بازار رمزارزها، به عنوان یکی از پدیدههای انقلابی قرن بیستویکم، نهتنها ساختارهای سنتی مالی را به چالش کشیده، بلکه به عنوان یک راهحل کارآمد برای مقابله با تحریمها و اختلالات سیستم مالی در سطح جهانی مطرح شده است. در کشورهایی که نظام بانکی با محدودیتهای ساختاری، سیاستهای مبهم و آثار تورم شدید دستوپنجه نرم میکند، رمزارزها بهسرعت جایگاه ویژهای یافتهاند. ایران بهعنوان یکی از بازیگران بالقوه این حوزه در سطح جهانی، به رغم ظرفیتهای ذاتی، نهتنها از فرصتها بهخوبی بهره نبرده، بلکه با سیاستهای پرابهام و تشدید محدودیتها، این بازار نوظهور را به سمت فعالیتهای زیرزمینی سوق داده است.
زهرا برمکی
روزنامه نگار
بازار رمزارزها، به عنوان یکی از پدیدههای انقلابی قرن بیستویکم، نهتنها ساختارهای سنتی مالی را به چالش کشیده، بلکه به عنوان یک راهحل کارآمد برای مقابله با تحریمها و اختلالات سیستم مالی در سطح جهانی مطرح شده است. در کشورهایی که نظام بانکی با محدودیتهای ساختاری، سیاستهای مبهم و آثار تورم شدید دستوپنجه نرم میکند، رمزارزها بهسرعت جایگاه ویژهای یافتهاند. ایران بهعنوان یکی از بازیگران بالقوه این حوزه در سطح جهانی، به رغم ظرفیتهای ذاتی، نهتنها از فرصتها بهخوبی بهره نبرده، بلکه با سیاستهای پرابهام و تشدید محدودیتها، این بازار نوظهور را به سمت فعالیتهای زیرزمینی سوق داده است.
در حالی که کشورهای پیشرو به قانونی کردن فناوری بلاکچین و استفاده از رمزارزها برای تقویت اقتصاد و کاهش اثرات تورم پرداختهاند، ایران به واسطه رویکردهای محافظهکارانه و فقدان استراتژیهای منسجم عملاً دسترسی به این حوزه را محدود کرده است. این در حالی است که علاقهمندی مردم ایران به رمزارزها در مقایسه با استاندارد جهانی، رشدی چشمگیر را نشان میدهد؛ نشانهای از درک عمومی نسبت به پتانسیل قدرتمند این داراییهای دیجیتال برای مقابله با کاهش ارزش پول ملی و تورم ناشی از تحریمهاست.
اما در این میان، رویکردهای پراکنده و گاه متناقض از سوی نهادهای مرتبط، بهویژه بانک مرکزی، بهجای تقویت این اکوسیستم، زنجیرهای از بحرانها را برای فعالین این حوزه ایجاد کرده است. از نابودی صنعت ماینینگ گرفته تا بستن ناگهانی درگاههای ارتباطی صرافیها، هر یک ضربهای سهمگین بر پیکره این بازار بوده است.
اگر بپذیریم که رمزارزها و فناوری بلاکچین آینده نظام مالی جهان را شکل میدهند، آنگاه این سؤال مطرح میشود که ایران تا چه اندازه توانسته است خود را با این مسیر تطبیق دهد؟ آیا سیاستهای جاری در این حوزه پاسخی است به تحریمهای فلجکننده اقتصادی؟ یا این که رویکردهای کنترلی و شکستخورده، تنها بستری برای گسترش فعالیتهای غیرشفاف ایجاد کرده است؟
در همین خصوص امیر بیات، کارشناس و فعال اقتصادی در گفتوگو با نوآوران درباره بازار رمز ارز در ایران گفت: در شرایط اقتصادی کنونی کشور، دیدگاه غالب مدیریتی به سمت اقتصاد ضدتورمی حرکت نمیکند. دیدگاه کنونی نظام اقتصادی، همان اقتصاد به ظاهر اسلامی اما عملاً ربوی است. در چنین شرایطی، مردم به دنبال داراییهای ضد تورمی میروند تا ریسکهای اقتصادی را مدیریت کنند. در ایران، بیش از ۲۰ درصد از جمعیت به رمزارزها علاقهمند هستند؛ این مقیاس پنج برابر میانگین جهانی است. این امر نشاندهنده هوشمندی مردم ایران در مقابله با تورم است.
وی افزود: حاکمیت حدود 8 سال پیش، پیشنهاد خرید بیتکوین را نپذیرفت. در آن زمان، کشور ما تقریبا ۸ درصد مزارع ماینینگ جهان را پوشش میداد. اما به جای حمایت، فعالین این صنعت تحت فشار قرار گرفتند؛ در حالی که میتوانستیم به جای نابود کردن این صنعت، از آن بهرهبرداری کنیم.
بیات درباره عدم قانونی شدن اکوسیستم ماینینگ در ایران میگوید:تا به امروز هیچ مجوز رسمی برای ماینینگ یا تبادل رمزارز صادر نشده است. در نتیجه، بازار غیررسمی و نامنظم شکل گرفته که خطر بزرگی برای اقتصاد است. دولتها و به ویژه بانک مرکزی، نه تنها از این صنعت حمایت نمیکنند بلکه با اقدامات غیرکارشناسی خود مسیر رشد آن را هموار نمیکنند. این باعث شده که مردم به راهکارهای غیرقانونی متوسل شوند.
وی همچنین گفت:ماینینگ میتوانست به عنوان یک راهکار در برابر تحریمها عمل کند، اما با سیاستهای نادرست، این فرصت از دست رفت. به نظر میرسد تحریمها و سیاستهای خارجی بر تصمیمگیری داخلی تأثیرگذارند. این تأثیرگذاری به نحوی است که حتی اقدامات قانونی و مناسب هم به درستی اجرا نمیشوند.
بیات افزود:در ایران، توسعه ماینینگ به حاشیه رانده شده، در حالی که ایران، قابلیت پیشرو بودن را در این زمینه دارد. کشور ما با ۳۰۰ صرافی موجود، پتانسیل بالایی در این زمینه دارد که با سیاستهای صحیح میتوانیم این پتانسیل را به منصه ظهور برسانیم.
این کارشناس اقتصادی همچنین به پروژه بلاک چین ملی اشاره کردو گفت: بلاک چین ملی یا رمزارز ملی پروژهای نابخردانه و دستوری است که به هیچ عنوان موفقیتی دربرنخواهد داشت. این پروژه بیشتر به منظور اعمال کنترل بر معاملات مردم طراحی شده و اصول بلاک چین یعنی عدم تمرکز و شفافیت را نقض میکند.
وی تاکید کرد: بلاک چین برای کنترل و مانیتورینگ ساخته نشده است، بلکه برای آزادی و شفافیت است. اقدامات اخیر در حوزه ایجاد رمزارز ملی بیشتر به نظر میرسد برای استفاده در مراسمات خاص به کار رود و در نهایت شکست خواهد خورد. چنین رویکردهایی نشان دهنده عدم درک درست از امکانات بلاک چین است.
حاصل آن که امروز ایران در شرایطی قرار دارد که به جای بهرهمندی از فناوریهای مرتبط با بلاکچین و رمزارزها، این بازار را بیش از پیش غیرشفاف و به سوی فعالیتهای غیرقانونی کشانده است. از تعطیلی صنعت ماینینگ گرفته تا سیاستهای ناکارآمد در صرافیهای رمزارزی، تمام این اقدامات اگرچه در ظاهر برای کنترل و مدیریت انجام شدهاند، اما در عمل خطرات جدیدی را برای اقتصاد کشور ایجاد کردهاند.
بلاکچین میتوانست در مسیر مدرنسازی اقتصاد ایران نقش کلیدی ایفا کند، اما نهتنها این اتفاق رخ نداد، بلکه با سیاستهای اشتباه، این قابلیت به تهدیدی برای اقتصاد تبدیل شد.