نسبت به استاندارد جهانی بسیار عقب هستیم. دلیل اصلیاش هم کمبود بودجه برای ساخت موسیقی است. این مساله باعث شده تا بسیاری از آهنگسازان خوب که در زمینه فیلم بلند هم کار میکنند، انیمیشن را جدی نگیرند و خوب بالتبع نتیجه کارها هم با کیفیت نخواهد بود.
گلرخ الوان دارستانی
پژمان خلیلی فارغالتحصیل کارشناسی ارشد آهنگسازی دانشگاه سوره و عضو کانون آهنگسازان خانه موسیقی ایران است. سال ۸۹ با نوشتن قطعهی “پوئم سمفونیک شماره ۱” بهعنوان پایاننامه عملی و ضبط آن با ارکستر سمفونیک ملی اُکراین، با درجهی ممتاز فارغالتحصیل شد. وی فعالیت هنری خود را از سال 81 با ساخت موسیقی تئاتر و انیمیشن آغاز کرد و تا به حال برای بیش از بیست انیمیشن موسیقی ساخته است. همچنین او برنده تندیس بهترین موسیقی فیلم انیمیشن از پانزدهمین جشن خانه سینما (1390)، تندیس بهترین موسیقی متن از هشتمین جشنواره پویانمایی تهران (1392)، مقام دوم در بخش آهنگسازی از بیست و پنجمین جشنواره موسیقی فجر (1388) و کاندیدای بهترین موسیقی فیلم انیمیشن از شانزدهمین جشن خانه سینما (1393) است. از آثار او در زمینه موسیقی انیمیشن میتوان به فیلمهای «زنی زیر یخها آواز میخواند»، «وقتی درخت…» و«بچه گربه» اشاره کرد. وی در حاشیهی فعالیت آهنگسازی، به تدریس و پژوهش نیز اشتغال دارد. تدریس مبانی آهنگسازی (تئوری موسیقی، هارمونی، کُنترپوان)، مبانی موسیقی و موسیقی فیلم، ترجمهی دو عنوان کتاب با موضوع موسیقی فیلم و کنترپوان از جمله فعالیتهای آموزشی و پژوهشی او است. همچنین از سال ۹۳ تاکنون بهعنوان استاد مدعو با دانشکده هنرِ دانشگاه سوره و دانشکده سینما و تئاترِ دانشگاه هنر همکاری مستمر داشته است. به طور حتم یکی از مهمترین عناصر شنیداری در یک فیلم انیمیشن، موسیقی است. به بهانه اکران چهار انیمیشن در این دوره از جشنواره فیلم فجر و برای آشنایی بیشتر با موسیقی در انیمیشن با پژمان خلیلی گفتوگو خواهیم داشت.
از دید شما ساخت موسیقی برای انیمیشن با فیلم زنده چه تفاوتهایی دارد؟
به طور کلی تفاوت اساسی وجود ندارد. در برخی آثار انیمیشن به دلیل محدودیتهایی که در تصویر، انتقال مفهوم و المانهای مورد نظر کارگردان وجود دارد، نقش موسیقی و صدا و تاثیرشان در بیان اتمسفر فیلم و القای فضای مورد نظر کارگردان بسیار برجستهتر از فیلم زنده میشود. همچنین در خیلی از آثار انیمیشن، موسیقی باید بر کنشی که در تصویر وجود دارد، تاکید کند و گاهی حتی نیاز میشود که تمام حرکات یک شخصیت به وسیله موسیقی، برجستهتر جلوه کند که به این نوع خاص از موسیقی فیلم، «موسیقی میکی ماوسی» میگویند که نیاز به زمانگیری و سینک بسیار دقیق و حساب شده دارد.
آیا یک آهنگساز باید تنها در یک ژانر کار کند؟
نه لزوما در یک ژانر. از طرفی به دلایل مختلف، کار کردن در ژانرهای متعدد هم ممکن نیست. به عقیده من این موضوع به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله علاقه شخصی و سلیقه هنری آهنگساز، داشتن کاراکتر موسیقایی و نوع دغدغههای ذهنی آهنگساز. خیلی از آهنگسازان، ساخت موسیقی فیلم را صرفا یک سفارش مالی، بدون توجه به همخوانی میان آثارشان میدانند، در نتیجه هر فیلمی در هر ژانری بهشان پیشنهاد شود انجام میدهند و بعضا سلیقه هنری خود را خارج از فضای موسیقی فیلم دنبال میکنند، که به نظر من این گروه، دقیقا مثل یک تکنسین عمل میکنند. در حالی که یک آهنگساز به عنوان خالق موسیقی اثر، در درجه اول باید واجد یک شخصیت مستقل موسیقایی باشد که در این صورت، امکان کار کردن در تمام ژانرها برایش مقدور نیست. این مساله خیلی مهمی است که متاسفانه کارگردانان ما توجهی به آن ندارند، بهطور مثال تقریبا تمام آثار موسیقی فیلم و موسیقیهای نوشتهشده مستقلم برای ارکستر، در طیف مشخص است و با توجه به دغدغههای ذهنی و نوع شخصیت موسیقاییام، برایم این امکان وجود ندارد که مثلا در حیطه موسیقی فانتزی یا موسیقی کودک کار کنم و هیچوقت این مساله را صرفا به دید یک سفارش نمیبینم.
شما برای ساخت موسیقی یک فیلم چه مراحلی را از ابتدای دریافت سفارش تا اتمام کار انجام میدهید؟
بعد از صحبتهای مفصل با کارگردان در مورد فضای ذهنیاش درباره فیلم و مفهوم کلی اثر، راجع به موسیقی و عناصری که در موسیقی فیلم باید لحاظ شود، گفتوگو میکنم. ابتدا براساس اینکه موسیقی فیلم با چه تکنیکی قرار است ساخته شود، شروع به طراحی آن و سپس انتخاب سازهای مناسب اثر میکنم، در مرحله بعد به صورت سکانس به سکانس مشغول نوشتن موسیقی میشوم. مساله مهم این است که با توجه به فضای فیلم و صحبتهایی که با کارگردان انجام میشود، نوع برخورد موسیقی با فیلم مشخص میشود. مثلا موارد مهمی از قبیل ساخت لایت موتیف (تم) حالت، شخصیت و…، نیاز به شخصیتپردازی موسیقایی به کمک تم ویژه یا رنگسازی مشخص، استفاده از موسیقی افکتیو، نقش ریتم، هارمونی یا رنگها و افکتهای سازی در بیان عناصر مهم فیلم و… از جمله مواردی است که قبل و هنگام ساخت موسیقی باید در نظر داشت.
از دید شما چگونه یک کارگردان انیمیشن میتواند ذهنیت موسیقایی خود را برای آهنگساز بهتر شرح دهد؟
به کمک شناخت و درکی که یک کارگردان از موسیقی دارد این مساله مهم میسر میشود. هر کارگردانی باید با عناصر اصلی موسیقی در حد استاندارد آشنا باشد، سازها را در حد کلی بشناسد، با سبکها و گونههای موسیقی آشنا باشد و تفاوت موسیقی تماتیک و افکتیو را بداند. شناخت اینها در ارتباط و تعامل بهتر کارگردان و آهنگساز و ساخت یک موسیقی جذاب و تاثیرگذار برای فیلم، بسیار موثر است.
برای ساخت موسیقی یک فیلم انیمیشن چگونه سازهای مورد نظرخود را انتخاب و چیدمان میکنید؟
طی گفتوگوهایی که با ارگردان انجام میدهم و براساس اهمیت و نیازی که در تصاویر و المانهای مختلف فیلم میبینم از جمله روانشناسی کاراکترها، حالت، زمان تاریخی، جغرافیا و حتی مواردی که در تصویر نیست و باید به وسیله سازها و موسیقی القا شود، این انتخاب صورت میگیرد.
دلیل اینکه شما در آثار خود از موسیقی سمپل اجتناب کرده و از نوازندگان حقیقی و موسیقی ارکسترال استفاده میکنید، چیست؟
به دلیل اینکه هیچ نوع سمپلی نمیتواند جای حس طبیعی و نوازندگیِ واقعیِ یک نوازنده را بگیرد. حتی وقتی یک نت کشیده ساده با حس آرشه نوازنده اجرا میشود قابل مقایسه با اجرای همان نت به وسیله سمپل آن ساز و سینتیسایزر نیست. مسلما سادهترین و کمهزینهترین راه در ساخت موسیقی استفاده از سمپل است، اما مگر موسیقی که ساخته میشود نباید کیفیت و روح داشته باشد؟ من مخالف سمپل نیستم اما به نظرم کارکرد سمپل چیز دیگری است. متاسفانه اکثر پروژههای فیلم مشکل کمبود بودجه دارند و آهنگسازان ترجیح میدهند برای کم کردن هزینههای ضبط استودیو و نوازنده، از سمپل استفاده کنند و نتیجهاش میشود همین اوضاع خراب و سطح پایینی که در چند سال اخیر در موسیقی فیلم کشورمان شاهد هستیم. کارگردانان هم اکثرا به دنبال کسی میگردند که دستمزد کمتری بگیرد و با سمپل در مدت زمان کوتاهی، موسیقی بسازند. این بدین معنی است که کیفیت برایشان مهم نیست، هرچند برای خیلی از آهنگسازان هم مهم نیست که کار باکیفیت و استاندارد تولید کنند.
به نظر شما کارگردان یک انیمیشن در چه مرحلهای از ساخت فیلم خود، باید به آهنگساز مراجعه کند؟
بسته به نوع فیلم و اهمیتِ موسیقی در آن فرق میکند، اما بهترین زمان مراجعه به آهنگساز، هنگام آمادهسازیِ «استوری بورد» است.
یک کارگردان تا چه اندازه میتواند در موسیقی شما اصلاحات وارد کند؟
تا حدی که لطمهای به کلیت اثر نزند. مسلما شناخت آهنگساز و کارگردان نسبت به موسیقی با هم فرق میکند، این دو باید با صحبتها و تعاملی که با هم دارند، تفکراتشان را در یک مسیر قرار بدهند و به یک برآیند مشترک در ساخت موسیقی فیلم برسند.
از دید شما اولویت در زمان ساخت بخش شنیداری یک فیلم، با افکتهای صوتی و دیالوگهاست یا موسیقی؟
به نظر من اولویتی وجود ندارد و هر دو برای بهتر شدن نتیجه کار، باید دائما با هم در تماس باشند و به طور مستمر کار یکدیگر را دنبال کنند و با توجه به طراحی صدای صورت گرفته و تقسیم وظایف، بهترین نتیجه حاصل شود. متاسفانه در ایران هرکس جداگانه کار میکند و همین مساله موجب شده تا کمتر یک باند صدای فیلم متعادل و متوازن بشنویم.
موسیقی فیلمهای انیمیشن امروز ایران را در چه سطح و کیفیتی میبینید؟
نسبت به استاندارد جهانی بسیار عقب هستیم. دلیل اصلیاش هم کمبود بودجه برای ساخت موسیقی است. این مساله باعث شده تا بسیاری از آهنگسازان خوب که در زمینه فیلم بلند هم کار میکنند، انیمیشن را جدی نگیرند و خوب بالتبع نتیجه کارها هم با کیفیت نخواهد بود.