۶ـ امن بودن ایران
تصور مردم در سال ۱۴۰۲ نسبت به امن بودن ایران بیش از سایر وجوه امنیت مثبت است. مردم در پاسخ به این پرسش که: «ایران کشور امنی است؟» این گونه پاسخ دادهاند.
کسانی که ایران را زیاد و خیلی زیاد امن میدانند دو برابر کسانی هستند که آن را ناامن میدانند. البته این پاسخ مطلوبی نیست، چون حدود یک سوم افراد همچنان کشور را ناامن میدانند.
تفاوتها در برداشت از امنیت کشور برحسب متغیرهای مختلف و استانها به نسبت زیاد است.
مشاهده میشود که تصور از امنیت ایران خیلی بیش از اغلب موضوعات دیگر تحت تأثیر متغیرهای فردی و منطقهای است. این تصور بازتابی است از تجربه زیسته افراد و نگاهی که به کلان سیاست در ایران دارند.
۷ـ امنیت شغلی
امنیت شغلی یکی از مهمترین مولفههای سنجش امنیت در جامعه است. پرسیده شده است که: «در شرایط فعلی مردم چقدر نگران از دست دادن شغل خود هستند؟» در سال ۱۳۹۴ این پرسش مستقیم بود، و اینکه خودتان چقدر نگران از دست دادن شغل هستید؟ پاسخهای هر دو سال به این شرح است.
این تفاوت در فاصله ۸ سال بسیار زیاد است. از یک سو تعداد کسانی که احتمال از دست دادن شغل را کم و خیلی کم میدانند، نصف شدهاند و در مقابل آنان که احتمال را زیاد و خیلی زیاد میدانند نزدیک به ۲٫۵ برابر شدهاند. این شاخص در سنجش امنیت بسیار مهم است. در اینجا نیز افراد مجرد (۳٫۲۷)، افراد با هزینههای خانوار بالاتر (۳٫۲۵)، افراد جوانتر (۳٫۳۱)، افراد با تحصیلات دانشگاهی (۳٫۶۹) و ساکنان شهری مراکز استانها (۳٫۴۳) احساس ناامنی شغلی بالاتری دارند، کمابیش همه آنان به یک اندازه چنین احساسی را بروز دادهاند.
در مورد استانها و تفاوتهای منطقهای میتوان گفت که سیستان و بلوچستان کمترین احساس نسبت ناامنی شغلی را داشتهاند (۱٫۵) که شاید این به علت ساختار شغلی غالب در آنجا است که باید جزییات آن را تحلیل کرد. در مقابل تهران (۴٫۱۱) و خراسان رضوی (۴٫۲۷) بیشترین احساس ناامنی را بروز دادهاند.
جمعبندی
نتایج این پیمایش نشان میدهد که ارزیابی مردم از مسایل و مشکلات کشور طی دو دهه گذشته اگر چه از الگوی ثابتی تبعیت میکند ولی نگاه مردم به مرور با بار منفی همراهتر شده است و به احتمال قوی طی 14 ماه اخیر که از اجرای پیمایش میگذرد نیز منفیتر شده باشد. در واقع هم عمق و هم گستره مسایل و مشکلات کشور از دیدگاه مردم متفاوت و عمیقتر و گستردهتر شده است. هر چند هنوز (در سال ۱۴۰۲) بارقههای امیدی در ذهنیت مردم دیده میشود، ولی معلوم نیست که اکنون بتوان به آن استناد کرد و نیازمند پیمایش یا تحقیق جدیدتری است. نکته مهم در همه شاخصهای سنجیده شده این است که بار آنها برحسب متغیرهای فردی در افراد جوانتر، تحصیلکردهتر، شهریتر، ثروتمندتر و… منفیتر است. و بالاخره اینکه برحسب توزیع منطقهای نیز میتوان دید هر جا منفیتر بوده، اعتراضات بویژه در سالهای گذشته بیشتر بوده است، و افزایش نگاه منفی این ویژگی را نیز تقویت خواهد کرد. در واقع اقشار اثرگذارتر و متمرکز در مناطق شهری پرجمعیت نگاههای بسیار منفیتری دارند. خلاصه اینکه کاری باید کرد و تن به عینیت اجتماعی داد و آن را انکار نکرد. انکار عینیت اجتماعی نتیجهای جز از دست دادن فرصت ندارد.