در سال ۱۴۰۲ بیشترین بیاعتمادی به مجلس بوده سپس شهرداری و در مرحله بعد دولت و دستگاه قضایی قرار دارند. در این ۴ مورد میزان بیاعتمادی بیشتر از اعتماد بوده است
۲ـ اعتماد به نهادهای رسمی
در سال ۱۴۰۲ بیشترین بیاعتمادی به مجلس بوده سپس شهرداری و در مرحله بعد دولت و دستگاه قضایی قرار دارند. در این ۴ مورد میزان بیاعتمادی بیشتر از اعتماد بوده است، ولی در باره سه نهاد بعدی که نظامی هستند میزان اعتماد بیش از بیاعتمادی بوده و به ترتیب ارتش و نیروی انتظامی و سپاه قرار دارند. این سطح از بیاعتمادی به نهادهایی که به طور مستقیم خدمت میدهند، برای جامعه خطرناک است گرچه این مساله روندی جهانی است ولی شدت ان خیلی مهم است بویژه برای دستگاه قضایی که باید فصلالخطاب باشد حتما باید به وضعیتی رسید که اعتماد به این نهاد مهم بیش از بیاعتمادی شود. یکی از مهمترین مشکلات بی اعتمادی این است که نوعی از پیشداوری را به هر سیاست و اقدام احتمالی ایجاد میکند که میتواند تبعات امنیتی داشته باشد. البته اعتماد به نهادهای رسمی همیشه کم بوده است ولی در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است. میزان اعتماد به چهار نهاد مشترک سنجیده شده در سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که در آن زمان ماجرا کاملاً معکوس بوده است و نه تنها بیاعتمادی زیاد نبوده، بلکه میزان اعتماد بالاتر هم بوده است. البته سال ۱۳۹۴ از یک جهت میتواند مستثنا تلقی شود، زیرا در آن سال برجام نهایی شد و میزان رضایت بسیار بالا بود. در واقع داوری و اعتماد مردم بیش از این که متوجه اجزای حکومت باشد متاثر از کارکرد و کیفیت کلی آن است.
آنچه که در هر دو مقطع دیده میشود این است که نگرش مردم نسبت به کلیت ساختار حاکمیت از یک الگوی کمابیش یکسانی تبعیت میکند. برای بخش مهمی از مردم دولت، قوه قضاییه و مجلس تفاوت زیادی نمیکنند، یا همه خوب و مورد اعتماد هستند یا بد و غیرقابل اعتماد، به همین علت است یک گروه معین کمابیش یکسان به همه این نهادها بدبین و کماعتماد هستند و گروه دیگر خوشبین و بااعتماد هستند. در اینجا هم بیاعتمادی نزد افراد و گروههای موثرتر اجتماعی بیشتر است.
۳ـ اعتماد به نهادها و اقشار گروههای اجتماعی
یکی از مهمترین شاخصهای سرمایه اجتماعی میزان اعتماد به اقشار و گروههای اجتماعی است. البته اقشار اجتماعی بسیار متنوع هستند و حتی قابل ترکیب و تجزیه هستند به همین دلیل در پیمایشهای گوناگون تا حدی متفاوت سنجیده میشوند از این رو مواردی که مشابه هستند قابل مقایسهتر هستند.
در میان اقشار و گروههای اجتماعی همچنان اعتماد به دو گروه بیش از بیاعتمادی است. پزشکان (۱٫۸۹) و استادان دانشگاه و معلمان (۱٫۷۲) در صدر قرار دارند. اعتماد به بقیه گروهها و اقشار کمتر از بیاعتمادی است و بدترین وضع را سیاستمداران دارند که نسبت اعتماد به بیاعتمادی فقط ۰٫۲ است. حتی از اعتماد به سلبریتیهای رسانهای نیز کمتر است. اگر نتایج را با سال ۱۳۸۲ مقایسه کنیم متوجه روند تغییرات نیز خواهیم شد. در پیمایش سال 94 این نوع اعتماد سنجیده نشده بود.
این نتایج نشان میدهد که اعتماد عمومی در فاصله سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ یعنی طی 20 سال به کلی کاهش یافته است. در گذشته هم استادان دانشگاه و معلمان در کنار پزشکان، همچنان با فاصله فرار دارند. در مرحله بعد پرسنل ارتش و سپس نیروی انتظامی قرار دارند. روحانیون و قضات نیز همچنان دارای اعتماد بیشتری نسبت به بیاعتمادی بودند. بدترین نگاهها نیز به بازاریان و کسبه و مدیران دولتی بود. در سال ۱۴۰۲ همه بجز بازاریان و کسبه بقیه اقشار و گروهها در وضعیت کاهش اعتماد قرار گرفتهاند. این سقوط اعتماد بسیار چشمگیر است. این وضع نشان دهنده کاهش سرمایه اجتماعی است. ولی نکته مثبت ماجرا این است که به طور کلی نگاه جامعه چون گذشته نیست که مشکلات اقتصادی و گرانیها را متوجه کسبه و بازاریان کند، گمان میکنند که آنان هم تا حدی قربانی این وضع هستند و نه عامل آن.