فرهنگی 11 اسفند 1403 - 2 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه
کپی شد!
0
محسن تنابنده در گفت و گو با نوآوران:

با بی‌برنامه بودن مسئولان کنار آمدیم

داشتن اتمسفر باورپذیر برای ما از هرچیز دیگری مهم‌تر بوده است. طبیعی است که این اتمسفر باعث می‌شود جای بعضی از بازیگران را در سریال نداشته باشیم. بیننده برای پذیرفتن یک نقش از سوی بازیگری شناخته شده ممکن است او را در قالب دیگری تصور کند و تا نقش برایش جا بیفتد زمان ببرد. اما بازیگران کمتر شناخته شده به سرعت می‌توانند در ذهنیت مخاطبان تصویر مورد نظر را جا بیندازند.

سریال پایتخت

رکسانا قهقرایی

وقتی سری اول «پایتخت» در نوروز 90 روی آنتن رفت، شاید هیچ‌کس پیش‌بینی نمی‌کرد که در ماه رمضان 1404 هم پای ماجراهای خانواده دوست‌داشتنی نقی معمولی بنشیند و به این نکته پی ببرد که نقی مثل فامیلی‌اش آن‌قدرها هم معمولی نیست. بدون شک این سریال دوست‌داشتنی سیما بسیار وامدار اندیشه‌‌های محسن تنابنده است. خواندن مصاحبه با او در شرایطی که پایتختی‌ها به ایستگاه هفتم رسیده‌اند، خالی از لطف نیست.

*هفت‌گانه پایتخت زندگی روستایی را نشان می‌دهد که سعی دارد به مختصات زندگی شهری برسد. اساساً همین تناقض است که گاهی کمدی موقعیت سریال را پیش می‌برد و خنده مخاطب را در پی دارد.

در این سریال به چیزهایی دست پیدا کردیم که در طول کار شاید ذره‌ای تامل پشت آن وجود نداشت. بعد از آن هم عده‌ای تحلیل‌هایی از این مسائل کردند که فکر کردیم چه تحلیل‌‌های خوبی است! باید بگویم زندگی شهری و روستایی این روزها آن‌قدر با هم عجین و در هم ممزوج شده‌ که شاید تفکیک آن‌ها چندان امکان‌پذیر نیست چراکه اکنون در روستاها استفاده از فضای مجازی رواج پیدا کرده و در بسیاری از خانه‌ها دیگر ماهواره وجود دارد. بنابراین جوامع روستایی، شهری و نیمه‌شهری چندان قابل تفکیک نیستند.

*بنابراین می‌توان گفت تحلیل‌هایی که اشاره کردید، برآیند اتفاقاتی غیرهدفمند بود که در ادامه تقویت کردید؟

می‌توانید مثالی بزنید.

*برای مثال شخصیت رحمت که در سری دوم به پایتخت اضافه شد، تاکید زیادی بر شیک و لوکس بودن اتومبیل خود دارد…

طبیعی است. این تصاویر برآیند نگاه من و دوستانم در این سریال به جامعه است. باید بدانیم در شرایط فعلی به چه مسائلی دچار هستیم. پایتخت، آینه‌ای از وضعیت جامعه است، ضمن این که هر یک از کاراکترها ماهیت و هویت ایرانی دارند. برای مثال خود رحمت، نماینده قشری است که به زمین‌فروشی روی آورده‌اند، تازه به دوران رسیده‌اند و هنوز نمی‌دانند چگونه می‌توان لباس خوب پوشید و شیک بود.

*سری اول پایتخت یک داستان محوری و اصلی به علاوه چند خرده‌داستان داشت. همین داستان اصلی هم معرف سریال پایتخت برای بینندگان تلویزیون بود. در سری دوم خرده‌داستان‌ها بیشتر شد و شاید داستانی پایه‌ای نداشتیم. در سری سوم دوباره داستانی اصلی داشتیم و در سری چهارم انگار دوباره به سمت خرده‌داستان‌هایی که سریال را پیش می‌برند، حرکت کرده‌اید اما سری پنجم و ششم داستان‌محور پیش رفتنند. چه منطقی پشت این چیدمان فضای داستانی است؟

