اجتماعی 09 تیر 1404 - 8 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
نوآوران در گفت و گو با مدرس دانشگاه و عضو سازمان نظام روان شناسی ایران بررسی می کند

امید؛ ستون اصلی بازسازی روانی جامعه پس از جنگ

اکنون که آتش جنگ میان ایران و اسرائیل خاموش و آتش‌بس برقرار شده است، کشور در برهه‌ای تاریخی ایستاده است؛ برهه‌ای که شاید کمتر از میدان نبرد، اما به همان اندازه سرنوشت‌ساز است. جنگ‌ها، تنها ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها را ویران نمی‌کنند، بلکه روان آدم‌ها را نیز فرو می‌پاشند. شوک‌های ناشی از حملات، اضطراب مزمن، ناامنی ذهنی و آسیب‌های روانی، اکنون زیر خاکستر خاموشی توپ و تانک باقی مانده‌اند و اگر بی‌توجهی شود، می‌توانند به بحران‌های عمیق‌تر اجتماعی منجر شوند.

جامعه اجتماع

هدیه نوری
روزنامه نگار

اکنون که آتش جنگ میان ایران و اسرائیل خاموش و آتش‌بس برقرار شده است، کشور در برهه‌ای تاریخی ایستاده است؛ برهه‌ای که شاید کمتر از میدان نبرد، اما به همان اندازه سرنوشت‌ساز است.
جنگ‌ها، تنها ساختمان‌ها و زیرساخت‌ها را ویران نمی‌کنند، بلکه روان آدم‌ها را نیز فرو می‌پاشند. شوک‌های ناشی از حملات، اضطراب مزمن، ناامنی ذهنی و آسیب‌های روانی، اکنون زیر خاکستر خاموشی توپ و تانک باقی مانده‌اند و اگر بی‌توجهی شود، می‌توانند به بحران‌های عمیق‌تر اجتماعی منجر شوند.
این روزها مردم ایران در حالی به زندگی روزمره بازمی‌گردند که هیچ‌چیز همانند گذشته نیست. افرادی که آینده شان را در سایه نااطمینانی می بینند، اکنون به پناهی نیاز دارند که نامش “امید” است. امید، نه یک شعار سیاسی است و نه نسخه‌ای کلیشه‌ای است بلکه امید، توان بازسازی روان فرد و جامعه در روزهای بعد از ویرانی است.
اگر مردم پس از جنگ، اگر از نظر روانی و اجتماعی رها شوند، بار جنگ به شکلی پنهان و مزمن در بطن جامعه باقی می‌ماند. بنابراین بازسازی روان جمعی، نه فقط یک دغدغه انسانی، بلکه یک پروژه امنیت ملی است.
در چنین شرایطی، نقش روان‌شناسان، مددکاران اجتماعی، مشاوران خانواده و سیاست‌گذاران فرهنگی، کلیدی‌تر از همیشه است. پرسش محوری اکنون این است که چگونه می‌توان در فضای پساجنگ، «امید» را دوباره به خیابان‌ها، خانه‌ها و قلب‌های مردم بازگرداند؟ چه باید کرد که جامعه از سرخوردگی و بی‌اعتمادی، به سوی آرامش و انگیزه بازگردد؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها، با دکتر مارال خدنگ، مدرس دانشگاه و عضو سازمان نظام روان شناسی و مشاوره ایران گفت‌وگویی تحلیلی انجام داده‌ایم تا نقش امید در دوران پساجنگ و راه‌های بازسازی روان جمعی را بررسی کنیم.

*در دوران پس از جنگ، مردم اغلب با احساس بی‌پناهی، ناامنی روانی و سردرگمی مواجه‌اند. نخستین گام در جهت تقویت امید در چنین شرایطی چیست؟

نخستین گام، به رسمیت شناختن رنج است. جامعه‌ای که زخم‌خورده است، نیاز به شنیده شدن دارد. سیاست‌گذاران، رسانه‌ها و نهادهای عمومی باید صدای درد مردم را بشنوند و از انکار یا پنهان‌کاری پرهیز کنند. امید زمانی متولد می‌شود که فرد حس کند در رنج خود تنها نیست. برگزاری جلسات عمومی، پوشش رسانه‌ای واقع‌بینانه و شفافیت در اطلاع‌رسانی می‌تواند احساس همبستگی را تقویت کرده و در بستر آن، بذر امید کاشته شود.

