هنر 23 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
آسیب‌شناسی الگوسازی فرهنگی برای کودکان در حوزه موسیقی

تابویی به ‌نام موسیقی ایرانی

در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که هر پدیده‌ای که به دنیای غرب و زرق‌وبرق زندگی و فرهنگ غربی مربوط باشد، نزد برخی از مردمان به‌اصطلاح فرهنگی، روشنفکر و امروزی، بی‌حرف پیش بهترین است و هر نسخه وطنی از هر مقوله اجتماعی، هنری، سیاسی و… که رنگ و بویی از اصالت شرقی (حتی نگوییم ایرانی) داشته باشد، بی‌بروبرگرد باید نادیده گرفته شود.

موسیقی ایرانی

علی ایرانی

در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که هر پدیده‌ای که به دنیای غرب و زرق‌وبرق زندگی و فرهنگ غربی مربوط باشد، نزد برخی از مردمان به‌اصطلاح فرهنگی، روشنفکر و امروزی، بی‌حرف پیش بهترین است و هر نسخه وطنی از هر مقوله اجتماعی، هنری، سیاسی و… که رنگ و بویی از اصالت شرقی (حتی نگوییم ایرانی) داشته باشد، بی‌بروبرگرد باید نادیده گرفته شود. این شیوه برخورد و نوع رفتار نزد برخی از مردمان این دوره نهادینه شده به‌گونه‌ای که متاسفانه در شیوه تربیت کودکان نیز تاثیرات بسزایی گذاشته است تا جایی که بسیاری از این دسته از کودکان به‌طور مثال پیش از آنکه با نگارش فارسی آشنا شوند، به زبان انگلیسی چند جمله‌ای را می‌توانند بگویند و بنویسند و آموزش. خط لاتین در سنین پیش از دبستان برای شان از واجبات به‌حساب می‌آید.
این نوع برخورد در زمینه‌های دیگر فرهنگی مانند موسیقی، سینما و… نیز به‌خوبی نمایان است به گونه‌ای که کودک امروز هری پاتر و باربی را می‌شناسد و موسیقی کریسمس و Happy Birthday را به‌خوبی می‌خواند و در این زمینه کوچک‌ترین تقصیر و گناهی نیز متوجه او نیست. چرا که در درجه اول شاید نمونه‌های مناسب وطنی برای جلب توجه او وجود ندارند (حتی نمونه فراگیر و معروف تولدت مبارک) و مهم‌تر اینکه حرکتی مناسب برای ایجاد نمونه‌هایی جذاب و جالب در بسیاری از موارد با حمایت نهادهای مسئول و پس از آن استقبال عامه مواجه نمی‌شوند که نوشتن از آن‌ها به‌دلیل نیاز به پرداختی از منظر‌های جامعه‌شناختی و تاریخی مجالی دیگر را طلب می‌کند.
در سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب، نمونه‌ای از آهنگسازی برای کودکان با تکیه بر آلات موسیقی سنتی ایرانی توسط افرادی چون حسین علیزاده و مجید درخشانی تجربه شده بود که چندان ماندگار نشدند چراکه در سال‌های پس از آن، شیوه دیگری از این نوع موسیقی در رسانه‌ای فراگیر چون تلویزیون و سپس در سینما باب شد که از پایه و اساس با شیوه یادشده منافات داشت و آهنگسازان این‌گونه از موسیقی، خوب یا بد، نمونه‌هایی کاملا متفاوت را در این زمینه الگوسازی کردند که سال‌های زیادی، حاکم بر فضای این گونه از موسیقی بودند. ازآنجایی‌که بحث موسیقی و آموزش موسیقی در ایران، به‌لحاظ قانونی، در آن دوران مشکل‌های زیادی داشت، موزیسین‌های آن دوره مجبور بودند به مقوله موسیقی سنتی ایرانی به‌شیوه‌ای کاملا جدی نگاه کنند و تمام همت و تلاششان را در این راه صرف کنند که اعتبار چند ده ساله موسیقی سنتی به‌خطر نیفتد. شاید این تفکر که موسیقی سنتی برای بزرگان است و اصولا نوعی از موسیقی جدی و هنری را ارائه می‌دهد که باید از جنبه‌های پاپیولار دور باشد، ریشه در همان حرکت‌های دهه 60 داشته باشد. شاید اساسا به همین دلیل باشد که تصور پرداختن به موسیقی کودک با سازوکارهای موسیقی سنتی، در وهله اول ایده‌ای خنده‌دار به نظر آید.
واقعیت این است که اصولا اسطوره ساختن از موسیقی سنتی ایرانی و نگاه افراطی نسبت به این پدیده می‌تواند در حکم نوعی خودزنی فرهنگی محسوب شود. به‌همین دلیل است که کودکان امروزی پیانو و ویولن و کلاس‌های موسیقی ارف را به تار و سنتور ترجیح می‌دهند و باز هم باید تاکید کرد که تقصیری متوجه آن‌ها نیست چرا که نمونه‌های مناسبی از این نوع موسیقی را تجربه نکرده‌اند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *