یکی از مشکلات سالنهای تهران که حتی سالنهای دولتی را هم تحتتاثیر قرار داده است، توجه نکردن به شرایط اجرای نمایشها است.
یکی از مشکلات سالنهای تهران که حتی سالنهای دولتی را هم تحتتاثیر قرار داده است، توجه نکردن به شرایط اجرای نمایشها است. خود من زمانیکه مدیر تماشاخانه سنگلج بودم، همواره از کارگردانها میپرسیدم که آیا دکور پرتابل دارند یا ثابت. اگر میگفتند دکورشان قابلیت جابهجایی ندارد، قطعا زمانی را برای دوره اجرایی نمایش در نظر میگرفتم که بتواند بهصورت تکاجرا نمایش را روی صحنه ببرد. الان شاهد هستیم سالنها سه الی چهار اجرا در روز را تجربه میکنند. این مساله سبب میشود طراحیها اعم از گریم، صحنه، نور و … قربانی شود چون همه بهدنبال نشان دادن بدیهیترین شکل هستند و یا بهعنوانمثال سی لاین نوری بین سه نمایش تقسیم میشود که شرایط را برای گروه دشوار میکند. حتی بازیها هم قربانی میشوند چون بازیگر باید نیم ساعت الی یک ساعت قبل از شروع نمایش فضایی داشته باشد تا در آرامش و تمرکز برای اجرا آماده شود.
مدعی هستیم که کار حرفهای انجام میدهیم اما مفهوم کار حرفهای این نیست! بهنظر من این روزها کارهای ما به آثار دانشآموزی شبیه شده است! به یاد دارم در دروان دانشآموزی از صبح تا ظهر سالن را در اختیار ما قرار میدادند تا نمایش خود را آماده کنیم بعد از ظهر هم سالن در اختیار گروه دیگری بود و ما حدود چهار الی پنج ساعت زمان داشتیم که اثر را آماده کنیم اما الان بین دو اجرا حدود نیم ساعت زمان در اختیار گروه قرار میگیرد! چنین اتفاقی در دنیا بیسابقه است. این روزها به تئاتری رسیدهایم بنام تئاتر «زودپز»! همهچیز باید در مدتزمانی کوتاه آماده شود درحالیکه این مساله با ماهیت تئاتر کاملا متضاد است. یادمان است که استاد سمندریان میگفت حداقل دوره تمرین برای آمادهسازی یک نمایش پنج الی شش ماه است اما در شرایط امروز، گروهی را پیدا نمیکنیم که این مدت تمرین کند!