*چه خطراتی در صورت بی‌توجهی به سلامت روانی جامعه در دوران پساجنگ وجود دارد؟
اگر به روان جامعه رسیدگی نشود، زخم‌های روانی به اختلال‌های جمعی تبدیل می‌شوند؛ از افسردگی گسترده گرفته تا افزایش خشونت خانگی، طلاق، بزهکاری جوانان و فروپاشی سرمایه اجتماعی. تجربه‌های جهانی نشان داده‌اند که جنگ حتی اگر تمام شود، عوارضش مانند پس‌لرزه‌ها می‌تواند سال‌ها ادامه داشته باشد. بی‌تفاوتی به وضعیت روانی مردم، نوعی بی‌اعتنایی به آینده کشور است.

*نقش خانواده‌ها در بازیابی امید به‌خصوص برای کودکان و نوجوانانی که جنگ را تجربه کرده‌اند چیست؟
خانواده اولین پناه روانی کودک است. والدین باید یاد بگیرند چگونه احساس امنیت، پایداری و معنا را به فرزندان خود منتقل کنند. برای این کار، نیازمند آموزش همگانی هستند؛ باید بدانند چه حرف‌هایی بزنند، چگونه به ترس‌های کودک پاسخ دهند و چطور امید را با مثال‌های ساده به او نشان دهند. ایجاد برنامه‌های آموزشی برای والدین در رسانه‌های ملی، مدارس و مراکز اجتماعی می‌تواند بسیار اثرگذار باشد.

*از منظر روان‌شناسی اجتماعی، نقش رسانه‌ها در دوران پساجنگ چیست؟ آیا آن ها می‌توانند عامل ترمیم یا تشدید بحران روانی باشند؟
رسانه‌ها دو لبه یک تیغ هستند. اگر دچار هیجان‌زدگی شوند یا از بحران ابزاری برای تحریک احساسات بسازند، به افزایش اضطراب دامن می‌زنند. اما اگر با واقع‌گرایی، زبان امید را بیاموزند، نقش کلیدی در ترمیم روان جامعه دارند. نمایش تلاش‌های بازسازی، امیدآفرینی با داستان‌های انسانی، تمرکز بر همدلی ملی و نشان دادن افق‌های روشن آینده می‌تواند اثر درمانی داشته باشد.

*آیا فقط مداخلات روان‌درمانی حرفه‌ای پاسخگوست یا اقدامات اجتماعی هم در تقویت امید نقش دارد؟
امید فقط در جلسات روان‌درمانی متولد نمی‌شود. بازگشت جریان زندگی روزمره، بهبود اقتصاد، افزایش مشارکت‌های اجتماعی، حمایت از بازماندگان جنگ، برگزاری جشن‌های ملی و مذهبی و حتی اقدامات هنری مانند تئاتر و موسیقی می‌توانند بسترهای امید را تقویت کنند. امید، فرزند ارتباط است، نه انزوا.

*آیا می‌توان برای “امید” سیاست‌گذاری کرد؟
بله. همان‌طور که برای بازسازی خانه‌ها بودجه می‌گذاریم، باید برای بازسازی روان مردم نیز برنامه داشته باشیم. این یعنی حمایت از مراکز سلامت روان، بودجه برای فعالیت‌های فرهنگی و هنری، آموزش عمومی، مشاوره رایگان برای خانواده‌های آسیب‌دیده و حتی گفت‌وگوهای ملی درباره رنج و امید. امید نه شعار است، نه تصادف؛ امید، محصول اراده حاکمیت برای ساختن آینده است.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *