سیاسی 29 دی 1403 - 2 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
تأملی بر اوزان تاریخی روابط ایران و روسیه در دیدار پزشکیان با پوتین

عدم توازن “قدرت بزرگ” در برابر “همسایه ضعیف” موازنه “قدرت متوسط نیازمند” در برابر “همسایه نیرومند”

سفر مسعود پزشکیان به روسیه که به دعوت رسمی مقامات سیاسی آن کشور در جریان است و مهم ترین قسمت آن را امضای موافقت نامه همکاری های راهبردی بلندمدت میان دو کشور تشکیل می دهد، بار دیگر روسیه را به مرکز سیاست خارجی ایران تبدیل کرده است.

مدیر مسئول

سفر مسعود پزشکیان به روسیه که به دعوت رسمی مقامات سیاسی آن کشور در جریان است و مهم ترین قسمت آن را امضای موافقت نامه همکاری های راهبردی بلندمدت میان دو کشور تشکیل می دهد، بار دیگر روسیه را به مرکز سیاست خارجی ایران تبدیل کرده است. این در حالی ست‌که احتمالاً هرگز در طول تاریخ روابط خارجی ایران از اوایل سلسله صفویه به این سو، هیچ رابطه دیپلماتیکی با هیچ کشور دیگری مانند روسیه صحنه نزاع و اختلافات و موافقت یا مخالفت علنی در میان مردم و نخبگان قرار نگرفته است. از جمله و به ویژه روابط دیپلماتیک با چین یا ایالات متحده آمریکا.
متاسفأنه بیش تر اظهار نظر ها حتی در میان نخبگان و صاحبان نظر در مورد روابط با روسیه، متأثر و برخاسته از فضای سیاسی داخلی‌، میزان و شدت نارضایتی مردم از دولت وقت و حکومت و سرانجام جایگاه و موقعیت صاحب آن نظر خاص در سپهر سیاسی – اقتصادی ایران مطرح می شود. بنابراین، به شدت آلوده به اغراض شخصی یا جناحی و یا نگران میزان محبوبیت در میان مردم به ویژه با توجه به سیطره فضای مجازی در شکل دهی افکار عمومی است.
در عالم واقع، روسیه کشوری است بسیار بزرگ و بالقوه بسیار نیرومند در حوزه اقتصادی و عملاً ابر قدرت در حوزه نظامی با حکومتی اقتدار گرا که مانند هر کشور دیگری در این جهان و از جمله جمهوری اسلامی ایران، می کوشد منافع ملی خود را در همه سطوح تاکتیکی و راهبردی به حداکثر ممکن تأمین کند. از این جنبه، روسیه با هیچ کشور دیگری تفاوت بنیادین ندارد.
برای ایرانیان و از منظر ما، آن چه روسیه را از دیگر کشور ها متمایز می کند، این است که روسیه در عین آن که ”زیادی” بزرگ است، “زیادی” هم به ایران و به لحاظ جغرافیایی و ژئوپولیتیک نزدیک است و حتی با وجود فروپاشی روسیه قدیم و سپس اتحاد جماهیر شوروی در پایان سال ۱۹۹۱ میلادی، عملاً همسایه ایران است. بنابراین و درست مطابق قانون جاذبه نیوتون در فیزیک که همان قدر در عالم روابط سیاسی و تقابل های ژئوپولیتیک اعتبار دارد، روسیه هر گاه نیرومند و فارغ از محدودیت ها و کشمکش های داخلی شده – از اواخر دوران صفویه به این سو – به همسایگان ضعیف تر خود توجه کرده و به آن ها فشار آورده است.
این، اتفاقی است که در همه موارد مشابه در طول تاریخ و عرض جغرافیا رخ داده یا می دهد و نمونه روشن امروز آن، رفتار دولت در حال تشکیل دونالد ترامپ در ایالات متحده، با همسایگان و کشور های ضعیف مانند کانادا، مکزیک، پاناما، فنلاند و حتی اتحادیه اروپاست.
اگر ایران و روسیه یا هر کشور دیگری در تعامل یا رقابت با کشور دیگر می توانستند فاصله جغرافیایی خود را با رقبا یا متحدان را زیاد یا کم کنند، ممکن بود به روشی صلح آمیزتر و کم دردسرتر، مشکلات روابط منطقه ای و بین المللی را حل کرد. اما از آن جا که متأسفانه چنین احتمالی نا ممکن است – و خوشبختانه از همین رو مناقشات حتی کم تر از آن حالت رؤیایی است – کشور های جهان و از جمله ایران باید با محدودیت های فعلی برای مناقشات منطقه ای و جهانی خود چاره اندیشی کنند. اتفاقاً از همین منظر هم هست که امضای موافقت نامه راهبردی میان ایران و روسیه بسیار مثبت و راه گشاست. متأسفانه از اواخر دوره زندیه به این سو به مدت بیش از دو قرن، عملکرد روسیه در قبال ایران، جز در دوره کوتاه اوایل تشکیل حکومت بلشویکی در اتحاد شوروی، سابقه روشن و مثبتی از آن کشور در پیش چشم توده ایرانیان قرار نداده است. این عملکرد و خاطره تلخ در نزد ملت ایران را دو عامل رقم زده است:
۱) ضعف شدید بنیان های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایران و استقرار حکومت های ضد مردمی در کشورمان.
۲) رقابت شدید با دو ابر قدرت همسایه جنوبی و شرقی ایران، یعنی ابتدا امپراتوری بریتانیا و سپس هژمونی ایالات متحده به ساختار سیاسی – اقتصادی ایران پس از جنگ دوم به این سو.
ما ایرانیان – چه مردم، چه دولت و چه حکومت – اگر در پی برقراری روابط سالم و احترام آمیز با قدرتمندان از جمله و به ویژه روسیه هستیم، بیش و پیش از هر چیز باید خود نیز نیرومند باشیم. بدیهی ست این نیرومندی، صرفاً در حوزه های نظامی و امنیتی خلاصه نمی شود؛ وگر نه حکومت های شاه سابق ایران یا دولت اقتدارگرای آلمان شرقی، تا قیامت پایدار می ماندند.
در جهان امروز، نیرومندی اساساً از پایگاه مردمی توده ها ناشی می شود و آن نیز جز با یک اقتصاد بزرگ و پویا با نظام توزیع عادلانه ثروت و برخورداری مردم از احترام و امنیت در نزد حکومتگران، شدنی نیست.
از سوی دیگر، بنا به علل مختلف – و در صدر آن ها درگیری همه جانبه و استراتژیک روسیه با کل جهان غرب و به ویژه در صحنه جنگ اوکراین – این کشور نه تنها اساساً در موقعیت زورگویی به ایران – مانند نیمه دوم دوران حکومت قاجاریه‌ – نیست، بلکه در سایه نیازی بزرگ، ناچار از بر قراری پیوند همه جانبه با ایران برای مقابله با تهدیدات اقتصادی، نظامی و امنیتی مبتلابه خود است.
واقعیت این است که عدم توازن “قدرت بزرگ” در برابر “همسایه ضعیف” که طی دو قرن تمام بر روابط سیاسی با ایران حاکم بود، جای خود را به موازنه “قدرت متوسط نیازمند” در برابر “همسایه نیرومند” تغییر داده و تا زمان برقراری این موازنه، ما نیازی به احساس نا امنی در برابر همسایه بزرگ و بد سابقه خود نداریم. قدر مسلم هر گاه این معادله مجدداً به سمت سابق بر هم بخورد، آن گاه نه تنها باید از روسیه بهراسیم، بلکه باید منتظر تاخت و تاز بیگانگانی بس دور تر و ضعیف تر نیز در ساحت سیاسی و جغرافیایی و اقتصادی خود نیز باشیم. چنان که در اواخر دوران قاجاریه و در میانه جنگ جهانی اول، ایران عرصه جولان نیرو های نظامی و سیاسی عثمانی، آلمان و دیگر قدرت های بزرگ و کوچک بود.
برقراری روابط راهبردی میان ایران و روسیه، برای جمهوری اسلامی ایران نیز در مقابله با زیاده خواهی های طرف های غربی به ویژه ایالات متحده دونالد ترامپ، به همان اندازه سودمند و ضروری ست. این روابط نه تنها با روسیه، بلکه با هر قدرت بزرگ و کوچک دیگری از جمله چین، هند، عربستان، همسایگان جنوبی و غربی و دیگر کشور ها، هم به نحو چشم گیری باز دارنده است و هم حتی برای پیشبرد استراتژی برقراری گفت و گو با دولت در حال تشکیل ترامپ در ایالات متحده، لازم است. یک ایران به راستی مستقل، آزاد و نیرومند در تمام پانصد سال اخیر فقط هنگامی توانسته سر پا بماند که موازنه جهانی میان قدرت های بزرگ را فعالانه و هوشمندانه برقرار کرده و پایدار نگاه داشته باشد. این قدرت ها، هر گاه حکومت مان را در داخل نیرومند و برخوردار از پایگاه مردمی؛ و در خارج دارای روابط متوازن یافته اند، با کشورمان محترمانه رفتار کرده اند. از این جنبه، حتی موافقان برقراری گفت و گوی مستقیم میان تهران و واشینگتن و به طریق اولی طرفداران روابط سیاسی ایران با آمریکا نیز باید از امضای موافقت نامه راهبردی میان ایران با دو قدرت جهانی روسیه و چین نیز استقبال کنند؛ زیرا این توافق نامه ها، به شدت به کار میز مذاکره قریب الوقوع تهران – واشینگتن خواهد آمد.
در تحلیل نهایی، چه در توافق نامه های راهبردی، چه در گفت و گوی اکنون نیمه پنهان، ایران با آمریکا و احتمالاً علنی تر در ماه های پیش رو، و چه در هر رابطه دیگری، امضا ها و توافق نامه ها، اگر مستظهر به پشتوانه واقعی، یعنی اقتصادی نیرومند و ملت شادکام و حامی بنا نباشند، هرگز کاغذ پاره هایی بیش نبوده، نیستند، و نخواهند بود؛ حتی اگر همه قدرت نظامی جهان هم پشت آن بایستند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *