در سالهای اخیر، فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی و محدودسازی اینترنت در ایران، نهتنها زیست اجتماعی و ارتباطی مردم را با چالش مواجه کرده، بلکه بستری پویا و رو به رشد به نام «اقتصاد دیجیتال» را نیز به شدت تضعیف کرده است. سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، بهویژه پس از ناآرامیهای اجتماعی، نهتنها کمکی به مدیریت جامعه نکردهاند، بلکه در عمل باعث کاهش اعتماد عمومی، افزایش نارضایتی مردمی و تضعیف فرصتهای اقتصادی شدهاند. در چنین شرایطی، رفع کامل فیلترینگ نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است که میتواند به بازسازی اعتماد اجتماعی، گسترش عدالت دیجیتال و افزایش رضایت عمومی منجر شود.
در سالهای اخیر، فیلترینگ گسترده شبکههای اجتماعی و محدودسازی اینترنت در ایران، نهتنها زیست اجتماعی و ارتباطی مردم را با چالش مواجه کرده، بلکه بستری پویا و رو به رشد به نام «اقتصاد دیجیتال» را نیز به شدت تضعیف کرده است. سیاستهای سختگیرانه در این زمینه، بهویژه پس از ناآرامیهای اجتماعی، نهتنها کمکی به مدیریت جامعه نکردهاند، بلکه در عمل باعث کاهش اعتماد عمومی، افزایش نارضایتی مردمی و تضعیف فرصتهای اقتصادی شدهاند. در چنین شرایطی، رفع کامل فیلترینگ نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی است که میتواند به بازسازی اعتماد اجتماعی، گسترش عدالت دیجیتال و افزایش رضایت عمومی منجر شود.
فیلترینگ در ذات خود نوعی محدودسازی است؛ محدودسازی دسترسی مردم به اطلاعات، ارتباطات و آزادیهای مدنی. اما در جهان امروز، جایی که بخش زیادی از تعاملات انسانی، اقتصادی، شغلی و حتی آموزشی در بستر فضای مجازی شکل میگیرد، این محدودسازی دیگر تنها یک تصمیم فنی یا سیاسی نیست، بلکه به شکل مستقیم بر سبک زندگی مردم تأثیر میگذارد.
از دید جامعهشناختی، هرگونه سیاستگذاری که بدون در نظر گرفتن خواست و نیازهای واقعی مردم اتخاذ شود، به ایجاد شکاف میان جامعه و حاکمیت منجر میشود. مردم امروز، بهویژه نسل جوان، بخش مهمی از هویت، ارتباطات، آموزش، شغل و درآمد خود را در بستر اینترنت تعریف میکنند. فیلترینگ، زمانی که برخلاف خواست اکثریت جامعه و بدون ارائه جایگزین مؤثر اجرا میشود، احساسی از طردشدگی، بیاعتمادی و نادیدهانگاری را در ذهن جامعه ایجاد میکند. این حس، مستقیماً به فرسایش سرمایه اجتماعی، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای رسمی و گسترش نوعی احساس بیقدرتی منجر میشود.
اعتماد عمومی یکی از مهمترین شاخصههای سلامت اجتماعی است. در جامعهای که مردم به تصمیمگیرندگان خود اعتماد داشته باشند، سیاستهای اجتماعی آسانتر پذیرفته میشود، همکاری و مشارکت تقویت میگردد و انسجام اجتماعی پایدار میماند. اما زمانی که تصمیمات به شکلی اعمال شوند که گویی مردم نادیده گرفته میشوند یا فاقد بلوغ برای انتخاب مسیر ارتباطی خود هستند، این اعتماد آسیب میبیند.
رفع کامل فیلترینگ میتواند به عنوان یک اقدام «ترمیمی» در جهت بازسازی همین اعتماد عمومی تلقی شود. در شرایطی که مردم با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و روانی متعددی مواجهاند، یک اقدام مثبت، ملموس و امیدبخش نظیر رفع فیلترینگ، میتواند پیام مهمی را منتقل کند؛ این که صدای مردم شنیده شده و تصمیمگیرندگان به خواست عمومی احترام گذاشتهاند. چنین اقدامی نهتنها امید اجتماعی را افزایش میدهد، بلکه نشانهای از مسئولیتپذیری و انعطافپذیری نیز هست.
یکی از مهمترین آسیبهای ناشی از فیلترینگ، نابودی زیرساختهای اقتصاد دیجیتال است. کسبوکارهای نوپا، فروشگاههای اینترنتی، فعالان حوزه آموزش آنلاین، تولیدکنندگان محتوا، فریلنسرها و حتی بسیاری از شرکتهای دانشبنیان، برای رشد و توسعه به بستر آزاد و بدون محدودیت اینترنت وابستهاند. فیلترینگ گسترده باعث شد بسیاری از این کسبوکارها با افت شدید درآمد، از دست دادن مشتری، بیاعتمادی کاربران و در نهایت تعطیلی مواجه شوند.
با رفع کامل فیلترینگ، میتوان بستری امن، شفاف و پایدار برای فعالیت مجدد این بخشها فراهم کرد. افزایش اشتغال دیجیتال، بازگشت سرمایههای انسانی مهاجرتکرده، ارتقای صادرات خدمات آنلاین و تقویت جریان آزاد اطلاعات از جمله مزایایی است که در کوتاهمدت و میانمدت قابل تحقق خواهد بود. در شرایط تحریم و رکود اقتصادی، بازگشایی این شاهراههای اقتصادی، بهنوعی احیای ظرفیتهای مغفولمانده داخلی و افزایش تابآوری اقتصاد ملی است.
هنگامی که تصمیمات سیاستگذاران با خواست، سبک زندگی و منافع روزمره مردم همسو شود، احساس رضایت اجتماعی تقویت میشود. رفع فیلترینگ، نهتنها به معنای رفع محدودیت از چند شبکه اجتماعی خاص، بلکه به معنای اعتماد دوباره به مردم، بازگرداندن اختیار به کاربران و پذیرفتن بلوغ جامعه برای تصمیمگیری در فضای آنلاین است.
این رضایت مردمی، خود به شکل دومینویی عمل میکند؛ رضایت منجر به آرامش روانی، افزایش مشارکت اجتماعی، کاهش خشونت نمادین و در نهایت تقویت همبستگی ملی میشود. در مقابل، ادامه فیلترینگ میتواند به رشد بازارهای غیررسمی (ویپیانفروشی)، گسترش بیاعتمادی، و تقویت حس طرد در میان جوانان منجر شود.
جامعه ایران امروز، نیازمند بازسازی اعتماد، ترمیم روابط اجتماعی و احیای ظرفیتهای اقتصادی است. رفع کامل فیلترینگ، میتواند بهعنوان یک راهکار کلان و همزمان اجتماعی ـ اقتصادی نقشآفرینی کند. این تصمیم نهتنها گامی بهسوی توسعهیافتگی و عدالت ارتباطی است، بلکه پیامی مثبت به مردم، فعالان اقتصادی و حتی جامعه جهانی مخابره میکند. اگر هدف از سیاستگذاری، افزایش رفاه عمومی، تحکیم پیوندهای اجتماعی و تقویت اقتصاد ملی است، آن گاه رفع کامل فیلترینگ نه تهدید، بلکه فرصتی بیبدیل برای تحقق این اهداف خواهد بود.