کی از چالشهای اصلی سینمای ایران در چهار دهه اخیر بحث اقتصادی و ایجاد بالانس بین هزینههای تولید و فروش فیلمها است که اغلب باهم تفاوتی زیادی دارند و اغلب فیلمهای ساختهشده حتی نمیتوانند بخشی از هزینههای تولیدشان را جبران کنند.
ابراهیم وحیدزاده متولد سوم دیماه 1323 مشهد،فارغ التحصیل دانشکده هنرهای دراماتیک است. وی فعالیت هنری خود را سال 1345 با کارگردانی فیلم کوتاه آغاز کرد و سال 1358 با نویسندگی و کارگردانی فیلم «تحفهها» وارد سینما شد و در ادامه فیلمهایی نظیر: عروسک، شام عروسی، معادله، عشق فیلم و مجسمه را ساخته است و اغلب آثارش در ارتباط با مخاطب به صورت نسبی موفق عمل کردهاند. یکی از چالشهای اصلی سینمای ایران در چهار دهه اخیر بحث اقتصادی و ایجاد بالانس بین هزینههای تولید و فروش فیلمها است که اغلب باهم تفاوتی زیادی دارند و اغلب فیلمهای ساختهشده حتی نمیتوانند بخشی از هزینههای تولیدشان را جبران کنند. با افزایش هزینههای تولید در سالهای اخیر این بحث اقتصادی تبدیل به چالش بزرگی برای سینمای ایران شده است. به خصوص با کاهش بودجههای فرهنگی و تکیه بیش ازحد سینما به دولت میبایست به بحث اقتصاد و فروش فیلمها جدیتر نگاه کرد. بر این اساس تلاش کردهایم با بررسی این موضوع توسط کارشناسان به راهکارهایی دست پیدا کنیم. با ابراهیم وحیدزاده کارگردان وتهیهکننده سینما در زادروزش گفتگو کردهایم و از راهکارهای او برای برونرفت از این مشکل پرسیدهایم.
ساختوساز این پردیسهای مدرن و با کیفیت در افزایش تعداد مخاطبان بسیار اثرگذار بوده است. زیرا مخاطب احساس میکند که با ساخت این پردیسها برای او احترام قائل شدهاند که به همراه خانوادهاش در یک محیط زیبا، امن و مناسب فیلم ببیند. خیلی از سالنهای قدیمی تهران و شهرستانها که قدمتی بیش از پنج دهه دارند تبدیل به یک مکان مخروبه شدهاند و نه صندلی درست و حسابی دارند و نه پرده نمایش واضح و شفاف. خب چگونه میتوان انتظار داشت مخاطب دست زن و بچهاش را بگیرد و بیاید سینما. رفتن به این سالنهای ازردهخارج برای مخاطب یک توهین محسوب میشود و باعث میشود بتدریج از سینما رفتن فاصله بگیرد. مزیت مهم دیگر پردیسها نسبت به سینماهای عادی چند منظوره بودنشان است. برای مخاطب که سلیقه بهتر و جامعتری دارد و به سایر هنرها هم علاقه دارد، رفتن به این پردیسها میتواند توام باشد با دیدن نقاشیهای یک گالری نقاشی و یا عکاسی و این برای مخاطب فرهیخته نکات مثبتی دارد و به سینما رفتن بیشتر ترغیبش میکند. برای مخاطب عامتر هم در این پردیسها مراکز خرید و تفریح وجود دارد که میتواند سلیقهشان را تامین کند. برای مخاطب جوانتر که به کافیشاپنشینی عادت دارد. تریاهای شیک این پردیسها یک پاتوق خوب و جذاب است و با قرار گذاشتن در این تریاها حتی میتوانند دوستان خودشان را هم به فیلم دیدن عادت بدهند. البته وجود صرف پردیسهای جذاب و مدرن به تنهایی برای کشاندن مخاطب برای فیلم دیدن کافی نیست.
بله،اگر فیلم، جذاب و خوشساخت باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد. مطمئن باشد مردم هفتگی از تمام فیلمهای اکرانشده استقبال میکنند. بنابراین امکانات سختافزاری به تنهایی کارا نیستند و باید امکانات نرمافزاری هم درست باشد و وظیفه سینماگر ساخت فیلمهایی است که مخاطب را جذب کند.
تمام تماشاگرها کاراکتر تعریفشدهای ندارند و گروههای مختلفی از مخاطبان وجود دارد که هر کدامشان خواستههای متفاوتی از یکدیگر دارند. بنابراین باید در تولیدات به انواع و اقسام ژانرها و سبکهای فیلمسازی اعم از کمدی و اجتماعی بپردازیم و فقط برای سلیقه یک بخش از مخاطبان فیلمسازی نکنیم. سینمای ما در مقاطع مختلف در این بحث دچار افراطوتفریطهایی شده است و نباید در یک مقطع فقط کمدیهای خنده بسازیم و در دوره دیگر فقط فیلمهای اجتماعی با رویکرد رئالیستی و تلخ. در مقطع کنونی که حتی یک بچه هشت ساله هم با کامپیبوتر شخصیاش فیلمهای روز جهان را با بهترین کیفیت در اختیار دارد، نباید انتظار داشته باشیم که با دیدن هر فیلمی احساس رضایت کند. به جرات میتوانم ادعا کنم یک نوجوان امروز جامعه ما همسطح یک جوان بیستوچند ساله زمان ما میفهمد و آگاهی و بینش دارد. بنابراین فیلمسازان هم باید خودشان را با این روند تطبیق بدهند. جوان این دوره و زمانه بر نمیتابد که بلیط بخرد و به دیدن فیلمی برود که از سر تا تهش میخواهد او را موعظه و نصیحت کند و بگوید فلان کار بد و یا فلان کار خوب است. دیگر دوره ارائه پیامهای گلدرشت در سینما سپری شده است. باید به خواسته تماشاگران احترام گذاشت وهمگام با سلیقهشان فیلم ساخت. ببینید چقدر در جامعه ما برنامه و فیلمهای ماهواره مورد استقبال قرار میگیرد. دلیلش واضح است. زیرا سازندگان این برنامه طبق ذائقه مخاطب برنامهسازی میکنند. نباید با خواسته مردم مقابله کرد. بلکه باید به این دیدگاهها احترام گذاشت و در یک قالب شکیل و آبرومند فیلمسازی کرد.
بله، دقیقا اینگونه است و حثی مارکتینگ و عرصه و تقاضا در آن به عنوان ستونهای اصلی جایگاه دارد و دیگر به سینمای بدون مخاطب فکر نمیشود. در زیرمجموعه ساخت فیلمهای سینمایی پرفروش در دنیا بازیهای کامپیوتری که بر اساس قهرمانهای معروف سینمایی از قیبل سوپرمن ساخته میشود درآمدهای هنگفتی را به جیب سارندگان این آثار واریز میکند. در حالی که در کشور ما خبری از چنین جریانات اقتصادی زنجیرواری نیست.