یکی از چالشهای اصلی سینمای ایران در سه دهه اخیر بحث اقتصادی و ایجاد بالانس بین هزینههای تولید و فروش فیلمها است که اغلب باهم تفاوتی زیادی دارند و اغلب فیلمهای ساختهشده حتی نمیتوانند بخشی از هزینههای تولیدشان را جبران کنند. با افزایش هزینههای تولید این بحث اقتصادی تبدیل به چالش بزرگی برای سینمای ایران شده است.
احمد محمد اسماعیلی
یکی از چالشهای اصلی سینمای ایران در سه دهه اخیر بحث اقتصادی و ایجاد بالانس بین هزینههای تولید و فروش فیلمها است که اغلب باهم تفاوتی زیادی دارند و اغلب فیلمهای ساختهشده حتی نمیتوانند بخشی از هزینههای تولیدشان را جبران کنند. با افزایش هزینههای تولید این بحث اقتصادی تبدیل به چالش بزرگی برای سینمای ایران شده است. به خصوص با کاهش بودجههای فرهنگی و تکیه بیش ازحد سینما به دولت میبایست به بحث اقتصاد و فروش فیلمها جدیتر نگاه کرد. برایناساس تلاش کردهایم با بررسی این موضوع توسط کارشناسان به راهکارهایی دست پیدا کنیم. محمدعلی نجفی، زاده ۱۳۲۴ معمار، فیلمنامهنویس و کارگردان ایرانی است که در مقام نویسنده، کارگردان، بازیگر و طراح فیلمهای بسیار زیادی ساخته اما مدتی گزیدهکاری پیشه کرده است. البته زمزمههایی شنیده میشود که گویا فیلمنامهای در دست نگارش دارد. با محمد علی نجفی کارگردان، تهیهکننده و بازیگر سینما در خصوص حال سینمای امروز گفت وگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چقدر اعتقاد دارد افزایش تعداد پردیسهای سینمایی باعث شده که فروش فیلم در نسبت به سابق بهتر شود؟
معتقدم پردیسهای پیشرفته در جذب مخاطب تاثیر زیادی دارد. زیرا سینما رایج و ارزانترین تفریح خانوادههای ایرانی به صورت عمومی است. در شرایط فعلی در کشورمان با توجه به شرایط ورزشگاهها که امکان حضور خانواده در آنها وجود ندارد، تنها سرگرمی گروهی خانوادهها سینما رفتن است. موقعی که فضای سینما شیک، راحت، مدرن و خوب باشد مردم تشویق میشوند به سینما بروند و در این فرآیند فیلم بهتر دیده میشود.
آیا موضوع و ساختار فیلم در جذب مخاطب تعیینکننده است؟
نمیتوانیم منکر تاثیرگذاریش بشویم. زیرا هر ساله کارگردانهای جدیدی وارد بدنه سینما شدهاند و هر کدام تفکرات خاص خودشان را در فیلمسازی دارند. اما کیفیت مطلوب پردیسها در جذب مخاطب تاثیرخیلی زیادی دارد.
مدتی است کارگردانها از فروش فیلمهایشان ناراضی هستند. به نظر شما دلیل اصلی این مشکل چیست؟
بحث و چالش مهمی که سینمای ایران چند سالی است با آن درگیر است. بحث گسترش شبکههای ماهوارههای خارجی مثل جم و غیره است که کارهای خوشآبورنگ با داستانهای پرپیچوخم و ملودرام برای مخاطب عرصه میکنند و درعین حالی که سطح سلیقه مخاطب ایرانی را تنزل دادهاند باعث دوریشان از محصولات تصویری ایرانی و سینما رفتن شدهاند و اعتیاد به ماندن در خانه و دیدن این سریالها با مناظر کارت پستالی و بازیگران زیبا را بهوجود آوردهاند. در سالهای قبل از انقلاب یکی از آفتهای مهم سینما ورود بیرویه و بدون منطق فیلمهای خارجی بود که با توجه به هزینه و قدرت تولیدشان، در مدتزمان اشغال پرده سینما و بحث جذب مخاطب اصلا مجال رقابت عادلانهای برای فیلمهای ایرانی فراهم نمیآمد. الان مخاطبی که پای شبکههای ماهوارهای خارجی مینشیند قدرت انتخاب دارد و اگر از فیلمی خوشش نیامد سریع کانال را بالا و پایین میکند تا فیلمی مطابق ذائقهاش پیدا کند وخب در اینجا هم یک رقابت ناعادلانه و نابرابر با سینمای ایران به وجود میآید که حالا به لحاظ اقتصادی و یا رعایت ارزشها نمیتواند از خیلی از عوامل جذاب استفاده کند. بسیاری از سریالهای تلویزیونی شبکههای ماهوارهای ریتم تندتری از فیلمهای سینمایی دارند.
البته اینبار بیشتر پای کشورهای همسایه وسط است تا کشورهای اروپایی.
بله. کشورهایی همچون ترکیه با ساخت این نوع سریالها تبلیغات وسیعی برای جذب جهانگردی هم میکنند و درآمد هنگفتی را به دست میآورد. حتی الان مخاطبان ایرانی سوراخسنبههای کشور ترکیه را از مردمش بهتر میشناسد. اینها مسائل اقتصادی هستند که این کشور با برنامهریزی از آنها استفاده بهینه انجام میدهد و حتی رقیبی برای سریالهای امریکایی شده است. به نظرم کلیت سینمای ایران و بالاخص کارگردانها باید تجدیدنظر کلی در کارشان باشند و باید کارگروههای با حضور نماینده وزارت ارشاد، تهیهکنندگان و کارگردانها تشکیل شود و به بررسی شرایط اقتصادی و راهکارهای برونرفت از وضعیت فعلی بکنند و باید به جمعبندی برسند. با این نوع تولیدات فعلی سینما فروش فیلمها با مقداری بالا و پایین همین حد باقی خواهد ماند.
برخی میگویند تا موقعی که اغلب کارگردانها با پول دولت و بدون دغدغه بازگشت سرمایه فیلم میسازنند. این مشکلات همچنان پابرجا است چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
بله، این مسئله وجود دارد. حرف اصلی این است که باید راهکار پیدا کنیم. خود من هم هنگام ساختن آخرین فیلمم بعد از سالها دوری از فیلمسازی فعالیتم را از سر گرفتم و دریافتم که فضای فیلمسازی تغییرات زیادی داشته است و انگیزهها ازبین رفتهاند وچیزهای دیگری دغدغه شدهاند. همه مدام از پول حرف میزنند و بهقدری این موضوع همهگیر و فراگیر شده است که حالت تهوع در آدم به وجود میآید. هنوز هم شرایط به همین منوال است. بههرحال این عوامل جانبی که ممکن است در ظاهر بیاهمیت باشند. در تولید فیلم هم اثرات منفی برجای میگذارند. بیمسئولیتی موجود آزار دهنده است. درحالیکه دهه شصت اینگونه نبود و همه انگیزه داشتند تا کار با کیفیت و جذاب بسازند. خودم دارم تحقیقاتم را پیش میبرم تا فیلمی بسازم که تلفیقی میان مستند و داستانی باشد. باید خوراک مناسب را برای مخاطب آماده کنیم.
به نظر شما چه راهکارهایی را میتوان به کار برد تا وضعیت اقتصادی سینما اینقدر در نوسان نباشد؟
همانطوریکه گفتم افزایش کیفیت فیلمها و ساخت پردیسها در جذب مخاطب بیتاثیر نیستند و باید کارشناسان به این مهم توجه داشته باشند تا سرمایههایی که برای ساخت پردیس صرف میشود به هدر نرود.
طرحهای جانبی مثل کارت سینما چه تاثیراتی در فروش فیلمها دارد؟
تصور میکنم تاثیر دارد. هر شیوه و روش جدید میتواند عامل مهمی در جهت جذب مخاطب برای سینما باشد. کمااینکه با این طرح ممکن است قشر دیگر از مردم جامعه جذب فیلم دیدن بشوند. البته این طرحها نیازمند حمایتهای جدی و زیر بنایی از جانب متولیان و بخش دولتی سینما هستند و اگر ارگانها و ادارات دولتی وارد این بحث بشوند در افزایش مخاطبان سینما بیتاثیر نخواهد بود و میتواند تبدیل به یک عامل مهم انگیزشی برای مخاطب باشد.