سیاسی 22 تیر 1404 - 13 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0
دکتر خانیکی در گفت و گو با نوآوران:

امنیت، بدون مشارکت رسانه‌ای و ارتباطی تأمین‌شدنی نیست

در گفت‌وگویی تفصیلی با دکتر هادی خانیکی، استاد برجسته علوم ارتباطات و چهره‌ شناخته شده این حوزه به واکاوی نقش رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و سیاست‌های ارتباطی در مواجهه با بحران‌ها پرداخته‌ایم. خانیکی با تأکید بر ضرورت نهادمندسازی گفت‌وگو، نسبت به تضعیف نظام اطلاع‌رسانی و انسداد ارتباطی هشدار می‌دهد و نقش "انسان‌رسانه‌ها" را در شفاف‌سازی و تقویت سرمایه اجتماعی برجسته می‌سازد. او معتقد است امنیت، بدون مشارکت رسانه‌ای و ارتباطی، نه پایدار می‌ماند و نه مؤثر خواهد بود. این گفت‌وگو نگاهی مسئولانه و درعین حال انتقادی به وضعیت سیاست‌ورزی رسانه‌ای در ایران پساجنگ دارد.

هادی خانیکی عکاس: پویا درودی‌نژاد
محمد صادق‌پور؛ خبرنگار
در شرایط فعلی، رسالت رسانه‌ها چیست؟ چگونه باید با دقت و ظرافت، هم خطوط قرمز دولتی را رعایت کنند، هم مراقب باشند که وارد زمین بازی دشمن نشوند و در عین حال وجه انتقادی و رضایت مخاطب را نیز در نظر بگیرند؟

نقش رسانه را می‌توان در دو سطح بررسی کرد: سطح اول، مرتبط با ابزار و ظرفیت‌های فیزیکی رسانه است؛ یعنی آنچه رسانه از نظر امکانات و تجهیزات در اختیار دارد. سطح دوم، مربوط به ظرفیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رسانه‌هاست؛ که البته این وجه دوم هم در سطح جهان دچار تحول شده و هم در ایران.
اگر بخواهیم شرایط امروز ایران را با سه دهه پیش مقایسه کنیم، ما با دو جنگ تحمیلی مواجه بوده‌ایم؛ یکی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و دیگری جنگ تحمیلی رژیم اسرائیل علیه ایران. در سطح اول رسانه، چه تغییراتی رخ داده است؟ در زمان جنگ عراق، رسانه‌های اصلی تأثیرگذار، صدا و سیما و مطبوعات بزرگ بودند. تعداد مطبوعات زیاد نبود، مثلاً کیهان و اطلاعات، اما شمارگان شان بسیار بالا بود. تنها یک خبرگزاری رسمی وجود داشت. اما امروز، تعداد خبرگزاری‌ها بسیار زیاد شده و دو نوع رسانه جدید و بسیار تأثیرگذار اضافه شده‌اند؛ نخست، شبکه‌های اجتماعی که شاید بتوان گفت نخستین منبع دریافت اخبار برای مردم هستند به دلیل سرعت و دسترسی فردی. دوم، شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان.

از مطبوعات سنتی تا شبکه‌های اجتماعی؛ تغییر معادلات ارتباطی در ایران
اکنون ما در جهانی شبکه‌ای قرار داریم که ارتباطات عمودی جای خود را به ارتباطات افقی داده است؛ ارتباطاتی که در آن افراد مستقیماً با یک دیگر در ارتباط‌اند. بنابراین، در وجه دوم نقش رسانه یعنی مسئولیت‌های اخلاقی، حرفه‌ای و سیاسی رسانه‌ها، باید بر مبنای چه ارزش‌ها و کدهایی این نقش تعریف شود؟

برای این که این دو سطح از بحث، یعنی ظرفیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری رسانه، ملموس‌تر شوند، می‌توان آن‌ها را در سه بُعد زمانی بررسی کرد: پیش از جنگ، حین جنگ و پس از جنگ.
در مرحله پیش از جنگ، کار اصلی رسانه‌ها افزایش توانش ارتباطی جامعه و مخاطب است؛ این که چگونه قدرت گفت‌وگو افزایش پیدا کند، چگونه پیام‌ها منتقل و دریافت شوند و سازوکارهای ارتباطی بهبود یابد.
اما در خلال جنگ، خصوصاً جنگ‌هایی مثل جنگ ۱۲روزه که ناگهانی و شدید است، جامعه در وضعیت بحرانی قرار می‌گیرد، به‌اصطلاح وارد یک وضعیت ترومایی می‌شود. مردمی که در معرض ترور یا حمله مستقیم بوده‌اند، شاهد تخریب‌ها هستند، آینده را مبهم می‌بینند و هر روز ممکن است فکر کنند که مرگ نزدیک است. دشمن متجاوز و حتی تهدیدات مستقیم آمریکا، این فضا را اضطراب‌آلودتر می‌کند. شدت حملات، انفجارها و اضطراب‌ها، جامعه را از وضعیت عادی پیش از جنگ به وضعیتی پیچیده و درهم‌تنیده سوق می‌دهد.
پس از جنگ یا آتش‌بس نیز جامعه در آستانه یک تصمیم‌گیری مهم قرار دارد. سه سناریو پیش‌رو داریم: نخست، تثبیت آتش‌بس و حرکت به سوی صلح پایدار؛ دوم، ورود به بحرانی شدیدتر و آغاز دوباره جنگ؛ و سوم، امتداد وضعیت ابهام.
حال در این سه مرحله، با در نظر گرفتن دو نوع ظرفیت رسانه‌ای ـ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری ـ از رسانه‌های بزرگ و رسمی مثل تلویزیون گرفته تا رسانه‌های فردی، محلی، خانوادگی و صنفی در فضای مجازی (چه پلتفرم‌های داخلی و چه خارجی)، به نظر من در این وضعیت پساآتش‌بس باید به این پرسش پاسخ داد که اکنون نقش رسانه‌ها چیست؟
به طور خلاصه رسانه‌ها باید نگاهی دقیق به وضعیت جامعه امروز داشته باشند. در حال حاضر، در جامعه ما سرمایه‌ای جدید شکل گرفته است؛ سرمایه‌ای که مبتنی بر همدلی و همبستگی مدنی است و می‌تواند چشم‌اندازی برای اتحادهای اجتماعی آینده فراهم کند. این سرمایه در واکنش به تجاوز دشمن به وجود آمده، مشابه همان همبستگی‌هایی که در زمان وقوع بلایای طبیعی مثل سیل یا زلزله مشاهده می‌کنیم؛ همه به فکر کمک به هم می‌افتند. این پدیده واقعاً شگفت‌انگیز است. اگر نگوییم مهم‌ترین، اما قطعاً یکی از عوامل مهم تاب‌آوری جامعه بوده است.

رسانه‌ها باید سرمایه اجتماعی جدید را شناسایی و تقویت کنند

اولین وظیفه رسانه‌ها، شناساندن این سرمایه جدید اجتماعی است. رسانه باید این پدیده را موضوع بحث و گفت‌وگو قرار دهد. چه شد که جامعه ایران با این سطح از صبر، تاب‌آوری، احساس تعلق بالاتر، و کنار گذاشتن ناراحتی‌ها و انتقادها ظاهر شد؟ این جامعه در چه بستری قرار دارد و چگونه می‌توان این وضعیت را پایدار کرد؟ نظر شخصی خود شما چیست؟ چه شد که شاهد این نجابت و همبستگی کم‌نظیر بودیم؟

اول این که جامعه احساس خطر کرد. حس کرد که سرزمینش، خانه‌اش، یکپارچگی سرزمینی و اجتماعی‌اش، و حاکمیت ملی‌اش در معرض تهدید قرار گرفته است. جامعه متوجه شد که رژیم صهیونیستی خواهان ایران بزرگ، یکپارچه و توانمند نیست؛ بلکه به دنبال تضعیف، تجزیه و حتی تغییر رژیم سیاسی در ایران است. وقتی چنین احساسی ایجاد شد، طبیعی است که جامعه به جای انتقاد از حکومت، تمرکز را روی دشمن متجاوز گذاشت.
دوم، احساس رضایت مردم از مدافعان کشور است. با وجود ضرباتی که خوردیم، جامعه به نیروهای دفاعی اعتماد دارد، چون می‌بیند با تمام وجود از کشور دفاع می‌کنند، با وجود تفاوت امکانات و تکنولوژی دارند از کشور و مردم محافظت می‌کنند.
سوم، نقش دولت است؛ این که در این شرایط سخت توانسته است از بروز بحران‌های معیشتی و اجتماعی جلوگیری کند. مقایسه کنیم با کشورهایی که در زمان بحران، مردم در عرض چند ساعت فروشگاه‌ها را غارت می‌کنند؛ اما در ایران، مردم نمره بالایی در واکنش مدنی گرفتند و زندگی جریان دارد. علت این جریان داشتن هم، حمایت‌هایی است که دولت ـ با وجود تمام کاستی‌ها ـ برای احیای روحیه همبستگی انجام داده است.

