تحولات ماههای اخیر در بازار جهانی ارز، نشانهای روشن از تغییر آرایش سنتی قدرت میان ارزهای بزرگ دنیاست. دلار آمریکا که برای سالها نقش بلامنازع ارز ذخیره جهانی و پناهگاه امن سرمایهگذاران در زمان بحران را بازی میکرد، اکنون با فشارهایی روبهرو شده که نه تنها جایگاه آن را تضعیف کرده، بلکه فضا را برای صعود رقبای سنتیاش همچون یورو فراهم کرده است.
مریم احمدی
روزنامه نگار
تحولات ماههای اخیر در بازار جهانی ارز، نشانهای روشن از تغییر آرایش سنتی قدرت میان ارزهای بزرگ دنیاست. دلار آمریکا که برای سالها نقش بلامنازع ارز ذخیره جهانی و پناهگاه امن سرمایهگذاران در زمان بحران را بازی میکرد، اکنون با فشارهایی روبهرو شده که نه تنها جایگاه آن را تضعیف کرده، بلکه فضا را برای صعود رقبای سنتیاش همچون یورو فراهم کرده است.
ارز مشترک اروپایی در ماه ژوئن توانسته است رشدی کمنظیر را ثبت کند و خود را در آستانه یک رکورد ۸ ساله قرار دهد. درحالیکه دلار آمریکا با روندی نزولی، یکی از ضعیفترین عملکردهای خود در سالهای اخیر را تجربه میکند، یورو با افزایش بیش از ۳ درصد در ماه گذشته، ششمین ماه متوالی رشد را به ثبت رسانده و اعتماد تازهای در میان سرمایهگذاران جهانی به دست آورده است.
ریشه این دگرگونی را باید در چند مؤلفه کلیدی جستوجو کرد. نخست آنکه، سیاستهای پولی آمریکا در دوران پساپاندمی و بهویژه با رویکرد احتمالی دولت ترامپ برای تغییر ریاست فدرال رزرو و کاهش چشمگیر نرخ بهره، سبب شده تا جذابیت سرمایهگذاری در داراییهای دلاری کاهش یابد.
پیشبینی بازارها این است که نرخهای بهره در آمریکا ممکن است تا پایان سال ۲۰۲۵ دستکم ۰.۶ درصد کاهش یابد، درحالیکه بانک مرکزی اروپا کاهش محدودتری معادل ۰.۲۵ درصد در پیش دارد.
همین اختلاف، سبب تقویت جریانهای سرمایه به سمت یورو شده است، بهویژه در شرایطی که آمار اقتصادی اروپا، گرچه پرنوسان، اما در مجموع بهتر از انتظار ظاهر شده است.
رشد اقتصادی منطقه یورو، برنامههای سرمایهگذاری در زیرساخت و افزایش هزینههای دفاعی، همگی در کنار پایان یافتن چرخه سیاستهای انبساطی اروپا، به تقویت ارزش یورو کمک کردهاند.
در سوی مقابل، شاخص دلار آمریکا که عملکرد این ارز را در برابر سبدی از ارزهای عمده میسنجد، به پایینترین سطح خود از سال ۲۰۲۱ رسیده است.
دادههای مربوط به بازار کار آمریکا، رشد ضعیف تولید ناخالص داخلی و افت هزینهکرد مصرفکننده، همگی مؤید کاهش انتظارات تورمی و تقویت احتمال رکود تورمی در اقتصاد ایالات متحده هستند؛ ترکیبی که به هیچوجه برای دلار خوشایند نیست.
همچنین تغییرات در چشمانداز ژئوپلیتیک نیز نقش مهمی در این تحولات ایفا کردهاند. پناهگاه امنی که دلار در دورههای تنش جهانی فراهم میکرد، دیگر به آن اندازه قابل اتکا نیست. معاملهگران بزرگ و صندوقهای پوشش ریسک، اکنون جهتگیری خود را به سوی داراییهای غیردلاری سوق دادهاند؛ بهگونهای که در پایان ماه ژوئن، موقعیتهای فروش دلار در بالاترین سطح دو سال اخیر قرار گرفته است.
این چرخش بازار، از یک سو هشداری است برای ایالات متحده که نباید بیمحابا ارزش پول ملی خود را قربانی ملاحظات سیاسی کوتاهمدت کند و از سوی دیگر، فرصتی مهم برای اتحادیه اروپا است تا جایگاه یورو را در بازارهای جهانی تثبیت کرده و آن را بهعنوان جایگزینی واقعی برای دلار مطرح کند.
البته مسیر صعودی یورو نیز خالی از چالش نیست. تداوم ضعف تقاضا در برخی از کشورهای عضو، شکنندگی انسجام سیاسی در درون اتحادیه اروپا، و همچنین فشار تورمی ناشی از جنگ اوکراین، تهدیداتی هستند که میتوانند رشد یورو را محدود کنند.
اما در مجموع، فضای روانی بازار، در حال حاضر به نفع ارز اروپایی چرخیده و تا زمانی که سیاستهای آمریکا در مسیر کاهش نرخ بهره و تضعیف ساختار فدرال رزرو باقی بماند، این روند ادامه خواهد داشت.
در نهایت، آن چه امروز در بازار ارز در حال رخ دادن است، نه صرفاً یک تحول مقطعی، بلکه بازتابی از بازتعریف نقشها در نظام مالی جهانی است. یورو با بهرهگیری از ضعف دلار، تلاش میکند تا بیش از گذشته در کانون توجه بازارهای جهانی قرار گیرد و این روند میتواند در صورت استمرار، پیامدهایی گسترده برای ذخایر ارزی بانکهای مرکزی، سیاستهای تجاری جهانی و حتی مناسبات ژئوپلیتیکی بین قدرتهای بزرگ اقتصادی داشته باشد.
افزون بر عوامل اقتصادی و سیاسی، یک مؤلفه مهم دیگر در صعود یورو و نزول دلار، بازتعریف اعتماد سرمایهگذاران بینالمللی است.
طی دهههای گذشته، دلار آمریکا بهعنوان پناهگاه امن سرمایهها در دورههای بحران جهانی شناخته میشد، اما در حال حاضر، بیثباتی سیاسی داخلی ایالات متحده و احتمال دخالت سیاسی در عملکرد فدرال رزرو، این تصور سنتی را تضعیف کرده است.
سرمایهگذاران نگران آن هستند که استقلال سیاست پولی آمریکا قربانی رقابتهای انتخاباتی شود؛ بهویژه اگر رئیسجمهور آینده فشار بر بانک مرکزی را برای کاهش نرخهای بهره و افزایش نقدینگی بالا ببرد.
این در حالی است که بانک مرکزی اروپا، علی رغم اختلافات داخلی کشورهای عضو، موفق شده تصویری باثباتتر از سیاستگذاری پولی ارائه دهد و از پیامدهای تداوم بحران اوکراین برای انسجام اقتصادی قاره عبور کند.
همچنین، افزایش استفاده از یورو در قراردادهای بینالمللی و ذخایر ارزی برخی کشورهای غیرغربی مانند چین و روسیه نیز نشاندهنده تلاشی پنهان برای «چندقطبیسازی ارزی» و پایان تدریجی سلطه انحصاری دلار در معاملات جهانی است. این روند، اگر ادامه یابد، میتواند آینده ژئواقتصادی جهان را دگرگون کند.