بسیار درست به این ویژگی اشاره کردید. این اتفاق به دلیل این است که در هر سری دوباره باید ماجرا از جایی شروع شود. به هر حال در ارتباط با پایتخت باید به این فکر کنیم که تا به حال سریالی هفت‌گانه بوده است و نوشتن قصه‌‌های مختلف برای آن کار سختی است زیرا هر سری که به این مجموعه اضافه می‌شود، کار سخت‌تر خواهد شد. به همین دلیل هم هست که شکل و شمایل ظاهری کار تغییراتی می‌کند. حتی رخدادگاه قصه هم متفاوت می‌شود. چنان‌چه در سری اخیر کارمان به دلیل کمبود وقت از هر زمان دیگری سخت‌تر بود. با این حال سعی کردیم نگاه مان به سری‌‌های این سریال مختلف باشد. یک بار با قصه‌ای یک خطی و محکم طرف بودیم که خرده‌داستان‌هایی را هم در کنار خود می‌دید. در یک سری هم خرده‌داستان‌ها نقش پررنگ‌تری داشتند. ضمن اینکه در یکی از سری‌ها خود من به خاطر لوکیشن ثابتی که داشتیم، به این فکر می‌کردم تا وجوه جذابی را در شکل کار ایجاد کنم و آن هم حضور پرشمار کاراکترها در سکانس‌‌های مختلف بود. این‌ها تکنیک‌هایی بود که به واسطه آن، بعضی خلاها را پر کردیم زیرا پایتخت اساسا داستان مهاجرت از روستا به یک شهر است.

*پایتخت ابتدا مجموعه‌ای نوروزی بود. برخورداری از 13 قسمت حتما باعث شد قصه‌ها کلی‌تر روایت شوند اما بسط داستان در سری‌‌های دوم و سوم باعث شد کاراکترهای جدیدی معرفی شوند و قصه‌ها جزئی‌تر پرداخته شوند و …. سری هفتم سریال هم که در نوروز و هم‌گام با ماه رمضان پخش می‌شود، باید رنگ و بوی مناسبتی می‌گرفت. این انتخاب بر طراحی شخصیت‌ها و فضای داستان چه تاثیری گذاشت؟

اگر بخواهم صادق باشم و تعارف را کنار بگذارم، باید بگویم همه چیز آن قدر بی‌برنامه اتفاق می‌افتد که ما را بسیار غافلگیر می‌کند. در واقع این ما هستیم که سعی می‌کنیم خودمان را با شرایط وفق بدهیم و با بی‌برنامه بودن مسئولان کنار بیاییم. هیچ وقت برنامه‌ریزی چندان منسجمی نسبت به این که چه می‌خواهیم انجام دهیم، نداشتیم زیرا ریشه این کار به صداوسیما وصل است و این سازمان هم هیچ وقت نتوانسته برنامه‌‌های بلندمدتی را از قبل پیش‌بینی کند. بنابراین ما تنها در فرصت کوتاهی تصمیم می‌گیریم با نگرانی‌‌های زیاد سریال بسازیم. طبیعی هم هست که یک جاهایی دچار خطا می‌شویم و آن‌چه ما را پیش می‌برد، تلاش شبانه‌روزی یک تیم خوب است.

*آیا حسرتی مبنی بر این که کاش فرصتی برای پرداخت بیشتر به یک بخش وجود داشت، بر دلتان مانده از جمله همان تک‌لوکیشنی بودن؟

بله موتیف‌های زیادی در داستان هست که ما به دلیل فشردگی زمان کار مجبور بودیم از آن بگذریم. برای مثال وقتی نقی می‌خواست خودش را آتش بزند، گروه‌هایی پیدا می‌شدند که سعی در سوءاستفاده از او داشتند. شرایطی که در جامعه ممکن است برای عده بسیاری اتفاق بیفتد مثلا می‌گفتند بیا جلوی سوپرمارکت ما خودت را آتش بزن که تبلیغی هم برای ما شود یا مثال‌هایی شبیه این که در قصه وجود داشت اما به دلیل کمبود وقت اجرایی نشد.

*نقطه عطف مجموعه سریال «پایتخت» چیست؟

خانواده، انسجام و وحدت آن مهم‌ترین رکن در همه سری‌‌های پایتخت است. حال در پایتخت هفتم این محور به گونه خاصی نمود پیدا می‌کند. حرف ما انسجام است. گاهی این انسجام با قهرمانی نقی به دست می‌آید یا رساندن این پیام که خانه جایی است که دل‌مان در آن گرم باشد و می‌توان خانه را یک کامیون هم دانست یا در شرایطی دیگر دور هم جمع شدن برای رساندن گنبد و گلدسته به مقصد می‌شود که واسطه رسیدن به وحدت خانوادگی است و …

*محسن تنابنده خود را یک کمدین می‌داند؟

نه.

*اما شاید در ذهن مخاطبان عام با این ویژگی تصویرسازی کرده باشید. بسیاری از کمدین‌‌های ما در زندگی شخصی خود چندان طناز نیستند. بازی در نقشی طنز با این ویژگی شما را به چالش نمی‌کشد؟

خوب است که آدم روحیه شوخ‌ طبعی داشته باشد اما این یک الزام برای بازی در نقش‌‌های کمدی نیست. حتما نباید آدم خنده‌داری بود تا دیگران را خنداند. چه‌بسا گاهی همین تضاد ماجرا را جالب‌تر کند. خود من معمولا چندان تحت تاثیر کاراکتری که بازی می‌کنم، خارج از محدوده ایفای آن قرار نمی‌گیرم. نقشی را بازی می‌کنم و کنار می‌گذارم و نقش بعدی شروع می‌شود و به اصطلاح غرق در دریای آن نمی‌شوم.

*پایتخت بالاخره چند سری دارد؟

این یک تصمیم شخصی نیست و به خواست مردم و مسئولان برمی‌گردد. معتقدم تا هر وقت که مردم این سریال را دوست داشته باشند، قابلیت ادامه یافتن دارد.

*شنیده‌ام که اگر پایتخت دیگر در تلویزیون جایی نداشته باشد، گروه سازنده با تدابیری آن را به شبکه نمایش خانگی هم خواهند برد.

صاحب معنوی این سریال ما هستیم اما صاحب مادی آن به هر حال تلویزیون است و این رسانه درباره این موضوع تصمیم‌گیرنده است. به نظر من این مجموعه آن قدر پایه‌‌های محکمی دارد که بتواند ادامه داشته باشد.

*حفظ کردن یک تیم در این سال‌ها سخت نبوده است؟

پایتخت مثلا یک هشت پاست که هریک از پاهای آن را یک تیم یا فرد تشکیل می دهد. یکی از آن‌ها سیروس مقدم است، دیگری الهام غفوری، احمد مهران‌فر، من و سایر اعضای گروه. اساساً حرکت این موجود به جلو و پیشرفتش به خاطر همین پاها است. مسلما حفظ این گروه و نگهداری پایتخت با همان کیفیت اولیه کار سختی به ویژه در شرایط فعلی تلویزیون بوده و هست.

*بنابراین حذف هر یک از این اعضا به کار لطمه می‌زند.

بله درست است.

*حتما بازیگرانی هم بوده‌اند که از شما خواسته‌اند جایی برایشان در داستان تعریف کنید؟

بله، دوستان زیادی بوده‌اند که پیشنهاد بازی در این سریال را به من داده‌اند. اتفاقا بسیاری از آن‌ها برای پایتخت می‌توانند اتفاقات بی‌نظیری باشند اما ناتوانی من در گنجاندن نقشی برای آن‌ها در قصه مانع از حضورشان شده است. به ویژه در شرایط زمانی کوتاهی که برای نگارش وجود داشته است.

*بازیگران بومی هم داشتید؟

بله، پسر 29 ساله، بیژن، خاله و تعدادی دیگر همگی بومی بودند. واقعا بازی گرفتن از آن‌ها و چرخاندن بازی‌هایشان کار سختی بود.

*چگونه به استعدادهای شان پی می‌بردید؟

انگار یک جور مرض شخصی است (با خنده). وقتی از کاراکتری خوشم بیاید و احساس کنم در ایفای یک نقش جذابیت دارد از او استفاده می‌کنم. ضمن اینکه به این فکر می‌کنم آیا می‌شود بازی او را هدایت کرد یا نه. البته معتقدم این کار نوعی سوءاستفاده هم محسوب می‌شود. این افراد و کشف‌های جدید حکم کیمیا را برای ما دارند. وقتی به فلز پایتخت برخورد می‌کنند، ما را هم طلا و قصه و فضاهای سریال را باورپذیر می‌کنند. آن‌قدر طبیعی و باورپذیر هستند که باعث می‌شوند سریال هم چنین فضایی به خود بگیرد.

*چنان‌چه پیش از این کشف‌های دیگری هم در تلویزیون صورت گرفته و بقیه سریال‌ها و فیلم‌ها هم از آن‌ها بهره برده‌اند؟

البته در پایتخت تعدادی از بازیگران قبلا تجربه بازیگری داشته‌اند اما شاید کمتر شناخته شده بودند مثل نسرین نصرتی و ما از این کمتر شناخته شدن سوءاستفاده کرده‌ایم.

*در چیدمان و نسبت بازیگران هم به غالب بودن بازیگران بومی یا کمترشناخته‌شده در مقابل بازیگران مطرح توجه کردید؟

ببینید داشتن اتمسفر باورپذیر برای ما از هرچیز دیگری مهم‌تر بوده است. طبیعی است که این اتمسفر باعث می‌شود جای بعضی از بازیگران را در سریال نداشته باشیم. بیننده برای پذیرفتن یک نقش از سوی بازیگری شناخته شده ممکن است او را در قالب دیگری تصور کند و تا نقش برایش جا بیفتد زمان ببرد. اما بازیگران کمتر شناخته شده به سرعت می‌توانند در ذهنیت مخاطبان تصویر مورد نظر را جا بیندازند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *