوک به منطقه نبرد، دشمن را در شرایط بدی قرار داد. لازم به ذکر است که واحدهای آتشبار هاوک بسیار بزرگ و سنگین بوده و حرکت دادن آن ها به میدان نبرد ریسک بزرگی بود که ستاری آن را پذیرفت.
از آن طرف قرارگاه رعد به فرماندهی سرهنگ خلبان “عباس بابایی” نیز با گسیل ده ها اف 5 به منطقه نقش مهمی در انهدام نیروهای زمینی دشمن ایفا کرد و این در حالی بود که هوانیروز ارتش نیز با 80 بالگرد جنگی به رساندن مهمات و تخلیه مجروحان و یا حمله به تانک ها پرداخت.
نا کامی پیاپی ابتکارات جنگی صدام حسین
صدام در نهایت مجبور به فرستادن لشکرهای زبده گارد ریاست جمهوری شد. لشکرهایی که با تانک های تی 72 و تسلیحات پیشرفته قدرتی بسیار بیش تر از واحدهای معمولی ارتش عراق داشتند؛ اما دفاع جانانه نیروهای سپاه سبب ناکامی آن ها شد، اگر چه نیروهای ایران هم زمینگیر شدند.
هواپیماهای عراق به دستور شخص صدام به رغم تلفات فراوان، به بمباران ها ادامه دادند تا از عبور مداوم نیروهای ایران از پل های بر روی رودخانه اروند جلوگیری کنند.
روز پنجم نبرد، عراقی ها دو پل مواصلاتی دیگر را زدند؛ اما ایرانی ها مجدداً با اتصال پلی بر روی بهمن شیر به ارسال تدارکات ادامه دادند.
به درخواست قرارگاه کربلا، 15 فانتوم به غرب اروند و 6 اف 5 به شمال فاو حمله کردند.
تداوم شکست های ارتش عراق
از آن طرف، پس از آن که تلفات هوایی عراق افزایش یافت، فرمانده نیروی هوایی عراق ژنرال “حمید شعبان” که از سوی صدام برای حمله به نیروهای ایران تحت فشار بود با زرنگی خاصی به جای افزایش حمله به فاو، صدها هواپیمای خود را به سوی خارک، اهواز، تأسیسات نفتی منصوریه، بندر گناوه و خرمشهر فرستاد و این مناطق را به شکلی وسیع بمباران کرد. البته حمله میراژها به نیروگاه بوشهر با رهگیری تامکت ها بی نتیجه ماند؛ ولی میگ های 25، خارک را از ارتفاع 75 هزار پایی بمباران کردند.
محققین خارجی معتقدند عراق تا پایان آن روز در مجموع با بمباران های فاو و سایر نقاط ایران و پروازهای داخلی، رکورد 725 سورتی در یک روز را زد.
ضد حمله های سنگین عراق مرتب با شکست رو به رو می شد و برتری زرهی آن ها در برابر نیروهایی که به خوبی سنگر گرفته بودند – چه در جبهه بصره / القرنه (در شمال) و چه در جنوب – بی فایده بود.
یک ژنرال عراقی درباره ابتکارات ایران در این نبرد می گوید: «ایرانی ها با ایجاد 70 پست دیده بانی که ارتفاع هر کدام از به 20 تا 30 متر می رسید، اوضاع را مرتب رصد می کردند. ما برای از بین بردن هر یک از این پست ها، یک قبضه توپ اختصاص داده بودیم.
تصرف فاو
تا پایان هفته دوم نبرد مشخص شد که ایران حداقل بندر فاو را تصرف کرده و ارتباط عراق با خلیج فارس تقریباً قطع شده و “ام القصر” نیز در آستانه سقوط است.
پیروزی ایرانی ها در ام القصر حتی باعث وحشت عربستان و کویت شد. نیروهای بسیج و سپاه به شمال جزیره “بوبیان” کویت رسیده و نه تنها تجهیزات دفاع هوایی عراق در جنوب این کشور را تصرف کرده بودند، بلکه از ده ها قبضه توپ و مسلسل سنگین نیروهای غافلگیر شده عراق کمک گرفته و برای نیروهای در حال پاتک عراق دشواری ایجاد می کردند. عراقی ها اما از پا ننشسته و با کمک میراژها، سوله بالگردهای ایران را بمباران کرده و توان پشتیبانی ایران را کاهش دادند.
حملات گسترده شیمیایی عراقی ها
با آغاز پیشروی مجدد نیروهای ایران، عراق یکم اسفند 1364 اقدام به حملات گسترده شیمیایی علیه سربازان ایران کرد. شدت این حملات به اندازه ای بود که حتی نیروهای عراقی نیز آسیب دیدند.
عراق در چهارم و پنجم اسفند دست به پاتک های بزرگی زد؛ اما با وجود از دست دادن چند گردان به نتیجه ای نرسید. در همان روزها سپهبد “هشام الفخری”، فرمانده سپاه پنجم نیروی زمینی عراق طی گزارشی برای فرماندهان ستاد بغداد اعلام کرد که دو طرف نیروهای خود را به شرایط تثبیت وفق داده اند؛ اما در واقع هنوز دو طرف در حال تک و پا تک بودند.
پایان عملیات
از هفته سوم نبرد، شدت حملات کاهش یافت و سرانجام بعد از 69 روز، بزرگ ترین نبرد زمینی – هوایی ایران و عراق به پایان رسید، در حالی که عراق حدود 70 هواپیمای جنگی خود به همراه ده ها هزار سرباز و 600 تانک و نفربر را از دست داد. مضافا” این که راه آن به دریا بسته شد. البته ایران نیز شهدای بسیاری در این نبرد داد و نتوانست بصره را تصرف کند.
کارنامه درخشان نیروهای مسلح ایران در عملیات مشترک
بی شک نبرد فاو یکی از بهترین عملیات مشترک نیروهای مسلح ایران در سال های میانی جنگ بود. در این عملیات، نیروی هوایی بیش تر نقش پدافندی ایفا کرد و به اذعان فرماندهان زمینی،”نبود چتر دفاع صحنه نبرد” سبب افزایش شهادت نیروها حتی ظرف چند ساعت می شد.
آمارها نشان می دهد که نیروی هوایی ارتش در طول عملیات حدود 2910 سورتی پرواز ترابری، 664 پرواز پشتیباتی رزمی و خدمات نظیر عکاسی و اطلاعات و 1486 پرواز مراقبت مسلحانه داشته و 270 سورتی بمباران هوایی صورت گرفت.
نبرد فاو را می توان آخرین عملیات گسترده موفق زمینی / هوایی / دریایی نیروهای مسلح ایران دانست. ابتکارات این نبرد در طول نبردهای خاورمیانه بی نظیر بوده و هست. عبور لشکرهای مصری از کانال سوئز و غافلگیری اسرائیل در 1973 شبیه ترین عملیات به نبرد فاو است؛ اما هم حجم نیروهای ایران و عراق در این نبرد بیش تر بود و هم شدت به کارگیری سلاح ها، خونین تر. به ویژه سلاح های رعب اور شیمیایی، حتی گیاهان و جانوران منطقه را از بین برد.
درس های والفجر ۸
در این نبرد که به معنای واقعی یک زور آزمایی بین ایران بدون متحد و عراق و متحدان غربی – عربی اش بود، در انتها ایران به یک پیروزی قابل قبول رسید و بهتر بود که از این شرایط میدانی به یک پیروزی سیاسی می رسید؛ اما متأسفانه این فرصت از دست رفت و تقاضای سردمداران اعراب خلیج فارس و شوروی و حتی اروپا برای آتش بس با پذیرش برخی شروط ایران از سوی تهران رد شد.
آن زمان ایران در اوج قدرت بود و مشخص شد صدام حتی با ارتش تجهیز شده اش حریفی برای نیروهای مسلح ایران نیست.
هم چنین آن ماه ها آخرین روزهای قدرت تجهیزات پرنده ایران بود. تجهیزاتی که 6 سال تمام بدون پشتیبانی جنگیده و طبیعتاً فرسوده شده بودند.
در نهایت عدم استفاده ایران از این موقعیت به ادامه جنگ تا 2 سال دیگر انجامید و در نهایت ایران قطعنامه 598 سازمان ملل را زمانی پذیرفت که در خرداد 1367 حتی فاو را هم از دست داد.