چند سالی است که استارتاپهای فروش آنلاین بیمه وارد بازار شدهاند و انصافاَ بیمه مرکزی جزو اولین سازمانهای حاکمیتی بود که از توسعه استارتآپها استقبال کرد و از آنها حمایت خوبی نمود. گرچه برخی از آنها خواستار حذف همین مقدار نظارت اندک و لازم بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظر صنعت بیمه هستند. فروشندگان آنلاین مدعیاند با دیجیتالی کردن فرایند خرید و فروش بیمه، ضریب نفوذ بیمه را بالا برده و بازار را متحول کردهاند. اما واقعیت این است که عملکرد آنها تا امروز بیشتر از آنکه در خدمت نوآوری و توسعه فنی و فروش بیمه باشد، به نوعی پولبازی و حبابسازی پرداختهاند و از ماهیت بیمه فاصله گرفتهاند.
در این مجال قصد داریم به مرور دو نوع عملکرد موردانتقاد آنها یعنی: “رفتار غیرفنی” و “حبابسازی در ارزشگذاری سهام” داشته باشیم.
عمده فعالیت استارتاپهای آنلاین بیمه متمرکز بر بیمه شخص ثالث اتومبیل است؛ رشتهای که طبق قانون برای همه دارندگان خودرو الزامی است. در واقع چه پلتفرم آنلاین وجود داشته باشد چه نباشد، مردم موظف به خرید این بیمهنامه هستند. بنابراین، نمیتوان ادعا کرد که استارتاپهای آنلاین توانستهاند «بازار جدیدی» خلق کنند یا ضریب نفوذ بیمه را بالا ببرند. آنها صرفاً مسیر خرید را تغییر دادهاند؛ از نمایندگی حضوری یا شعبه به اپلیکیشن و وبسایت،
این موضوع باعث میشود سهم این استارتاپها از بازار بیمه کشور محدود باقی بماند. طبق گزارشها، سهم فروش آنلاین از کل بازار بیمه حدود ۱ تا ۲درصد است. و با توجه به عدم فروش دیگر رشتههای بیمهای مانند عمر، آتشسوزی و مسئولیت، عملا آنها به افزایش ضریب نفوذ، توسعه بازار و افزایش تعداد مشتریان کمکی نکردهاند.
برخی از استارتاپهای آنلاین [غالباَ با هماهنگی با بیمهگر] بجای واریز نقدی حقبیمههای دریافتی از مشتریان، با آن وارد فعالیتهای مالی میشوند و این پول گاه تا ماهها در اختیار استارتاپ باقی میماند. در این مدت، آنها این منابع را در بازارهای پرریسک سرمایهگذاری میکنند: از اعطای وام با نرخهای ۴۰ تا ۵۰ درصد گرفته تا مشارکت در طرحهای لیزینگ با همان سودهای بالا.
این مدل عملاً شبیه بانکداری یا صرافی غیررسمی است، نه فعالیت بیمهای. سودی که استارتاپها در این فرآیند به دست میآورند، ارتباطی به بیمه ندارد. این سود ناشی از گردش مالی و ریسکپذیری در بازارهای دیگر است؛ بازاری که میتواند در صورت نوسان شدید یا بحران، به سرعت زیانده شود و حق بیمه مشتریان را در معرض خطر قرار دهد.
یکی از نتایج این پولبازی آن است که استارتاپها توانستهاند به نمایندگان و بازاریابانی که با آنها کار میکنند کارمزدهای بالاتر از حد مصوب پرداخت کنند.
این موضوع به اخلال در رقابت سالم منجر میشود. نمایندهای که در چارچوب قانونی فعالیت میکند، نمیتواند با کارمزدی که استارتاپها پیشنهاد میدهد رقابت کند. نتیجه، ایجاد نابرابری در بازار و فشار بر شبکه سنتی فروش بیمه است.
یکی دیگر از چالشهای مهم استارتاپهای آنلاین بیمه، روند افزایش قیمت حبابی آنها در فرآیند جذب سرمایه است. این شرکتها برای ادامه فعالیت و جبران زیان انباشته، در هر راند سرمایهگذاری مجبورند ارزشگذاری خود را بالاتر اعلام کنند تا سرمایه متناسب با نیاز و نه ارزش واقعی، جذب شود. این افزایش قیمت اغلب ریشه در عملکرد واقعی یا سودآوری ندارد، بلکه ناشی از صرف سرمایه در هزینهکردهای غیرفنی مانند پرداخت کارمزد بالاتر است.
این چرخه در کوتاهمدت شاید منابع مالی بیشتری در اختیار استارتاپ قرار دهد، اما در بلندمدت پیامدهای منفی جدی دارد: ایجاد زیان انباشته بیشتر، وابستگی دائمی به سرمایهگذاران، شکلگیری تصویر غیرواقعی از موفقیت در رسانهها و در نهایت کاهش جذابیت برای سرمایهگذاران جدید. زمانی که این حباب بیش از حد بزرگ شود، خطر سقوط شدید ارزشگذاری یا حتی ورشکستگی به شدت افزایش مییابد.
در حالی که فلسفه اصلی بیمه، حمایت از بیمهگذار در زمان خسارت است، تجربه بسیاری از مشتریان نشان میدهد استارتاپهای فروش آنلاین بیمه پس از مرحله فروش، پشتیبانی و پاسخگویی مناسبی ارائه نمیدهند. آنها تمرکز اصلی خود را بر جذب مشتری و صدور بیمهنامه گذاشتهاند.
این در حالی است که در صنعت بیمه، بخش مهم خدمات در زمان بروز خسارت آغاز میشود. اگر استارتاپها در این نقطه حیاتی همراه مشتری نباشند، هم اعتماد و اعتبار خود را از دست میدهند و هم فلسفه بیمه نیز زیر سؤال میرود.
آثار منفی بر صنعت بیمه
• کاهش نقدینگی شرکتهای بیمه: وقتی حق بیمه با تأخیر به دست شرکتها میرسد، آنها برای پرداخت خسارتها دچار مشکل میشوند. بهویژه در رخدادهای بزرگ و پرهزینه، این کمبود نقدینگی میتواند به بحران منجر شود.
• کاهش اعتماد عمومی: اگر مشتریان احساس کنند حقبیمه، بهموقع به شرکت بیمه نمیرسد یا بیمهگر توانایی پرداخت خسارت ندارد، اعتمادشان به کل صنعت بیمه کاهش مییابد.
• اختلال در مدیریت ریسک: بیمه، صنعت مدیریت ریسک است. وقتی منابع مالی که باید پشتوانه تعهدات باشند به بازیهای پرریسک مالی منتقل شوند، اصل فلسفه بیمه زیر سؤال میرود.
• رقابت ناسالم در شبکه فروش: پرداخت کارمزدهای غیرمتعارف باعث میشود نظام نمایندگی دچار بیثباتی شود و انگیزهها از مسیر حرفهای خارج شود.
• ضعف در خدمات: بیتوجهی به مرحله خسارت باعث میشود مشتری احساس کند تنها در لحظه خرید دیده شده و در زمان نیاز واقعی، بیپاسخ مانده است.
• حباب ارزشگذاری و خطر سقوط: ارزشگذاری غیرواقعی استارتاپها در بلندمدت میتواند کل بازار را بیاعتماد کند و منابع مالی سرمایهگذاران را به خطر بیندازد.
اثرات منفی این مدل فعالیت محدود به صنعت بیمه نمیشود. در سطح اقتصادی، فعالیت غیرفنی، حبابسازی ارزشگذاری، و ورود به بازارهای غیررسمی پولی و پرریسک، میتواند پیامدهای جدی داشته باشد؛ افزایش نرخهای سود بالا میتواند به رشد بازار غیررسمی پول کمک کند و فشار تورمی ایجاد نماید، سرمایهگذاری پرریسک با منابعی که باید صرف پوشش ریسک شوند، احتمال بروز بحرانهای مالی را افزایش میدهد و بیثباتی مالی ایجاد میکند، و وقتی بخشی از جریان نقدینگی خارج از چارچوب بانکی و بیمهای رسمی گردش کند، کنترل و نظارت بانک مرکزی و بیمه مرکزی تضعیف میشود و در واقع نوعی بازار سایه ایجاد میشود.
با وجود همه این مسائل، لزوم وجود استارتاپهای آنلاین فروش بیمه و ظرفیتهای مثبت آنها انکارناپذیر است و آینده صنعت بیمه، مانند دیگر حوزههای اقتصادی با حضور و توسعه استارتآپها و کسب و کارهای فناور و دانشبنیان خواهد بود. اما ارزش واقعی آنها زمانی آشکار خواهد شد که بهجای تمرکز بر بیمههای اجباری و پولبازی و حبابسازی، وارد عرصه نوآوری واقعی بیمهای شوند.
آنچه امروز در بازار ایران شاهدیم این است که استارتاپهای فروش آنلاین بیمه بیشتر از آنکه موتور محرک توسعه بیمه باشند، به واسطههای مالی و پولگردانان جدید تبدیل شدهاند. آنها با نگهداشتن حق بیمهها، سرمایهگذاری در بازارهای پرریسک، پرداخت کارمزدهای غیرمتعارف، ضعف در پشتیبانی خسارت، و حبابسازی در ارزشگذاری، مدلی از شبهبانکداری و نوعی سفتهبازی ایجاد کردهاند که با ماهیت بیمه فاصله دارد.
اگر این روند ادامه یابد، نه تنها کمکی به افزایش ضریب نفوذ بیمه نخواهد کرد، بلکه میتواند اعتماد عمومی به صنعت بیمه را خدشهدار کند و حتی بر ثبات اقتصادی کشور اثر منفی بگذارد.
بنابراین، ضروری است نهادهای ناظر با دقت بیشتری به فعالیت این استارتاپها نگاه کنند و با حفظ وضعیت خوب حمایتی و تسهیلگری موجود، چارچوبی شفاف برای مرزبندی فعالیت بیمهای و مالی تعیین نمایند تا بتوان امیدوار بود استارتاپها از مسیر پولبازی و مقرراتگریزی به سمت نوآوری بیمهای واقعی و کار فنی حرکت کنند.