همبستگی ملی و اعتماد به مدافعان کشور؛ واکنش جامعه به تهدید مشترک

در عامل اول، نقش مردم پررنگ است؛ کسانی که در شهرهای دور زندگی می‌کنند، در لحظه خطر تماس می‌گیرند، دعوت به اسکان و اقامت می‌کنند، همدلی نشان می‌دهند. در عامل دوم، نقش نیروهای دفاعی حیاتی است و در عامل سوم، دولت کمک کرده تا انسجام اجتماعی حفظ شود. این وضعیت، یکی از سرمایه‌های جدید ایران است.
رسانه باید این سرمایه را به درستی بشناساند و به بستری برای گفت‌وگوی نخبگان، محققان، صاحب‌نظران، کنشگران سیاسی و مدنی تبدیل شود تا ابعاد این پدیده تحلیل شود. این مسئولیت نخست رسانه‌هاست.
انتظار دوم این است که رسانه تبدیل به بستری برای اصلاحات شود؛ اصلاحاتی که متناسب با نیاز جامعه و پاسخ به انتظارات مردم باشد. پیش از جنگ نیز می‌دانستیم که اکثریت جامعه نسبت به تبعیض و بی‌عدالتی ناراضی‌اند. حالا این نارضایتی، در کنار سرمایه اجتماعی جدید قرار گرفته و نیاز به علامت‌هایی برای دیده شدن مردم دارد.
رسانه‌ها باید این را نشان دهند که دستاوردها مصادره به مطلوب نمی‌شود، جامعه دیده شده و مطالباتش شنیده می‌شود. یکی از مهم‌ترین جاهایی که حکومت می‌تواند نشان دهد که قصد تغییر دارد، رسانه ملی است؛ رسانه‌ای که باید «ملی» عمل کند و نه فقط بازتاب‌دهنده دیدگاه یک بخش از جامعه باشد. باید کل جامعه را ببیند، حتی منتقدان، چه در داخل چه در خارج از کشور؛ از روشنفکر و دانشگاهی گرفته تا هنرمند، حقوقدان، ورزشکار، سلبریتی، و فعال بخش خصوصی.
نمونه‌اش، صنف کامیون‌داران است؛ کسانی که پیش از جنگ اعتصاب داشتند، اما در زمان جنگ کمک کردند تا اختلالی در انتقال کالا پیش نیاید. رسانه‌های غیردولتی، رسانه‌های مستقل و اصحاب رسانه با کم‌ترین امکانات و بیش‌ترین خطر، در میدان بودند. این‌ها نکات بسیار مهمی هستند.

امنیت بدون ارتباطات و مشارکت رسانه‌ها ممکن نیست

دکتر خانیکی در گفت و گو با نوآوران: امنیت، بدون مشارکت رسانه‌ای و ارتباطی تأمین‌شدنی نیست

حالا اولاً این ها باید دیده بشوند و ثانیاً هم اطمینان پیدا کنند که این زمینه‌ گفت و گو و همگرایی که به وجود آمده موقت نخواهد بود، پایدار و نهادمند می‌شود. آن وقت آن نهادمند شدنش این است که همان نکته‌ای که شما گفتید، معلوم است که انتقاد هم می‌کند، معلوم است که کجا جانبداری می‌کند و البته شاید در این جا آن چیزی که اهمیت داشته باشد، فراهم آوردن زیرساخت‌هایی است برای ایفای نقش‌های رسانه‌ای که بخش مهمی از مسئولیتش به عهده‌ی نهادهای حاکمیتی و دولت است. این واقعیت را باید همه بپذیرند که اگر شرایط، شرایط مخاطره‌آمیزی بوده و هست، اگر امنیت مسئله‌ خیلی مهمی است، اما به این هم توجه کنیم که امنیت بدون ارتباطات، امنیت بدون بالا بودن قدرت ارتباطی جامعه، امنیت بدون نقش‌آفرینی رسانه‌ها، شدنی نیست و نمی‌تواند انجام بگیرد. اینجاست که مسئله را خودتان در عمل می‌بینید؛ این اختلال‌هایی که در فضای مجازی و اینترنت وجود دارد، اولین موردی که قربانی می‌شود نظام اطلاع‌رسانی و نظام گفت و گویی است که اکنون نیاز جامعه است.

اولین قربانی اختلال اینترنت، اطلاع‌رسانی است
در رابطه با شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌ها فرمودید، تغییری که ایجاد شده الان به جای رسانه‌های دولتی – مخصوصاً در هفته‌های اخیر – انسان‌رسانه‌ها خیلی پای کار آمدند و شفاف‌سازی کردند و شرایط را برای مردم باز کردند، شاید بشود گفت این یکی از اتفاقاتی بود که توی این جنگ افتاد. لذا علاوه بر این که ما می‌گوییم رسانه‌ها باید یک سری موضوعات را رعایت بکنند، لطفاً در خصوص انسان‌رسانه‌ها و ظرافت‌ها و حساسیت‌های کاری آن ها هم بفرمایید؟

همان‌طور که عرض کردم، اولاً سیاست‌گذار نیستم، ثانیاً چون قائل به گفت و گو هستم، من فقط نظر خودم را به اشتراک می‌گذارم و قصد ندارم این نظر را به دیگران تحمیل کنم. همه‌ این مسائلی که اشاره کردید، در زمینه‌ گفت و گوی مشترک بین طرفین یا ساحت‌های مختلف رخ می‌دهد. بخشی از مدیریت کشور یا اجتماع حساسیت امنیتی دارد، بخشی حساسیت اطلاع‌رسانی به‌موقع دارد. این ها اگر هر کدام خواسته باشند به‌صورت قطبی عمل بکنند، نتیجه این خواهد بود که یا مطلقاً امنیتی می‌شود که همه را ضد امنیت تعریف کنند و امنیت هم فکر بکنیم که ساده‌ترین راهکارش این باشد که ببندیم، یعنی به‌صورت مکانیکی و سخت‌افزارانه با مسئله برخورد بکنیم؛ مثل محدودیت‌هایی که در فیلترینگ هست، محدودیت‌هایی که در استفاده از شبکه‌ها هست یا حتی محدودیت‌هایی که برای استفاده از اینترنت هست. آن طرف دیگر هم حساسیت نسبت به بنیه‌ دفاعی کشور، بلکه حساسیت به افزایش توان ملی کشور برای نیل به اهدافش وجود دارد. حالا در نظر بگیرید ببینید من کجای کارم که فرض کنید پلتفرم امنیتی بدهم که افراد باید یک، دو، سه، چهار، این موارد را رعایت بکنند، بلکه به عنوان کسی که یک فهم ارتباطی دارد یا دغدغه‌ ملی دارد، برای کشورش حساس است، برای ایران حساس است، از نظامش دفاع می‌کند، می‌گویم که اگر فقط رسانه را یا به تعبیر شما انسان‌رسانه را بگذارید روی سکوی اتهام و همه‌ اینها را متهم ببینید، نمی‌توانید مسئله‌ حتی امنیت را تأمین کنید؛ این حرف اصلی من است.

برخی سازوکارهای گفت‌وگو در دولت دچار اختلال‌اند؛ نه نیت گفت‌وگو
چون در خلال صحبت‌های تان به موضوع گفتگو اشاره کردید، در رابطه با این که دولت در یک سال اخیر کمتر به موضوع تفاهم و گفت و گو با جامعه و به‌خصوص با جامعه‌ مدنی پرداخته، صحبتی داشته باشیم؟

من این را قبول ندارم؛ اتفاقاً این دولت از جمله دولت‌هایی بوده که آمده به سمت گفت و گو، ولی در سازوکارها و ساختارها اختلال وجود دارد وگرنه بسیاری از کسانی که الان در سطح مسئولین هستند، از درون جامعه‌ مدنی آمده‌اند. اصلاً تئوری این دولت، تئوری وفاق بوده ولی این که تحقق وفاق، سویه‌هایی دارد که آن هم باید در نظر گرفت. وفاق یعنی همگرایی بین نهادهای حاکمیتی و نهادهای مدنی و جامعه‌ مدنی. در نتیجه از نظر من و بر اساس تجربه و فهم من، مسئله‌ دیروز ما، مسئله‌ پیش از جنگ ما، مسئله‌ حین جنگ ما و پساجنگ ما گفت و گوست؛ و باید موانع گفت و گو مرتفع شود.

نظام رسانه‌ای کشور دچار شکاف و قطبی‌سازی است
جنگ‌های امروزی فقط دارای بعد نظامی نیست، ابعاد دیگر از ‌جمله بعد رسانه‌ای هم دارد. در همین جنگ ۱۲ روزه جبهه رسانه‌ای داشتیم، رسانه و رسانه‌ای‌ها مستقیم در جنگ مشارکت و تأثیرگذاری داشتند، حتی کسب‌وکارها هم. اما در چنین وضعیتی می‌شود گفت ما در سطح جهان اصلاً حضور رسانه‌ای نداریم و صدای مان شنیده نمی‌شود. یک عامل لازم برای این حضور تابع سیاست و قدرت است و عامل دیگر فنی و عملیاتی است که ما از این حیث امکانات نسبتاً خوبی داریم. برای رفع این نیاز مهم چه می‌شود کرد؟ آن هم در شرایطی که دیدیم چه جبهه‌ی رسانه‌ای پرقدرتی مقابل ما بود و خیلی مواقع رسانه، جنگ و اهداف را پیش می‌برد.

حضور رسانه‌ای در سطح بین‌المللی هم مثل بسیاری از مسائل دیگر جامعه همچون اقتصاد و مسئله‌ زیرساخت‌ها، تابعی است از مسئله‌ غیررسانه‌ای با آن نگاه سیاسی، نگاه امنیتی، نگاه اجرایی که آن وقتی که روی شکاف‌هاست، روی قطبی بودن است، یعنی همه چیز سیاسی دیده می‌شود، از ظرفیت‌های ملی و نظام رسانه‌ای مشترک نمی‌توانیم حرف بزنیم. خود شما به عنوان یک رسانه خصوصی می‌توانید بگویید که امکانات شما به میزان کافی نیست.
چرا خروج ارتباطاتی‌ها را ما از حوزه‌ مطبوعات و خبری به سمت روابط عمومی‌ها می‌بینیم؟ طبیعتاً چون آن جا از ثبات و امنیت شغلی بیشتری برخوردار هستند.

صداوسیما فقط صدای یک‌سویه را پوشش می‌دهد

البته اگر یک نگاه متفاوت با گذشته به ظرفیت‌های رسانه‌ای‌مان داشته باشیم، می‌توانیم آن وقت بگوییم که بله، از همین ظرفیت‌های موجود رسانه‌ها همگرایانه استفاده نشده و نمی‌شود، در نتیجه به این معناست که در این زمینه شکاف‌هایی وجود دارد. در سال‌های اخیر بیشترین انتقادی که وجود داشته این است که رادیو و تلویزیون حامل یک نظر یک‌سویه‌ سیاسی بوده که بخشی از جامعه را دیده، در حالی که جامعه‌ امروز ایران، جامعه‌ای متکثر و متنوعی است؛ لذا خیلی از کسانی که صدای شان را در آن جا نمی‌بینند، طبیعتاً از این رسانه به سمت شبکه‌های مجازی و رسانه‌های خارجی رویگردان می شوند. رسانه‌های خارجی نیز امتحان شان را در همین جنگ هم پس دادند؛ شما ببینید که شبکه ایران اینترنشنال اگر می‌خواست یک رسانه‌ رسماً اسرائیلی باشد، با این که رسماً اسرائیلی نیست، چه تفاوت‌هایی در نحوه پرداختنش به عملیات روانی، تخریب روحیه‌ها، در تشویق به تخلیه شهرها، در القای ترس و امثال این ها داشت. درواقع ایران اینترنشنال در خلأ ایفای نقش کامل صدا و سیما توانست به این نقش مخرب بپردازد.
شبکه‌های مجازی و رسانه‌های مستقل نیز که در اوج آسیب‌پذیری‌های فنی و حمایتی قرار گرفته‌اند. یک خبرنگار در شرایط جنگی می‌تواند مثل پزشک، مثل آتش‌نشان، مثل دیگر کسانی که در خط مقدم باید دیده بشوند، دیده شود. البته آن‌ طور که باید دیده نمی‌شود، به همین دلیل است که اینجا آن ساحت ارتباطی که تأمین‌کننده‌ امنیت و تاب‌آوری است ـ چه داخلی و چه در سطح جهانی ـ نقش اش ضعیف می‌شود.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *