مقدمه
فرض اساسی در تدوین و ترسیم سناریو ها انتخاب متغیرهایی است که بر کار سازمان یا صنعت یا کشور تأثیرات مهمی دارند؛ اما احتمال رخ دادن آن ها نامشخص است و دامنه اختلاف نظر در میان خبرگان زیاد است.
به عنوان مثال، در مورد احتمال حمله مجدد آمریکا به ایران این تفاوت دیدگاه ها و احتمالات کاملاً قابل مشاهده است. از این رو به این متغیرها، متغیر عدم قطعیت می گویند که متفاوت از متغیر عدم اطمینان است. تفاوت در این است که متغیری ممکن است متغیر عدم اطمینان باشد؛ اما درجه احتمال رخ دادن آن تا حد زیادی قابل سنجش باشد. مانند پیش بینی های هواشناسی که قطعی نیست؛ اما معتبر است. هم چنین در تحلیل با مفروضات “given” یا تعیین کننده رو به رو هستیم، مانند وجود منازعات پیچیده و چند بعدی میان ابر قدرت ها و قدرت های منطقه غرب آسیا که مورد اتفاق نظر تحلیل گران است. از همین رو متغیر عدم قطعیت نیست؛ زیرا که ماهیت این پدیده روشن است، محیط آشوبناک و طوفان زاست.
بنابراین در سناریو سازی تمرکز بر متغیرهایی است که تاثیرگذاری زیادی دارند اما رفتارشان حتی بااحتمالات قابل پیش بینی نیست
در این چارچوب سه متغیر عدم قطعیت پیشران شناسایی گردیده و ۸ سناریو تدوین شده است.
متغیرهای پیشران
در تدوین سناریوها باید ابتدا بازیگران یا کنشگران فعال و تأثیرگذار در منطقه را شناسایی کرد و نقش آن ها را در شکل دادن به راهبردهای ایران و آمریکا همراه با اسرائیل را روشن کرد. قطعاً بازیگران اصلی ایران، آمریکا، اسرائیل، اروپا، عربستان، چین و روسیه هستند. از مجموع تعاملات آن ها راهبرد آمریکا و ایران شکل می گیرد که بر مبنای ۳ مفهوم زیر تعریف می شوند:
۱) روابط با آمریکا:
مهم ترین مسأله رابطه ایران با آمریکاست. در این مفهوم دو حالت در نظر گرفته شده است:
الف) عدم دستیابی به تفاهم و تشدید تنش و جنگ.
ب) دستیابی به یک تفاهم محدود و عدم حذف تحریم ها.
شکل گیری هرکدام از این روابط تأثیر مستقیم بر انتخاب راهبرد توسط آمریکا دارد. اگرچه راهبرد آمریکا هم تحت تأثیر راهبردهای کنش متقابل ایران قرار می گیرد.
۲) انسجام ملی یا اقتدار ایران:
“لاک وود” دو مفهوم یکپارچگی اجتماعی و یکپارچگی سیستمی را برای تبیین تحولات جامعه مطرح می کند.
یکپارچگی اجتماعی تمرکز بر روابط سازگار یا ناسازگار بین کنشگران جامعه دارد و یکپارچگی سیستمی به هم سازی و ناسازی بین اجزای سیستم توجه می کند. ساز و کارهایی که به یکپارچگی یا فروپاشی جامعه و نظام منتهی می شود و ابزار مفیدی برای تبیین ثبات و تغییر در جامعه است.
با ترکیب این دو مفهوم با هم، مفهوم اقتدار ایران را می سازیم که در برگیرنده توانمندی های نظام از جمله توانمندی های موشکی و انسجام جامعه و رهبران افکار عمومی در برابر حمله به ایران است.
۳) راهبرد ایران:
توسعه دامنه جنگ در منطقه یا آرامش؟ انتخاب آمریکا انتخاب آرامش در منطقه است؛ اما ایران ممکن است در صورت تهدید تأسیسات زیر بنایی و نفتی خود به سمت گزینه ضربه متقابل هم برود و به منافع آمریکا در منطقه ضربه بزند.
گسترش جنگ به حوزه های نفتی یا آرامش نسبی در خلیج فارس از عوامل کلیدی در انتخاب راهبرد توسط آمریکا و ایران است.
بر مبنای این سه عامل یا متغیر استراتژیک، می توان ۸ سناریو نوشت.
چهار سناریوی خطرناک برای ایران عبارتند از:
۱) اقتدار ملی بالا + جنگ نفت + حمله نظامی آمریکا.
۲) اقتدار ملی بالا + آرامش در خلیج فارس + حمله نظامی آمریکا.
۳) اقتدار ملی پایین + جنگ نفت + حمله نظامی آمریکا.
۴) اقتدار ملی پایین + آرامش در خلیج فارس + حمله نظامی آمریکا.
تحلیل سناریوها
الف) سناریوهای جنگ تمام عیار:
سناریوهای ۱ و ۳ که با جنگ نفتکش ها یا تشنج در منطقه همراه است به جنگ تمام عیار ایران و آمریکا ختم خواهد شد و بقا و حیات ایران به خطر خواهد افتاد.
ب) سناریوهای ۲ و ۴ سناریوهای فرصت حطرناک برای آمریکاست:
آمریکا ممکن است با اطمینان از عدم ورود ایران به تنش های منطقه ای و گسترش جنگ های نیابتی استراتژی عملیات محدود؛ اما مهم مانند هسته ای را دنبال کند.
انتخاب این استراتژی توسط آمریکا باید با مخالفت های کشورهای عربی و چین و حتی ژاپن رو به رو شود و دیپلماسی ایران فعالانه مانع اجرای این راهبرد گردد؛ زیرا پیامدهای چنین راهبردی نامشخص است و امکان ورود به مرحله جنگ تمام عیار زیاد است.
ج) سناریو های کوبایی شدن ایران:
انتخاب راهبرد فشار حداکثری و تحریم های هوشمند و حتی محاصره عملی دریایی و هوایی در این سناریوها توسط آمریکا پیگیری می شود، با هدف فروپاشی بنیان های اقتصادی و اجتماعی ایران و زوال تدریجی نظام سیاسی.
این سناریوها عبارتند از:
۵) اقتدار ملی بالا + آرامش در منطقه + تحریم.
۶) اقتدار ملی بالا + تنش در خلیج فارس+ تحریم.
۷) اقتدار ملی پایین + آرامش در منطقه + تحریم.
۸) اقتدار ملی پایین + تنش درمنطقه + تحریم.
د) سناریوهای تحریم ایران:
ایران در ۱۰ سال گذشته سناریو های ۵ و ۶ را عملاً اجرا کرده است، هم در تقویت نیروهای نیابتی فعال بوده است و هم در این سال های اخیر تلاش کرده است که آرامش را در منطقه خلیج فارس توسعه بدهد. در دستیابی به این مهم، ایران یک رویکرد دوگانه داشته است: رویکرد توسعه و تقویت نیروهای مقاومت از یک سو، و رویکرد توسعه روابط باعربستان و امارات و همسایه ها از سوی دیگر که حاصل آن ها هم اکنون روشن است. این دو رویکرد موازی نه مانع جنگ شد و نه دستاوردهای مهم اقتصادی یا سیاسی داشته است.
سناریو ی شماره ۷، سناریوی فروپاشی تدریجی بنیان های اقتصادی و سیاسی است. سناریوی نارضایتی وسیع در داخل خصوصاً در میان رهبران افکار عمومی و فعالان اقتصادی توأم با تحریم های شدید.
سناریوی شماره ۸، سناریوی فرصت طلایی برای آمریکاست که ایران هرگز نباید با این حجم از بحران ها به دنبال تنش افزایی در منطقه باشد؛ زیرا که احتمال تبدیل راهبرد تحریم آمریکا به راهبرد حمله نطامی مستقیم در این سناریو بالاست.
انتخاب های استراتژیک ایران
شکی نیست که ایران باید از ۴ سناریوی حمله نظای آمریکا اجتناب کند. این اجتناب باید خط قرمز نظام سیاسی باشد؛ اما درمیان ۴ سناریوی جنگ باید سناریوی زیر دنبال گردد: «اقتدار ملی بالا بعلاوه آرامش در منطقه»؛ اما اگر آمریکا سناریوی تحریم و فشارهای مختلف را دنبال کند، باز هم همین سناریوی
اقتدار ملی بالا به علاوه آرامش در منطقه با منافع ایران سازگارتر است، بنابراین در دو حالت جنگ و تحریم سناریوی «اقتدار ملی بالا به علاوه آرامش در منطقه»، سناریوی بهتری برای ایران است که باید در شکل دادن به آن بکوشیم.
در این جا یک سؤال اساسی مطرح می شود مبنی بر این که: «اگر سایر سناریوها را آمریکا انتخاب کند چه باید کرد». پاسخ به این سؤال، نیاز به تحلیل بیشتری دارد. نکته مهم و مسأله پیچیده این است که تا چه حد همکاری و حمایت ما از نیروهای مقاومت در بالا بردن اقتدار ملی ایران مؤثر است و نقطه بهینه کجاست. نقطه ای که بعد از آن احتمال رخ دادن جنگ بالاست. ایران تا کنون تصور جنگ را با احتمال کم تخمین زده است، که تخمین نادرستی بوده است.
تحلیل و تبیین وضعیت فقط با این متغیرها نباید انجام شود. در هر سناریو ابتدا وضعیت را بر مبنای واقعیت های عینی یا متغیرهایی که نسبت به آن ها دانش داریم – یا با احتمالات بالا می توانیم آن ها را پیش بینی کنیم – باید تحلیل را انجام داده و سپس تأثیر سناریو ها با متغیرهای پیشران را که بر مبنای مفروضات ترسیم شده اند دخالت بدهیم.
این نکته را اضافه کنم که فرض سناریو نویسی این بوده است که اسرائیل همان آمریکاست و حمله اسرائیل یعنی حمله آمریکا و ناتو.
تبصره مهم / چهار نکته را باید مد نظر قرار داد:
۱) مفروض این است که آمریکا تحریم ها را بر نمی دارد؛ اما اگر این فرض معتبر نباشد و احتمال برداشتن تحریم ها با مذاکره و مصالحه بالا باشد، می توان از متغیر
سلطه و زور در مقابل مصالحه استفاده کرد و سپس نشان داد که به سمت مصالحه می رویم که حتماً با رفع تحریم های قابل قبول همراه است یا به سمت تحریم و حمله نظامی. از این رو به جای گزینه تحریم یا جنگ، می توان گزینه مصالحه یا جنگ را گذاشت؛ اما در این متن مصالحه را در حد عدم حمله نظامی یا همان تحریم فرض کرده ایم، البته با امتیازات اندک.
۲) جدول سناریوها را باید ترسیم کرد و نشان داد که کدام سناریوها از انسجام درونی برخوردار نیستند و باور پذیر نمی باشند که این کار بر عهده خبرگان است و در این متن تعمداً انجام نشده است.
۳) سناریوهای شگفتی ساز هم ممکن است اتفاق بیفتد. فرضا جنگ اسرائیل با ترکیه که در این سناریو سازی مطرح نشده است.
۴) منظور از جنگ نفت افزایش تشنج در منطقه و خلیج فارس است که ممکن است به جنگ نفت هم ختم شود.
جمع بندی راهبردی
فرصت طلایی برای اسرائیل و رقبای ایران در منطقه، سناریوهای انسجام ملی پائین ایران است که منجر به تثبیت هژمونی اسرائیل و عربستان خواهد شد و ایرا نقش بازیگری منفعل پیدا می کند.
کابوس غرب و آمریکا جنگ تمام عیار در خلیج فارس است که با سناریوی اقتدار ملی بالا در ایران و رویکرد توسعه نبرد توسط ایران با همکاری نیروهای هم پیمان در منطقه و گسترش آن به تأسیسات نفتی ممکن است رخ بدهد؛ اما این وضعیت برای ایران هم بسیار خطرناک بوده و زمین سوخته بر جای خواهد گذاشت. با این وجود نقش تعیین کننده خلیج فارس به عنوان بزرگ ترین اهرم ایران برای بازدارندگی نباید به حاشیه برود. خلیج فارس نه تنها یک جبهه اقتصادی، بلکه ابزار ژئوپلتیکی حیاتی برای ایران است که استفاده از آن مستلزم انسجام داخلی بالاست.
در ادبیات علم مدیریت استراتژیک به این گونه موارد، مسائل پیچیده و شر میگویند و متد حل آن ها را متد دیالکتیک یا بحث و جدل در جمعی با افکار متفاوت و شک نظامند می دانند.
توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که سناریو خود راهبرد نیست و باید برای هر کدام از سناریوها بر مبنای نقاط قوت و ضعف و شرایط موقعیت سناریو راهبرد یا راهبردهایی طراحی کرد، آن هم به گونه ای انعطاف پذیر که در صورت رخ دادن هر کدام از سناریوها با کمترین خسارت بتوان از یک سناریو به سناریوی دیگر حرکت کرد. در الگوی سناریو سازی، سناریوی بهتر نداریم؛ اما واقع بینانه ترین سناریو را می توان انتخاب کرد و بر شکل دادن به راهبردها در آن سناریو بیشتر تمرکز کرد.