اجتماعی 14 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
قسمت دهم بخش پنجم – شیخ محمد عبده

جریان های تفسیری و مسألۀ آزادی

در نوشتار قبلی بر اساس نظریۀ شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار دربارۀ ساختار حکومت، دامنۀ آزادی‌های سیاسی و اجتماعی مد نظر او را پی ‌گرفتیم و مواردی هم چون زیر را توضیح دادیم:

مهرنوش جعفری

مهرنوش جعفری

در نوشتار قبلی بر اساس نظریۀ شیخ محمد عبده صاحب تفسیر المنار دربارۀ ساختار حکومت، دامنۀ آزادی‌های سیاسی و اجتماعی مد نظر او را پی ‌گرفتیم و مواردی هم چون زیر را توضیح دادیم:
۱) حکومت اسلامی و آزادی‌های سیاسی.
۲) حکومت اسلامی و آزادی نقد و انتقاد.
۳) حکومت اسلامی و احزاب و نهادهای مدنی.
۴) حکومت اسلامی و رأی اکثریت.

اینک ادامه مطلب:
۵) حکومت اسلامی و آزادی‌های اجتماعی و مدنی:
عبده بیش از آزادی‌های اجتماعی قایل به آزادی‌های سیاسی است. علت هم روشن است. در دوران او مسأله و گفتمان اصلی جنبش‌های اصلاحی در خاورمیانه، مبارزه با استبداد و استعمار بود. جنبش‌های اصلاحی در جوامع مسلمان نظیر ایران، ترکیۀ عثمانی و مصر از همان آغاز رنگ سیاسی یافتند و رهبران این جنبش‌ها عموماً بدون توجه به نارسایی‌های موجود در نظام اجتماعی – فرهنگی جوامع خود، علل عقب ‌ماندگی مسلمانان را معلول استعمار و استبداد می‌دانستند.
عبده نیز از این قاعده مستثنی نبود. او بارها یکی از مهم‌ ترین علل نارسایی‌های سیاسی و اجتماعی و اخلاقی جوامع مسلمان را حاکمان ستمگر و مستبد عنوان می‌کرد. با این‌ حال، عبده به آزادی‌های اجتماعی و مدنی بی‌تفاوت نبود. آثار او در موارد متعددی دال بر التزام او به حقوق و آزادی‌های اجتماعی و مدنی نظیر آزادی بیان و عقیده، به‌ ویژه آزادی مذهب است.
عبده بر آزادی عقیده تأکید زیادی دارد و مسلمانان را از تکفیر یکدیگر به دلیل اختلاف در آرای دینی بر حذر می دارد و معتقد است تأویل‌ها و برداشت‌های افراد از متون دینی مادامی که به نفی آگاهانه شریعت تکلیفی و اعتقاد به آخرت منجر نگردد، دلیل موجهی برای تکفیر این و آن نیست.
از نظر او کفر و حتی ارتداد نمی‌تواند بهانه‌ای برای ستاندن جان افراد باشد. عبده به‌ خلاف بسیاری از مفسران هدف از آیات قتال را نه محو آئین شرک، بلکه رفع تهدید و تضمین آزادی مسلمانان در دین‌داری خویش و تبلیغ آن می‌داند. از این‌ رو، حق حیات و موجودیت پیروان آئین شرک را به رسمیت می‌شناسد. در گامی فراتر، او در تفسیر آیه (آل عمران:۲۱)، (۱) کشتن کافران و مشرکان عدالت‌ خواه و ظلم‌ ستیز را نشانۀ دشمنی با عدالت اسلام اعلام می‌کند. با این‌ حال نمی‌توان در این‌ باره که عبده در موضوع آزادی عقیده میان عقیده و اظهار آن تفکیکی قایل شده، قضاوتی قاطع داشت.
صاحب المنار با استناد به اصل تناسب حقوق و تکالیف چنین استدلال می‌کند که برخورداری افراد از حقوق در عین عدم پذیرش تکالیف و تعهدات، تناقضی آشکار است. این به آن معنی است که از نظر عبده آزادی عقیده برای پیروان یک دین صرفاً در محدوده ای مشخص است. او در پاسخ این پرسش که این محدوده کجاست، می‌گوید: «معنا و محدودۀ این آزادی آن است که هیچ‌ کس جز در بحث علمی حق حساب‌ کشی از دیگری به سبب عقیده و فهم‌اش از دین را ندارد». در عین حال محدودۀ این آزادی را اصولی تعیین می کند که هویت مسلمانی وابسته به آن‌هاست. لذا مخالفت با اصولی که بدون پذیرش آن‌ ها مسلمانی محقق نمی‌شود، خارج از محدودۀ آزادی است. عبده بر اساس چنین استدلالی نتیجه می‌گیرد که هیچ‌ کس حق ندارد از حکومت دینی خود انتظار داشته باشد خروج او را از دینی که حکومت به آن پای بند است، بپذیرد.
صاحب المنار در این‌ جا روشن نمی‌کند در همان حکومتی دینی که به تعبیر او نمی‌توان از آن انتظار داشت خروج شهروندانش را از دینی که به آن پای بند است، بپذیرد، مجازات مرتد چیست؟ همین‌ طور معلوم نمی‌کند حکومت اسلامی که خروج شهروندانش را از اسلام بر نمی‌تابد، چگونه می‌تواند وجود کفار و مشرکان را در میان شهروندانش تحمل کند؟ با این‌ حال او مطمئناً معتقد به قتل مرتد نیست و قتل مرتد را حکمی سیاسی و نه شرعی می‌داند و موارد ناسازگار با این رأی خود، هم چون (آل عمران:72) را (۲) به‌ گونه‌ای تفسیر می‌کند که با آیۀ نفی اکراه (بقره:256) سازگار باشد.
مؤلف کتاب در این ‌جا به‌ درستی متذکر می‌شود که عباراتی که در نفی آزادی بیان از قول عبده آمده است، مربوط به مجلد 11 المنار بوده و طبق توضیحاتی که پیش‌ تر مؤلف دربارۀ روند تدوین المنار داد، باید در انتساب آن به جناب عبده احتیاط کرد (۳).

جمع‌بندی دیدگاه نفسیری عبده دربارۀ آزادی
نکات زیر چکیدۀ دیدگاه محمد عبده صاحب تفسیر المنار درباره آزادی در معنای امروزی آن است:
بر اساس برداشت تفسیری عبده از آیات آفرینش، کمال انسانی همان تحقق حق جانشینی خداوند است و به همین جهت انسان از قدرت و دانشِ تصرف در آفرینش برخوردار شده و باید با هدف آبادانی زمین و کشف اسرار نظام آفرینش رفتار کند.
همین برداشت تفسیری است که موجب آشتی امر عرفی با امر قدسی و به‌ عبارتی آمیختگی دین و دنیا می‌شود.
انسان در عین بندگی موجودی مکلف نیست و دارای ارزش ذاتی و مختار است.
شریعت در اندیشۀ عبده، تأمین‌ کنندۀ مصالح و نیازهای انسان در تمامی مراحل تحول اجتماعی است. از طرفی شورایِ منتخب انسان‌ها آزادانه و در هر زمان بر اساس آموزه‌های عام کتاب و سنت به تدبیر امور مختلف جامعه می‌پردازند.
خلافت اسلامی از نوع نظام‌های تئوکراسی یا سلطان – خدا نیست، بلکه حکومت نوعی عقد قرارداد میان مردم و حاکم است و مبنای انتخاب حاکم نیز بیعت است و نه ایمان مردم. بیعت هم مشروط به رعایت عدالت و امنیت از سوی حاکم است.
نظریۀ حکومت عبده بر سه مولفۀ استوار است:
۱) اولوالامر.
۲) شورا.
۳) امر به معروف و نهی از منکر.
عمل امر به معروف و نهی از منکر طی فرآیندی از ملت به نهادی مرکب از افراد خبره و در عرف دینی اهل حل و عقد منتقل می‌شود. حکومت اسلامی مبتنی بر اصل تفکیک قوا و نظامی پارلمان‌ محور است. حاکم ملزم به مشورت با اهل حل و عقد منتخب مردم و تمکین در برابر آن است.
عبده، اولوالامر را در تصمیمات اجماعی‌ اش معصوم می‌داند که این با نظر قبلی او مبنی بر عرفی بودن حکومت تناقض دارد. به این ترتیب، او به نوعی “نخبه‌ سالاری” یا “الگوی دموکراسی نخبگان” میل کرده است. در گام دیگر، او با پذیرش مرجعیت “امام اعظم” در تصمیم‌ گیری فردی به هنگام عدم اجماع اولوالامر، معیار دموکراسی و نقش ملت در مشارکت و نظارت بر امر قدرت را نفی کرده است.
او اعتقادش به نقش احزاب و نهادهای مدنی را با گنجاندن آنان در ترکیب نهاد اولوالامر نشان داده است. اهتمام او به آزادی‌های سیاسی بیش از آزادی‌های اجتماعی است.
در عرصۀ آزادی مذهب و عقیده، عبده به مفاهیم امروزین این نوع آزادی نزدیک شده است، اگر چه آرای او عاری از تناقض نیست. بر اساس برداشت تفسیری او، هدف جهاد صرفاً دفع تجاوز و رفع فتنه به معنای ممانعت از إعمال فشار و اکراه انسان‌ها و تضمین آزادی ایشان در پذیرش دین است و نه وادار کردن مشرکان و کفار به پذیرش اسلام. او قتل مرتد را حکمی سیاسی و نه دینی می‌داند و قایل به حق حیات و موجودیت پیروان آئین شرک است.
در این‌ جا بیان اجمالی دیدگاه تفسیری شیخ محمد عبده دربارۀ آزادی در معنای جامعه‌شناسی آن به پایان رسید. در نوبت بعد به بیان دیدگاه تفسیری “سید قطب” صاحب تفسیر “فی ظلال القرآن” در این خصوص خواهیم پرداخت.

——————
پاورقی:
۱) «ِإنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ». / «آنان را که به آیات خدا کافر می‌شوند و پیامبران را به ناحق می‌کشند و کسانی از مردم را که به عدل و داد فرمان می‌دهند می‌کشند، به عذابی دردناک مژده ده». (آل عمران:۲۱).
۲) «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِيَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ». / «گروهی از اهل کتاب گفتند به آن‌ چه بر مؤمنان فرو آمده در آغاز روز ایمان آرید و در پایان روز انکار کنید، تا مگر (از دین خود) بازگردند – یعنی در شک افتند». (آل عمران:72).
۳) آرمین، محسن. جریان‌های تفسیری و مسألۀ آزادی. 1402. نشر نی. ص: 157.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *