عجایبنامهها گونهای منحصربهفرد از متون نوشتاری هستند که نه در رسته نوشتههای علمیو تجربی قرار میگیرند و نه به طور کامل میتوان آنها را در شاخه داستانهای خیالانگیز و فانتزی طبقهبندی کرد. شتر گاو پلنگ بیتکراری هستند که تنها به زمان خود تعلق دارند و با خروج زود هنگامشان از چرخه آفرینش، اکنون همچون ماموت یا دایناسورها تنها میتوانیم اجزای بهتاریخ پیوستهشان را از زیر خاک بیرون بکشیم و با کنکاشی موشکافانه در دل جزییات غبارگرفتهشان، تجربیات و خرده حقایقی را به نظاره بنشینیم که لابلای افسانههای خیالانگیز و غیرواقعی تنیده شده و پیکره غریب و یکهای پدید آورده که مجموع آن را نه میتوان دانش خالص نامید و نه خیال محض. درواقع عجایبنامه تلفیقی است ناهمگون از خصوصیاتی که در دانشنامه، سفرنامه و داستانهای خیالانگیزی نظیر «هزارویک شب» یافت میشود و در لفافهای از خرافات و شایعات عامیانه مستور است. نتیجه حاصل را جز عجایبنامه، لقب دیگری نمیتوان داد!
رضا حسینی
عجایبنامهها گونهای منحصربهفرد از متون نوشتاری هستند که نه در رسته نوشتههای علمیو تجربی قرار میگیرند و نه به طور کامل میتوان آنها را در شاخه داستانهای خیالانگیز و فانتزی طبقهبندی کرد. شتر گاو پلنگ بیتکراری هستند که تنها به زمان خود تعلق دارند و با خروج زود هنگامشان از چرخه آفرینش، اکنون همچون ماموت یا دایناسورها تنها میتوانیم اجزای بهتاریخ پیوستهشان را از زیر خاک بیرون بکشیم و با کنکاشی موشکافانه در دل جزییات غبارگرفتهشان، تجربیات و خرده حقایقی را به نظاره بنشینیم که لابلای افسانههای خیالانگیز و غیرواقعی تنیده شده و پیکره غریب و یکهای پدید آورده که مجموع آن را نه میتوان دانش خالص نامید و نه خیال محض. درواقع عجایبنامه تلفیقی است ناهمگون از خصوصیاتی که در دانشنامه، سفرنامه و داستانهای خیالانگیزی نظیر «هزارویک شب» یافت میشود و در لفافهای از خرافات و شایعات عامیانه مستور است. نتیجه حاصل را جز عجایبنامه، لقب دیگری نمیتوان داد!
پیدایش عجایبنامهها
نخستین عجایبنامهای که از دوران کهن بجا مانده، کتابی است موسوم به «عجایب هند» که توسط ناخدایی بهنام بزرگ شهریار رامهرمزی در نیمه نخست قرن چهارم هجری نوشته شد. بخش عمده این کتاب به توصیف عجایب مربوط به آبهای هند و چین میپردازد و عمده روایتهای ثبتشده در آن، نقلقولها و داستانهایی هستند که میان دریانوردان و بازرگانان آن زمان رواج داشته است. در آن روزگار بندر سیراف (واقع در استان بوشهر) یکی از مهمترین مراکز بازرگانی مشرق زمین محسوب میشد و دریانوردان گوناگونی را از اقصی نقاط جهان در آن خطه گرد هم میآورد. تجمع ملاحان و کشتیرانانی از فرهنگها و قومیتهای مختلف، فرصتی مغتنم بود برای ناخدا شهریار تا علاوه بر شگردهای دریانوردی و ترفندهای گذر از آبهای پرتلاطم، با روایات و افسانههای مهم دیگر سرزمینها نیز آشنا شود و آنها را لابهلای سطور کتابش در کنار تجربیات شخصی خود جاودانه سازد. نسخه اصلی این کتاب که به زبان فارسی نوشته شده بود دیگر در دست نیست و آنچه اکنون از این اثر به جا مانده نسخهای است عربی بهنام «عجایب الهند بره و بحره» که پس از گذشت قرنها، در سال 1348 خورشیدی دوباره به زبان فارسی بازگردانده شد. به فاصله اندکی پس از این اثر، «عجایب البلدان» نوشته ابوالموید بلخی متولد شد و خیلی زود به الگویی برای تولد عجایبنامههای پس از خود تبدیل گشت. این کتاب از لحاظ ساختار تفاوت قابل توجهی با کتاب عجایب هند داشت و به نسبت از جنبههای داستانی و روایی کمتری برخوردار بود. متاسفانه این اثر با آنکه از سوی خالقش به نوح ابن منصور سامانی حکمران بخارا تقدیم شد، نتوانست از گزند فنا در امان بماند و اینک هیچ نسخهای از آن در دست نیست. با این حال بخش عمدهای از مطالبش به شیوههای مختلف در سایر عجایبنامهها تکرار شد و شاکله اصلی آثار مشابه بعدی، کم و بیش همانی است که در «عجایبالبلدان» بهکار رفت. در نبود این اثر میتوان «تحفة الغرائب» محمد بن حاسب طبری را نخستین عجایبنامه فارسی به مفهوم واقعی کلمه دانست. در این کتاب میتوان تاثیر دانشنامه پلینی بر عجایبنامهها را بهوضوح مشاهده کرد و تاریخ طبیعی او اگرچه قرنها پیشتر نوشته شده اما مهمترین الگو و منبع الهام برای پیدایش فصلهای مربوط به انسانها و حیوانات در کل عجایبنامهها است. البته نقش پلینی فراتر از یک منبع الهام صرف در این نوشتههاست و علاوه بر نقل قولهایی که از او در این کتابها وجود دارد، گاهی با نام بلیناس در قامت قهرمان داستانهای خیالانگیز آثار مذکور هم ظاهر میشود. چنانچه در کتاب «مجمل التواریخ و القصص» که نویسندهای نامعلوم دارد و همچون «گرشاسپنامه» اسدی طوسی به دلیل ساختار روایت محورش تمام و کمال نمیتوان آن را یک عجایبنامه دانست، با نسخهای متفاوت از شخصیت بلیناس مواجه میشویم که هفت سال در کنیسهای بست مینشیند و با شیطانی از عهد سلیمان نبی رو در رو میشود.
تثبیت عجایبنامهها
بیشک یکی از مهمترین عجایبنامههای موجود، اثری است که به دست محمدبن محمودبن احمد طوسی در قرن ششم هجری جمعآوری شده است. بر اساس برخی روایات پدربزرگ طوسی در ایام جوانی خود همانند همنامش اسدی طوسی، حملات ترکان غز به شرق ایران را تاب نیاورد و راهی همدان شد. از آنجا که محمد همچون پدرش در همین شهر تولد یافت، عدهای او را با نام محمدبن محمود همدانی میشناسند و این امر در کنار اسامی متعدد عجایبنامهاش، یکی از دلایلی است که موجب شد کتاب او کمتر از استحقاق خود قدر و ارزش بیند. این اثر با نامهای چندگانهای چون «عجایبنامه»، «جام گیتینمای» و «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» شناخته میشود و بسیاری از مردم و حتی اهل فن، برخلاف واقع این نامها را آثاری مستقل از یکدیگر میپندارند. کتاب طوسی عجایبنامهای کلاسیک بهشمار میرود و در صفحات آن موضوعات متنوعی نظیر توصیف سیارات و ستارگان، شرح پدیدههای طبیعی نظیر زلزله و گردباد، توصیف موقعیت جغرافیایی مکانهایی چون شهرها، کوهها، رودها و… و همچنین توضیح در مورد گیاهان و پرندگان و حتی انسانها یافت میشود. مسلما این توصیفات و توضیحات مبنای علمی چندان محکمی ندارند و در میانشان تناقضات و افسانه بافیهای متعددی را میتوان یافت. بهعنوان مثال نویسنده در بخش دریاچهها، درخشش دریاچه شیز را به جام جهان نمای خسرو پرویز ربط میدهد. جامی که به قول او در میان ساکنان این شهر به امانت گذاشته شده بود اما آنها از ترس هجوم رومیان آن را به قعر دریاچه افکندند. اما همین نویسنده در بخش شهرها باز هم سراغ شیز میرود و خاطر نشان میسازد که محل تخت روان کیخسرو و جام جهاننما در این شهر بود تا زمانی که حکومت گبران به سر آمد و ساکنان شهر از ترس حمله اعراب جام را در دریاچه غرق نمودند.
افول و انقراض عجایبنامهها
حدود یک قرن پس از کتاب طوسی، اثر دیگری با همان نام یعنی «عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات» متولد شد که نویسنده آن فردی بهنام زکریا ابن محمد ابن محمود قزوینی بود. کتاب قزوینی تقریبا همان سبک و سیاق کتاب طوسی را دنبال میکرد، با این تفاوت که او برخلاف سلفش تنها به نقل قول اکتفا نمود و تقریبا هیچیک از سطور عجایبنامهاش حاصل تجربیات شخصی او نیست. با این حال از آنجا که این کتاب بنا به اقتضای زمانه بهعربی نگاشته شد، در میان مردم عرب زبان از شهرت بیشتری نسبت به سایر عجایبنامهها برخوردار گشت و آثار رقیب را تحتالشعاع قرار داد. تا آنجا که خالق این اثر حتی از افرادی نظیر طوسی نیز پر آوازهتر شد و او را بلیناس شرق لقب دادند. پس از این کتاب، باقی عجایبنامههایی که به نگارش درآمدند کم و بیش تکرار مکررات بودند و چیزی بر آثار قبل از خود نیفزودند. حتی تنها اثر منظوم این سبک یعنی «غرایب الدنیا و عجایب الاعلی» اثر شیخ آذری طوسی هم با وجود بهرهای که از توصیف عجایب دنیا برای تبیین مبانی عرفانی برد، نتوانست شهرتی درخور برای خود دست و پا کند و خیلی زود فراموش شد. در میان سایر آثار مشابه، کتابهایی نظیر «حیات الحیوان» نوشته شیخ کمالالدین دمیری، «نخبة الدهر فی العجایب البر و بحر» از شمسالدین انصاری دمشقی و «نگارستان عجایب و غرایب» که توسط شخصی بهنام پیشاوری در زمان نادرشاه افشار تالیف شد، شاخصتر از همه بهنظر میرسند. کتاب پیشاوری را میتوان حسن ختامی بر عجایبنامهنویسی در مشرق زمین نامید و پس از آن، آثاری از این دست که داستانهای عامیانه و افسانههای رایج در میان مردم را در قالب متون دانشنامه ارائه میدادند، برای همیشه به تاریخ پیوستند.