سیاسی 20 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
مدیر مسئول

ترامپ و پیشنهاد دیدار با پزشکیان؛ ذوق مرگی سیاست پیشگان وطنی

مجموعه رویداد های چند روز اخیر در ارتباط با روابط ایران و ایالات متحده آمریکا – اعم از اظهار نظرها از هر دو سو و نیز ملاقات دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو – موجی گسترده از علامت های ضد و نقیض و نیز واکنش های مشابه، به ویژه در سمت و سوی تهران را برانگیخته است.

فیروز نعیم

مجموعه رویداد های چند روز اخیر در ارتباط با روابط ایران و ایالات متحده آمریکا – اعم از اظهار نظرها از هر دو سو و نیز ملاقات دونالد ترامپ با بنیامین نتانیاهو – موجی گسترده از علامت های ضد و نقیض و نیز واکنش های مشابه، به ویژه در سمت و سوی تهران را برانگیخته است.
این اظهارات مقامات آمریکایی و واکنش ها و پاسخ های طرف ایرانی، دائماً ناظران بین المللی و صاحب نظران ایرانی را به سوی مواضعی چنان متناقض سوق داده که حتی در هر فرد از تحلیلگران داخلی، بیش تر سر در گمی و تناقض گویی را می نمایاند تا تحلیل.
اشتباهی بزرگ مرتکب شده ایم هر گاه تصور کنیم این پیام ها و علامت های متناقض و سر در گم کننده از شخصیت متلاطم، گزافه گو، تجارت پیشه، و به شدت خودنمای شخص رئیس جمهوری آمریکا دونالد ترامپ سر چشمه می گیرد و بخشی از استراتژی نه چندان تازه سیاست گذاران ایالات متحده نیست. حتی این احتمال وجود دارد که مقامات سیاسی – نظامی آمریکا، عمداً در حال غبار افکنی به آینده روابط خود با تهران – درست مانند رفتار با دیگر کشور ها از جمله کانادا، مکزیک، پاناما و… – نیستند. در گذشته نیز، چه در دوران ریاست جمهوری نخست ترامپ و چه در دیگر دولت ها از جمله دولت های دموکرات نیز این سیاست، مصداق عینی سیاست مشابه اسکندر مقدونی است که شیخ سعدی به زیبایی تمام در بوستان آورده است: «چپ آوازه افکند و از راست شد». بر خلاف برخی اظهار نظرهای سطحی، این سیاست نه به ترامپ اختصاص دارد و نه حتی سیاست ایالات متحده جدید است.
اشتباه بزرگ دوم – حتی بزرگ تر از اولی – چنان که در بسیاری از تحلیل ها و راهنمایی های ”دلسوزانه” این روزها می توان رد آشکار آن را یافت، این است که تصور کنیم با دست پائین گرفتن و نرم خویی و پی در پی علامت درخواست سازش فرستادن علنی و غیر علنی و رسمی و غیر رسمی به طرف آمریکایی، می توانیم سیاست آمریکا و برنامه ریزی آن در قبال ایران را تغییر دهیم.
این روزها به صرف اظهار نظر دونالد ترامپ مبنی بر علاقه مندی در ملاقات با مسعود پزشکیان، گروهی از سیاست پیشگان وطنی چنان از خود بی خود شده و عنان اختیار از کف داده اند که همین جمله کوتاه را نشانه کافی برای گرایش کاخ سفید به نه تنها مذاکره با تهران، بلکه توافق نهایی با جمهوری اسلامی ایران تلقی کرده و حتی پیشنهاد می دهند که رئیس جمهوری ایران برای تماس با همتای آمریکایی خود، پیش قدم شود.
حال آن که در جهان سیاست، به ویژه آن جا که مسائل در سطوحی ژئوپولوتیک مطرح است، این “رفتار” هاست که ملاک تحول در روابط است و نه صرف اظهارات آن هم متناقض نما. فرمان اجرایی ‌پنج شنبه شب دونالد ترامپ که قلب درآمد های ارزی ایران یعنی صادرات نفت خام و مقصد اصلی آن یعنی جمهوری خلق چین را هدف گرفت، و نیز مقدمات مندرج در این فرمان اجرایی که توانایی موشکی ایران، رفتار جمهوری اسلامی ایران در منطقه از جمله اسرائیل و یمن، و حتی حقوق بشر در داخل کشور را به صراحت مورد اشاره قرار داد، نشان می دهد که اغلب تحلیل ها و دلسوزی های سیاسی سیاست پیشگان داخلی تا چه حد مبتذل و ابتدایی است.
روح حاکم بر فرمان اجرایی پنج شنبه شب ترامپ، مواضع کاملاً خصمانه دولت آمریکا را از ورای صدها کتاب حرف پوچ و بی ارزش بازتاب می دهد و بار دیگر ثابت می کند که دولت ایالات متحده آمریکا، هم چون تجربیات پیشین در خاورمیانه ‌و شمال آفریقا مانند مصر، عراق، لیبی و اخیراً سوریه، جز به تسلیم کامل ایران و تن دادن به هژمونی آمریکا در منطقه و گردن نهادن به سیاست های آن، رضایت نخواهد داد.
با این حساب، سیاست دولت جدید آمریکا در قبال ایران، ادامه همان سیاست های بسیار قدیمی و نخ نمای “چماق و هویج” است و چنان که از ابتدا هم با اندکی واقع بینی – و نه خوش بینی افراط گونه و ادغام طلبانه برخی دوستان دلسوز اصلاح طلب – می شد تشخیص داد، در یک سال آینده، آمریکا حتی اگر بخواهد با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند، ترجیح می دهد که ابتدا با افزایش فشار سیاسی – اقتصادی، طرف ایرانی را تضعیف کند و بترساند، و پس از آن گفت و گوها را آغار کند.
البته در سمت دیگر، دوستان محافظ کار موسوم به “اصول گرایان” بعضاً افراطی هم هستند که مانند فتحعلی شاه قاجار در جنگ با روسیه، صرف لباس میر غضب پوشیدن و ترساندن بانوان حرامسرای شاهی را برای ترساندن و به عقب راندن دشمن خطرناک کافی می دانند و برای مقابله با تهدیدات دشمن، به هیچ اصلاحی در روابط حکومت با ملت؛ نه در کارآمد تر شدن ساختار اداری و اقتصاد، نه کاستن از فشار و نه هیچ اصلاح دیگر در هیچ حوزه ای ولو مسأله بی ارزش و علی السویه ای چون حضور بانوان در ورزشگاه ها در برنامه های خود ندارند و بدتر آن که از تلاش دولت هم در این زمینه ها جلو می گیرند. این ها هر دو افراط و تفریط است که راه به ویرانی می برند.
در همین هفته قبل، وقتی دولت آمریکا سیاست افرایش تعرفه های بازرگانی با سه کشور کانادا، مکزیک و چین را اعلام و رسانه ای کرد، هر سه کشور هدف، با وجود ژرف ترین روابط سیاسی و اقتصادی به ویژه درمورد کانادا و مکزیک، اعلام کردند که بی درنگ پاسخ رفتار دولت آمریکا را با اقدام متقابل خواهند داد و دیدیم که فرمان های دو کشور همسایه، پس از این هشدار لغو شد.
در مورد کشور سوم، چین نیز مخاطب اصلی همه رادیکالیسم قلابی دولت جدید آمریکاست و از ابتدا هم پیش بینی می شد که جنگ تجاری و سیاسی چین با آمریکا، در میان مدت گریز ناپذیر است.
دیگر کشور های جهان و از جمله برخی از نزدیک ترین متحدان اروپایی ایالات متحده مانند فرانسه و به طور کلی اتحادیه اروپا نیز تهدیدهای واشینگتن را با تهدید متقابل پاسخ داده اند و هیچ کجا خبری از تسلیم در برابر زیاده خواهی های کاخ سفید نیست.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دیروز با جمعی از نظامیان نیز از همین منظر، در نهایت تعادل و دور اندیشی مطرح شد که روح مفاد آن، این سیاست روشن، مستدل و قابل عرضه در مجامع جهانی از طرف جمهوری اسلامی ایران بود که هر گونه تهدیدی را با تهدید، و هر اقدامی را – اعم از دوستانه یا خصمانه – متقابل پاسخ می دهیم. چنان که در بیانات دیروز مقام رهبری به روشنی مطرح شد، مسائل ایران اساساً داخلی است و نه گفت و گو، که حتی معامله و توافق با آمریکا نیز به خودی خود و به تنهایی از فساد، ناکارآمدی، شکاف حکومت – ملت، تورم، فرار سرمایه و… نخواهد کاست.
به طور کلی، هیچ کشور بزرگی در جهان به صرف دوستی یا دشمنی با این یا آن قدرت بزرگ، بدبخت یا رستگار نشده و نخواهد شد و هم چنین، ابتکار عمل در روابط آمریکا با ایران، اساساً به دست طرف ایرانی نیست که مثلاً بنا به صرف اراده تهران، بتوان رابطه با واشینگتن را تعیین کرد و به آن سمت و سو بخشید. در نیم قرن اخیر، تهران بارها اراده روشن خود را برای تنش زدایی در روابط با آمریکا را به عنوان گام نخست بهبود رابطه در عمل نشان داده است؛ اما طرف آمریکایی – بنا به مصالح بزرگ تر خود در منطقه – همواره این اراده را با بد خواهی و تشدید منازعات پاسخ داده است.
ما باید همواره نیرومند و مقتدرانه، آماده گفت و گو باشیم. هیچ یک از این دو، به تنهایی ارزشی نخواهند داشت. نیرومندی نیز صرفاً به قدرت نظامی محدود نمی شود و قدرت نظامی نیز خود جز از رضایت مندی مردم بر نخواهد خاست

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *