کشورهایی که قدرت بیش تری تولید کنند، از امنیت فراگیرتری بهره مند خواهند شد. بنابراین حفظ حیات وجودی یک ملت، به توانمندی های آن کشور بر می گردد، به طوری که رئالیست ها در حوزه روابط بین الملل این شعار را دارند: «اگر می خواهی در صلح زندگی کنی باید آماده جنگ باشی!». طرفداران این دیدگاه معتقدند که جهان محل منازعه و جنگ است و آنان که تلاش می کنند با اجتناب از جنگ به صلح دست پیدا کنند، برای خود تهدید بیش تری می آفرینند.
کشورهایی که قدرت بیش تری تولید کنند، از امنیت فراگیرتری بهره مند خواهند شد. بنابراین حفظ حیات وجودی یک ملت، به توانمندی های آن کشور بر می گردد، به طوری که رئالیست ها در حوزه روابط بین الملل این شعار را دارند: «اگر می خواهی در صلح زندگی کنی باید آماده جنگ باشی!».
طرفداران این دیدگاه معتقدند که جهان محل منازعه و جنگ است و آنان که تلاش می کنند با اجتناب از جنگ به صلح دست پیدا کنند، برای خود تهدید بیش تری می آفرینند.
روشن است که ایدآلیست ها و سایر مکاتب روابط بین الملل با این نظریه موافق نیستند؛ اما همه در این نکته متفق القول هستند که در ذات روابط بین الملل، تضاد و ستیز وجود دارد و جنگ پدیده ای رایج است. با این وجود، مکاتب مختلف برای رو به رو شدن با وضعیت جهان پر از نزاع، راهبردهای متفاوتی را توصیه می کنند.
مقدمه فوق برای طرح و پاسخ به این سؤال مهم این روزها نگاشته شد: «رویکرد ترامپ به روابط بین الملل چیست و کدام تصور را از ایران دارد؟».
روشن است که ترامپ در چارچوب نظم جاری جهان نمی گنجد و رویکرد متفاوتی را دنبال می کند؛ اما این رویکرد چیست و چه تفاوت بنیادی بارویکرد بایدن دارد.
شواهد نشان می دهد رویکرد اوباما و بایدن بر حل منازعات از طریق نهادها و سازمان بین المللی و همراه کردن بازیگران مهم بنا شده بود. ایده جهانی شدن، ایده محوری بایدن است. در این رویکرد یا پارادایم؛ نقش شورای امنیت، سازمان انرژی اتمی، سازمان تجارت جهانی و رژیم های گمرکی، (F.A.T.F) و امثالهم برای ساماندهی روابط بین الملل نقش محوری دارند و هدف اصلی این است که رفتار دولت ها در چارچوب یک نظم ساختاری قرار بگیرند.
آمدن گروسی به ایران با هدف نظارت آژانس بر تأسیسات هسته ای کشورمان در همین پارادایم معنادار قرار دارد.
رویکرد دوم، کنترل بازیگران رقیب یا بازیگران نافرمانی مانند ایران است که به زعم دولتمردان ایالات متحده، تابع نظم عرف بین الملل نیستند.
لشکر کشی تسلیحات هوایی و دریایی ترامپ به سمت ایران با تهدید بمباران و سیاست های تعرفه ای پر مسأله و مشکل زای اخیر به معنای این است که ترامپ در صدد بر هم زدن ساختارهای موجود و نظم مسلط حاکم بر جهان و در قالب سازمان ها و پیمان های مختلف است. رئیس جمهور آمریکا براین باور است که این ساختارها برای منافع امریکا مضر است و باید آن ها را بر هم زد، ولو این که جهان دچار هرج و مرج گردد.
رویکرد ترامپ کنترل بازیگران یا دولت ها با ابزارهای مستقیم تعرفه ها، عملیات نظامی و تحریم هاست. ترامپ در راستای تحقق آمالش، مستقیماً با رؤسای جمهور رو به رو شده و خواهد شد، نه از طریق نهادها و رژیم ها و پیمان هایی مانند ناتو.
چالش اصلی ایران هم این است که با کدام رویکرد با ترامپ باید مواجه شود. از شواهد بر می آید که تحلیل ایران یا توصیه کارشناسان روابط بین الملل به حاکمیت ایران این است که باید بر رویکرد ساختارهای جهانی تکیه کند و به بازی شخصی ترامپ ورود نکرده و یا حداقل با احتیاط این دو رویکرد را به موازات هم – با اولویت رویکرد ساختاری – پیش ببرد. رویکردهایی از جمله: «تأکید بر تصویب توافق احتمالی در کنگره آمریکا، نظارت آژانس انرژی اتمی بر فعالیت های هسته ای، حفظ دستاوردهای برجام از جمله تأیید غنی سازی، و هم چنین مذاکره آمریکا با دولت های لبنان و عراق با تصریح این نکته که ایران فاقد نیروی نیابتی در منطقه است.
احتمالاً در مذاکره امروز تاحدودی مشخص خواهد شد ترامپ بر کنترل بازیگران یا حاکمیت ایران به عنوان دولت نافرمان و غیر قابل پیش بینی تمرکز دارد و یا با ایران همگام شده و از مسیر نهادهای رسمی و پیش