هنر 27 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
زهره یحیایی در گفت‌وگو با نوآوران عنوان کرد:

انشقاق زیست دلقک میان دو دنیا

نمایش «دالان» به نویسندگی و کارگردانی زهره ‌یحیایی شنبه‌ها در سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود.

نمایش «دالان» به نویسندگی و کارگردانی زهره ‌یحیایی

سهند آدم‌عارف

نمایش «دالان» به نویسندگی و کارگردانی زهره ‌یحیایی شنبه‌ها در سالن شماره سه پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه می‌رود. وحید ‌خاکساری و رضا حسینی گروه بازیگران این نمایش را تشکیل می‌دهند. داستان از این قرار است که جهانِ درون یک دلقک و جهانِ بیرونش با هم تلاقی پیدا کرده‌اند و این نگرانی وجود دارد که نکند او دارد با آنیمای وجود خودش حرف می‌زند و … به بهانه این اجرا با زهره یحیایی نویسنده و کارگردان نمایش گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

لطفا از پروسه تمرین‌ نمایش «دالان» و روند رسیدن به اجرای این نمایش بگویید.

پروسه تمرین‌های ‌این نمایشنامه را که به‌صورت مونولوگ است، فروردین‌ماه 1403 آغاز کردیم. البته در این پروسه دچار مشکل تغییر بازیگر هم شدیم اما پس از مدتی تمرین و بازبینی نمایش، به این نتیجه رسیدم که با بازیگر مذکور نمی‌توانم نمایش را آماده کنم. تیرماه روند تمرین‌ها موقف شد و وقفه‌ای داشتیم تا اینکه بازیگر پیدا کنیم. شهریورماه با چند بازیگر صحبت کردم که درنهایت وحید خاکساری پذیرفت در نمایش بازی کند. لحن، میمیک، سن‌وسال و … وحید خاکساری با شخصیت نمایش همخوانی داشت. البته محدودیت‌هایی هم برای انتخاب بازیگر داشتم اما با بالاخره با انتخاب وحید خاکساری، از اواسط شهریورماه دورخوانی را آغاز کردیم. آذرماه برای گرفتن سالن اقدام کردیم و دی‌ماه دوره اجراها آغاز شد. یکی از دوستان، رضا حسینی که در حوزه دلقک تحصیلات داشت، سر تمرین‌ها حاضر شد و حرکات مختص این بخش را برای بازیگر نمایش طراحی کرد و اصلا به این دلیل وارد گروه شد. با ورود رضا حسینی، شکل میزانسن‌ها تغییر کرد و خودش هم به‌عنوان بازیگر در نمایش حضور یافت.

به چه نحوی به میزانسن‌های نهایی رسیدید؟

آن زمان که قرار بود تک‌بازیگر نمایش را روی صحنه ببریم، میزانسن‌ها را چیده بودم. با اضافه شدن رضا حسینی، میزانسن‌ها به شکل دیگری درآمدند. البته دلقک شد نکمیل‌کننده بازیگر اصلی. به این ترتیب میزانسن‌ها شکل شکیل‌تری پیدا کرد. انگار یک کاراکتر اما به دو نفر تسری پیدا کرده است. دلقک، وجه دیگری از زیست شخصیت را ارائه می‌کند.

با توجه به این که متن نمایشنامه را خودتان نوشته‌اید و قبلاً هم منتشر شده است، در دراماتورژی و طراحی ایده‌های اجرایی با چه چالش‌هایی روبرو بودید؟

بله. چون متن را خودم نوشته بودیم، با یک‌سری چالش مواجه شدم. متن کاراکتر را به‌خوبی می‌شناختم و می‌دانستم شخصیت در هر بخشی چه احساسی را پی می‌گیرد. در واقع آگاه بودم که شخصیت می‌خواهد به چه برسد، اصلا فلسفه‌اش چیست و این کاراکتر چطور زندگی کرده -انگار برایش گذشته‌ای ساخته بودم. و طبیعتا تمایل داشتم همه‌چیز همان‌طور باشد که در ذهن ساخته بودم و برای همین به‌مرور این ایده‌ها را به بازیگر منتقل می‌کردم. در واقع به او می‌گفتم شخصیت فلان علایق را دارد، یا بازیگر باید بهمان نگاه را داشته باشد. از بازیگر می‌پرسیدم که شخصیت درباره موضوعات مختلف چه رفتاری را پی می‌گیرد، و وقتی جواب را می‌شنیدم، اگر چیزی می‌گفت که با ذهنیاتم هماهنگ نبود، اصلاح می‌کردم. شرایط به سمتی پیش رفت که حتی وقتی دلقک به گروه اضافه شد، با اینکه از قدیم می‌شناختمش، از او خواستم هرآنچه در کتاب‌ها و فیلم‌های خارجی دیده، فراموش کند و به دلقک ایرانی یا دلقک ایرانیزه‌شده اما امروزی و مدرن تبدیل شود. دلقکی که در ایران کار می‌کند؛ درنتیجه کسی نمی‌شناسندش، کارش را قبول ندارد و حتی حاضر نیست برای هنری که ارائه می‌دهد، پولی بپردازد. هنگامی که کارگردان خودش نویسنده متن هم باشد، چالش اصلی این می‌شود که اطرافیان و بازیگران فکر می‌کنند که نمی‌توانند حتی ذره‌ای از متن عدول کنند در حالی که من واقعا این‌جوری نیستم. آن اتفاقی که متن در ذهن مخاطب می‌سازد، باید به‌شکلی متفاوت به اجرا تبدیل بشود. اصولا فضای اجرا و متن نوشتاری متفاوت هستند بنابراین امکان دارد شرایط کار بسیار تغییر کند. بنابراین باید متن به زبان بازیگر در بیاید. باید چیزی باشد که بازیگر بتواند بگویدش. یعنی جمله‌ها در دهان بازیگر قرار بگیرند. درنتیجه چالشم بیشتر این بود که در واقع بازیگر را کاملا به کاراکتر نزدیک کنم.

شما و گروهتان هفته‌ای یک بار در روزهای شنبه در پردیس تئاتر شهرزاد، اثرتان را اجرا می‌کنید. اینگونه باوقفه اجرا کردن برایتان چه مزایا یا معایبی داشته است؟ آیا به تداوم و رتوش اجرا به اجرای مورد نظرتان دست پیدا می‌کنید؟

واقعا کار چالش‌برانگیزی بود. دلیلم برای انتخاب این شیوه اجرای تئاتر این بود که با توجه به هزینه‌ای که به‌عنوان کف سالن دریافت می‌شود، اصلاً انتخاب اینکه پنج یا شش شب هفته را پشت‌سرهم اجرا بروم، برایم چالش‌برانگیزتر بود چون نمی‌دانستم آیا می‌توانم از پس پر کردن سالن و آوردن تماشاچی به سالن بر بیایم یا نه و از سوی دیگر می‌خواستم حتما ساعت مناسبی برای اجرا داشته باشم و سالن‌ها برای اجرای عمومی عادی در ساعت‌های مناسب پر بودند. در نهایت تصمیم گرفتم شنبه‌ها نمایش را اجرا کنم. از یک سو شنبه‌ها درواقع تئاتر تعطیل است و امکان استقبال مخاطب بیشتر و از سوی دیگر ساعت مناسبی را در اختیارم گذاشتند. چون ساعت 8 شب زمان خوبی برای اجرا محسوب می‌شود. همچنین اجرای یک بار در هفته به من این امکان را می‌دهد که بین هر دو اجرا، شش الی هفت روز زمان داشته باشم که نمایش را تبلیغ کنم و سالن بی تماشاگر نماند چراکه مسئولیت پر کردن سالن هم بر عهده خودم یا به بیان بهتر گروه اجرایی است چراکه سالن در این زمینه چندان کمک نمی‌کند. در قراردادمان هم به این صورت بود که فقط اعلام شد هزینه 30 الی چهل صندلی را باید برای سالن بپردازیم و اصلا به این نکته توجهی ندارند که آیا خود سالن اصلا مخاطب دارد یا گروه توانسته است با تبلیغات خوب، مخاطبان را به سالن بیاورند. در شرایط حاضر پر کردن سالن واقعا کار دشواری است. خصوصا اینکه وضعیت تئاتر از سال 1401 دیگر اسف‌بار شده است. هرچند این مشکل فقط مختص به تئاتر نیست و هر کار فرهنگی در کشورمان دچار مشکلات عدیده است و می‌توان گفت هنر اصلا حال خوشی ندارد اما چون از ابتدا هم وضعیت تئاتر خیلی خوب نبود، شرایط اهالی تئاتر دشوارتر شده و سال‌هاست شاهد روند روبه‌افول تئاتر هستیم. درنتیجه تمام دغدغه کارگردان این است که بتواند هزینه‌های کار را در آورد و اگر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار هم پیدا شود، دائم به فکر ضرر نکردن هستند. بنابراین کل پروسه تولید تئاتر بسیار چالش‌برانگیز بود و به همین دلیل تک اجرای هفتگی در روز شنبه‌ها را انتخاب کردم. از سوی دیگر چون «دالان» اولین تجربه کارگردانی‌ام است، حس کردم این‌طور اجرای تئاتر به من این امکان را می‌دهد که اگر هنگام اجرا به مشکلی برخوردم یا ایده‌ای برای اجرا به ذهنم رسید، یک هفته وقت داشته باشم تا شرایط اجرا را بهبود بدهم. با اینکه نمایش مدت‌هاست آماده شده، اما وسواس‌های خاص خودم را دارم و این امکان روتوش دائم، برایم جذابیت دارد. البته این مدل اجرا معایبی هم دارد. چون یک هفته وقفه می‌افتد، مثلاً برای بازیگر شرایط دشوار شود چون ترجیح بازیگران این است که پشت‌سرهم نمایش را اجرا کنند و به‌قول معروف در اجرا جا می‌افتد و در هر شب بهتر از شب قبل می‌شود و هر اجرا بیشتر از اجرای قبل روی صحنه احساس راحتی می‌کند. می‌دانم این شیوه اجرای هفتگی برای بازیگرم دشوار است.

نمایش دالان تاکنون دو اجرا با استقبال نسبتاً مناسب را پشت سر گذاشته است. بازخورد مخاطبان و اهالی تئاتر و همکاران نسبت به این اجرا تاکنون چگونه بوده است؟

بله هر دو اجرای نمایش مورد استقبال قرار گرفت و بازخوردهای بسیار خوبی هم گرفتیم. در اجرای اولمان آقای افشین هاشمی نمایش را دید و از کار خوشش آمد که این نظر او برای گروه ما بسیار دلگرم‌کننده و خوشحال‌کننده بود. دیگر مخاطبان نمایش هم بازخوردها مثبتی به من داده‌اند و هم مخاطبان جدی تئاتر و هم مخاطبانی که چندان به سالن‌های تئاتر نمی‌آیند، با کار ارتباط برقرار کردند و از متن هم خوششان آمد. اغلب مخاطبان عاطفه جاری در متن را که با میزانسن‌ها و به اجرا درآمده و در کنار هم ریتم را ساختند، درک کردند. درواقع تمام مخاطبانمان متفق‌القول به من گفتند که اجرای دل‌چسب و خوش‌ریتمی از آب درآمده. فکر می‌کنم با تداوم اجرا و با تبلیغات بیشتر اتفاق بهتری برای نمایش خواهد افتاد. درواقع امیدوارم نمایش مخاطبان بیشتری پیدا کند. در این صورت است که درباره نمایش صحبت می‌شود و می‌توانم از نظر سایر صاحب‌نظرات هم آگاه شوم. البته تا همین جا هم با توجه به بضاعت گروه و اجرای هفتگی‌مان، معتقدم موفق بوده‌ایم. در اینجا باید از گروهی که کنارم هستند و کمک کردند تا این نمایش روی صحنه برود و با وجود تمام مشکلات ماندند، تشکر کنم.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *