آنچه این روزها بر سر زبانها افتاده است پویش 2 درجه کمتر برای صرفه جویی در مصرف گاز است.
آنچه این روزها بر سر زبانها افتاده است پویش 2 درجه کمتر برای صرفه جویی در مصرف گاز است.
فارغ از این که در وضعیت فعلی هیچ چاره ای جز صرفه جویی نیست باید برای آینده برنامه ریزی های بزرگتری انجام شود. گذر از این موقعیت روزهای سرد زمستانی با موفقیت انجام خواهد شد، اما چه بر سر صنعت خواهد آمد؟ طی صحبتی که با یکی از تولیدکنندگان داشتم، ایشان گفتند: کارخانه را به مدت 2 هفته تعطیل کرده اند. سایر تولیدکنندگان نیز به این نقطه خواهند رسید. خسارت این تعطیلی ها بسیار سنگین خواهد بود که در گذشت زمان خود را نشان خواهد داد. قطع برق صنایع به بهای قطع کمتر مصرف خانگی عواقبی خواهد داشت که تبعات آن آحاد مردم را تحت تاثیر قرارخواهد داد. مصرف برق در صنعت تولید ارزش می کند اما مصارف خانگی صرفا حامل های انرژی را مصرف می کنند و ارزش افزوده ای ایجاد نمی کنند. شاید بهتر بود برای کاهش ساعات کاری واحدهای تجاری نیز تدبیری اندیشیده می شد. پروسه تولید برخی محصولات بیش از 24 ساعت است. درواقع باید گفت قطع برق برنامه ریزی نشده و غیرمتناسب، خسارت محض است. شاید بهتر بود که برای کارخانجات با درنظر گرفتن زمان تولید، سهمیه مصرف ماهانه تعیین می شد و در صورت عبور از مصرف سهمیه بهای بیشتری برای مصرف برق دریافت می شد. حداقل در این حالت از بوجود آمدن خسارت بیشتر جلوگیری به عمل می آمد. از این راهکارهای مقطعی که بگذریم برای حل این مشکل در طولانی مدت باید فکر اساسی کرد. اگر نفت گاز روزی تمام شود که خواهد شد چه باید کرد؟ از الان باید پیش بینی های لازم صورت پذیرد. باید از هدف گذاری کاهش مصرف برق عبور کنیم و به هدف گذاری تامین برق و سایر حامل های انرژی برسیم. مجموعه اقدامات در زمینه های متعدد لازم است تا به این هدف نائل شویم. اصلاح سیستم حمل و نقل (توسعه ناوگان حمل و نقل خصوصا مترو و ارتقا سیستم فعلی، استفاده از اتوبوس و تاکسی های برقی کمک شایانی برای صرفه جویی در مصرف سوخت، جلوگیری از آلودگی هوا، کاهش اتلاف زمان به سبب ترافیک شهری و …)، توسعه نیروگاه های بادی و خورشیدی، اصلاح سیستم های انتقال نیروی برق و تعویض دستگاه های پر مصرف با کم مصرف در جهت کاستن از مصرف بی رویه حامل های انرژی و …. از جمله این اقدامات است. تبدیل موتور سیکلت های موجود بنزینی به برقی، جلوگیری از تولید موتور سیکلت های بنزینی که سهم به سزایی در آلودگی هوا حتی بیشتر از خودروها دارند در زمره اقدامات تکمیلی است.
لوله کشی گاز در سطح کشور آن هم با این وسعت، اشتباه بزرگی بود. در همین تهران بزرگ در صورت بروز زلزله و شکافتن لوله های گاز و آتش سوزی با خسارت های بسیار سنگین مواجه خواهیم بود. اگر گاز را به نیروگاه ها انتقال می دادند و برق رسانی به شهرها و روستاها انجام می شد، هزینه کمتری داشت و با بهترین بهره وری گاز به برق تبدیل می شد و هم با این مخاطرات مواجه نمی شدیم.
هم اکنون به صنایع تکلیف شده است که بخشی از برق مصرفی خود را با استفاده از انرژی خورشیدی تامین نمایند. فارغ از این که این یک اقدام مثبت است، اما تبعات دیگری برای واحدهای تولیدی خواهد داشت. در حقیقت هر واحد تولیدی در کنار فعالیت اقتصادی خود باید یک فعالیت اقتصادی دیگر را شروع کند که احتمالا تخصصی هم در آن زمینه ندارد. پیشنهاد بهتر این است که مناطقی در کویر ایران که قابلیت کشاورزی و یا بهره برداری دیگری ندارد با مقیاس شهرک صنعتی برای تولید برق ایجاد شود. محسنات این اقدام به این شرح خواهد بود:
دولت باید توجه کند که موضوع تامین حامل های انرژی، رفع آلودگی هوا، کمبود آب، فرونشست زمین و … از جمله مشکلاتی هستند که اصلاح آن ها در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و حتی شاید همین امروز هم دیر شده باشد. این موضوعات باید به مطالبه عمومی تبدیل شود تا دولت و مجلس توجه لازم و کافی را به آن داشته باشند.