با اینکه در وین زندگی میکنم و علاقه دارم در سینمای بینالملل فعالیت کنم، اما همچنان با عشق برای سینمای ایران موسیقی میسازم. سینمای ایران بخش مهمی از هویت من است و همیشه تلاش کردهام که در آثارم، پلی میان تجربیات بینالمللی و ریشههای فرهنگی و احساسی خودم ایجاد کنم.
سهند آدمعارف
مدیا هاشمی، آهنگساز و نوازنده پیانو متولد ۱۱ آبان ۱۳۷۸ است. او به واسطه پدرش جواد هاشمی که نوازنده و مدرس ویولن است از سه سالگی در آموزشگاه موسیقی پارس فراگیری موسیقی را آغاز کرد و از شش سالگی تا به امروز پیانو مینوازد و هم اکنون دانشجوی رشته آهنگسازی در دانشگاه وین اتریش است. او موسیقی را تحت نظر حمید رضایی، گاگیک بابایان و نیلوفر بدرکوهی آموزش دیدهاست. این آهنگساز تاکنون قطعههای را منتشر کردهاست، از آثار موسیقایی او میتوان به قطعه «بهار» و قطعه دیگری که در دستگاه چهارگاه برای ارکستر زهی ساخته است، اشاره کرد. هاشمی در این سالها به آهنگسازی فیلم و نمایش نیز مشغول بوده است. اولین فعالیت حرفهای مدیا هاشمی در حوزه آهنگسازی، سال 1394 و با فیلم بلند «خانه دیگری» به کارگردانی بهنوش صادقی است که موسیقی این فیلم را بههمراه جواد هاشمی انجام داده است. سال 1400 هم در مقام نوازنده و یکی از آهنگسازان در نمایش تمام موزیکال «دیو و دلبر» حضور داشت. در سالی که داریم به پایانش نزدیک میشویم، مدیا هاشمی آهنگسازی دو اثر مهم را برعهده داشته است، نمایش «شازده کوچولو» به کارگردانی ماهان حیدری و فیلم سینمایی «مرد آرام». به کارگردانی بهنوش صادقی و تهیهکنندگی مهدی هاشمی را برعهده داشت که در قالب جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت. این فیلم که داستان زندگی اتباع افغانستانی و مشکلات آنها در جامعه را به تصویر میکشد، طبیعتا شرایط ویژهای را برای آهنگسازی میطلبد. به بهانه حضور این فیلم در جشنواره و شرایط خاصش، با مدیا هاشمی، آهنگساز و تنظیمکننده این فیلم گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شما هم در زمینه آهنگسازی تئاتر فعالیت داشتهاید و هم در زمینه سینما، به نظرتان این دو گونه آهنگسازی دراماتیک، چه وجوه تمایزی با هم دارند؟
هرچند موسیقی در هر دو مدیوم نقش دراماتیک دارد، اما کارکرد آن در تئاتر و سینما متفاوت است. در تئاتر، موسیقی معمولاً با زنده بودن اجرا و فضاهای آکوستیک خاص سالن گره خورده و میتواند نقش پررنگتری در هدایت احساسات مخاطب داشته باشد. همچنین، در یک تئاتر موزیکال مانند «شازده کوچولو»، موسیقی نهتنها همراه روایت، بلکه بخشی از آن است و گاهی جایگزین دیالوگ میشود. اما در سینما، موسیقی در همنشینی با تصویر، تدوین و طراحی صدا معنا پیدا میکند. اینجا، ظرافت و دقت در زمانبندی بسیار اهمیت دارد و موسیقی میتواند در هماهنگی کامل با قاببندی، حرکت دوربین و حتی ضرباهنگ تدوین، تجربهٔ احساسی خاصی را برای مخاطب خلق کند. درواقع، اگر در تئاتر موسیقی بیشتر بر لحظهٔ اجرا تأکید دارد، در سینما بخشی از زبان تصویر و روایتپردازی میشود.
با توجه به مضمون فیلم «مرد آرام» از سازهای فولک هم استفاده کردهاید. چقدر دستتان در آهنگسازی این فیلم باز بود و اختیار عمل داشتید؟
یکی از ویژگیهای این فیلم، روایت مبتنی بر فضا و احساس بود، و این به موسیقی اجازه میداد که نه صرفاً در پسزمینه، بلکه بهعنوان یک عنصر دراماتیک عمل کند. ترکیب سازهای فولک با یک نگاه مدرن، امکانی بود که باعث شد موسیقی نه بهعنوان یک عنصر صرفاً بومی، بلکه بهعنوان صدای درونی قصه شنیده شود. کارگردان از ابتدا روی اهمیت موسیقی در روایت فیلم تأکید داشت، و این باعث شد که در فضاسازیها، انتخاب سازبندی و حتی شکل ورود و خروج موسیقی، آزادی عمل قابلتوجهی داشته باشم.
به نظرتان تا چه اندازه موسیقی میتواند در خلق لحظات دراماتیک در سینما و ایجاد تأثرات حسی تاثیرگذار باشد؟ آیا موسیقی میتواند خلاءهای دراماتیک فیلمنامه و متن را هم بپوشاند؟
موسیقی در سینما مثل یک نیروی زیرپوستی عمل میکند. میتواند تنشها را تشدید کند، حسها را عمق ببخشد و حتی زمان را کش بدهد یا فشرده کند. اما جایگزین منطق روایی فیلم نمیشود. اگر شخصیتپردازی، میزانسن یا تدوین دچار مشکل باشند، موسیقی ممکن است تا حدی این نقصها را پوشش دهد، اما نمیتواند آنها را کاملاً محو کند. در بهترین حالت، موسیقی میتواند احساسات پنهان در یک صحنه را برجسته کند یا لایههایی را نمایان سازد که در تصویر مستقیماً دیده نمیشوند.
شما در آهنگسازی بیشتر به سمت خلق تمهای ماندگار و بهیادماندنی میروید یا فضاسازی؟
این انتخاب بستگی به ماهیت فیلم دارد. گاهی یک تم مشخص، عنصری کلیدی در شکلگیری هویت یک فیلم است و میتواند پیوندی عاطفی میان مخاطب و اثر ایجاد کند. اما در بعضی فیلمها، فضاسازی موسیقایی از اهمیت بیشتری برخوردار است و حضور یک تم مشخص، ممکن است از طبیعت اثر فاصله بگیرد. در پروژههای مختلف سعی میکنم به این نکته توجه کنم که موسیقی باید بخشی از ساختار روایی فیلم باشد، نه چیزی بیرون از آن.
اساساً فکر میکنید آهنگساز در سینما باید کارش مستقلاً شنیده و حس شود یا باید کمرنگ و در خدمت کلیت فیلم باشد؟
موسیقی خوب همیشه احساس میشود، حتی اگر آگاهانه شنیده نشود. در بعضی صحنهها، موسیقی باید جلو بیاید و نقش روایی پررنگی ایفا کند، اما در بسیاری از لحظات، باید در لایههای زیرین فیلم تنیده شود و تنها در ناخودآگاه مخاطب اثر بگذارد. به نظر من بهترین موسیقی فیلم، آن است که بدون جلبتوجه اضافه، تأثیر خود را بر حس و ادراک بیننده بگذارد.
با توجه به اینکه ساز تخصصی شما پیانو است، آیا وسوسه نمیشوید موسیقی مینیمال و استفاده از یک ساز مثل پیانو را در کل یک فیلم تجربه کنید؟
قطعا این وسوسه وجود دارد. موسیقی مینیمال و استفاده از یک ساز میتواند فضای خاصی به فیلم ببخشد و تأثیرگذاری ویژهای ایجاد کند. پیانو به دلیل گسترهٔ صوتی و ظرفیت احساسی بالایی که دارد، میتواند یک فیلم را بهتنهایی از نظر موسیقایی پیش ببرد. البته چنین رویکردی باید کاملاً با فضای فیلم هماهنگ باشد. فکر میکنم اگر فیلمی با یک روایت درونی، شخصیتمحور و احساسی داشته باشم، حتماً چنین تجربهای را امتحان خواهم کرد.
به نظرتان استفاده از موسیقی الکترونیک در سینما چه میزان میتواند موفق باشد و آیا از پتانسیلهای موسیقی الکترونیک در ایران استفاده میشود؟
موسیقی الکترونیک امکانات گستردهای برای خلق صداهای جدید، بافتهای صوتی منحصربهفرد و حتی ترکیب با ارکستر یا سازهای آکوستیک دارد. در سینمای جهان، این سبک توانسته مرزهای جدیدی را در موسیقی فیلم ایجاد کند. در ایران، همچنان نگاه سنتیتری به موسیقی فیلم وجود دارد و استفاده از موسیقی الکترونیک محدودتر است. بااینحال، نسل جدید آهنگسازان سینمای ایران تمایل بیشتری به استفاده از این امکانات دارند و بهنظر میرسد که در آینده شاهد حضور پررنگتری از موسیقی الکترونیک در سینمای ایران خواهیم بود.
گاهی شاهد هستیم که موسیقی اثری به مخاطب بهاصطلاح نمیچسبد و انگار این موضوع چندان ارتباطی با کیفیت قطعه ندارد. از دید شما چه چیزی باعث میشود موسیقی و فیلم کنار هم کارکرد درستی داشته باشند؟
یکی از نکاتی که همیشه برای من اهمیت دارد، تعامل میان آهنگساز و کارگردان است. موسیقی فیلم یک عنصر مستقل از سینما نیست، بلکه بخشی از روایت آن است. وقتی این تعامل بهدرستی شکل بگیرد، موسیقی میتواند تأثیری شگرف بر فیلم بگذارد.
شما مدتی است به وین سفر کردهاید و آنجا دارید در حوزه آهنگسازی تحصیل میکنید. آیا قصد دارید از این به بعد خارج از ایران فعالیت خود را ادامه دهید؟
با اینکه در وین زندگی میکنم و علاقه دارم در سینمای بینالملل فعالیت کنم، اما همچنان با عشق برای سینمای ایران موسیقی میسازم. سینمای ایران بخش مهمی از هویت من است و همیشه تلاش کردهام که در آثارم، پلی میان تجربیات بینالمللی و ریشههای فرهنگی و احساسی خودم ایجاد کنم.
اگر احیاناً نکتهای و سخنی در پرسشهای ما نبود و شما قصد داشتید به آن اشاره کنید بفرمایید.
در نهایت؛ امیدوارم در آینده آهنگسازان جوان بیشتری وارد حوزهٔ موسیقی فیلم و انیمیشن شوند و نگاههای تازهای به این عرصه بیاورند. به امید روزهای روش