آنچه امروز در نوار غزه جریان دارد، صرفاً یک جنگ نظامی نیست؛ بلکه یک فاجعه تمامعیار انسانی و جلوهای آشکار از نسلکشی است. این نسلکشی به دست رژیم صهیونیستی، با حمایت ایالات متحده آمریکا و سکوت خفتبار جامعه جهانی، بهصورتی سیستماتیک و با ابزارهایی چون بمباران، قحطی و آوارگی برنامهریزیشده در حال اجراست. آمارهای رسمی، تصاویر منتشرشده، و روایتهای منابع پزشکی و انسانی، همه به یک واقعیت تلخ اشاره دارند و این است که مردم غزه، عمدتاً کودکان، زنان و سالخوردگان، بهطور عامدانه در معرض مرگ قرار گرفتهاند. گرسنگی که در عصر کنونی نباید دیگر ابزار جنگ باشد، در غزه به سلاحی مرگبار تبدیل شده است.
آنچه امروز در نوار غزه جریان دارد، صرفاً یک جنگ نظامی نیست؛ بلکه یک فاجعه تمامعیار انسانی و جلوهای آشکار از نسلکشی است. این نسلکشی به دست رژیم صهیونیستی، با حمایت ایالات متحده آمریکا و سکوت خفتبار جامعه جهانی، بهصورتی سیستماتیک و با ابزارهایی چون بمباران، قحطی و آوارگی برنامهریزیشده در حال اجراست. آمارهای رسمی، تصاویر منتشرشده، و روایتهای منابع پزشکی و انسانی، همه به یک واقعیت تلخ اشاره دارند و این است که مردم غزه، عمدتاً کودکان، زنان و سالخوردگان، بهطور عامدانه در معرض مرگ قرار گرفتهاند. گرسنگی که در عصر کنونی نباید دیگر ابزار جنگ باشد، در غزه به سلاحی مرگبار تبدیل شده است.
بر اساس گزارشها، رژیم صهیونیستی با ادعای ایجاد کریدورهای بشردوستانه، ورود کمکها را بهشدت محدود کرده است. در حالی که روزانه حداقل ۵۰۰ تا ۶۰۰ کامیون برای تأمین نیازهای اساسی مردم غزه لازم است، تنها بخشی ناچیز از آن وارد میشود. این مسئله به وضوح نشان میدهد که گرسنگی دیگر نه یک پیامد جنگ، بلکه بخشی از استراتژی جنگی اسرائیل است؛ ابزاری برای شکستن اراده مردم، بیثبات کردن جامعه و فشار بر غیرنظامیان.
آمار رسمی نشان میدهد که تاکنون دستکم ۱۴۷ نفر مستقیماً به دلیل گرسنگی و سوءتغذیه جان باختهاند. این رقم تنها چکیدهای از عمق بحران است؛ چرا که هزاران کودک زیر پنج سال، زنان باردار و سالخوردگان در وضعیت بحرانی قرار دارند. سوءتغذیه شدید در کودکان، کاهش توانایی مادران برای شیردهی، و فقدان ابتداییترین اقلام غذایی همچون شیر خشک، در کنار فروپاشی نظام بهداشتی، عملاً غزه را به یک منطقه مرگ خاموش تبدیل کرده است.
یکی از جنبههای فاجعهبار جنگ غزه، هدف قرار دادن مراکز توزیع کمکهای انسانی و تیراندازی به غیرنظامیان گرسنه در صفهای دریافت غذا است. در کدام نقطه از تاریخ مدرن، کودکی که تنها برای دریافت آرد آمده، هدف تیر نظامیان قرار گرفته است؟ حمله به مناطق تجمع مردم، مناطق مسکونی، بیمارستانها، و حتی آپارتمانهای نزدیک مدارس، نشان میدهد که هیچ تمایزی میان نظامی و غیرنظامی از سوی اسرائیل قائل نیستند. این جنایات فراتر از قوانین جنگ و تعهدات حقوق بشری است و بدون تردید نقض آشکار معاهدات ژنو و قوانین بینالمللی بشردوستانه به شمار میآید.
از دردناکترین ابعاد بحران غزه، وضعیت کودکان است. کودکان غزه، نه تنها از گرسنگی و سوءتغذیه شدید رنج میبرند، بلکه عملاً به نماد ظلم قرن حاضر تبدیل شدهاند. تصاویر منتشرشده از کودکی که در حال حمل کیسه سنگین آرد است، بیش از هزاران مقاله و گزارش بینالمللی، گویای این واقعیت تلخ است که کودکی در غزه معنا ندارد. این نسل، پیش از آن که بتواند رشد کند، درگیر جنگی نابرابر و بیرحمانه شده است.
بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، تنها در ماه ژوئیه ۲۰۲۵، بیش از ۵۰۰۰ کودک زیر پنج سال در اثر سوءتغذیه شدید به مراکز درمانی مراجعه کردهاند و بسیاری از آنان جان خود را از دست دادهاند. این یعنی، یک نسل کامل در حال نابود شدن است؛ نسلی که نه فقط امروز، بلکه آینده فلسطین را نیز تهدید میکند.
بدون شک می توان گفت که گرسنگی در غزه نتیجه یک اتفاق یا ضعف لجستیکی نیست، بلکه یک سیاست عمدی و حسابشده است. هدف نه فقط کشتار مستقیم، بلکه شکستن روحیه مردم، تحقیر کرامت انسانی و ایجاد فشار بیرحمانه بر مردم است. وقتی به گفته پزشکان، نوزادان به دلیل نرسیدن شیر خشک و سوء تغذیه جان میبازند، این دیگر صرفاً جنگ نیست؛ این نسلکشی است و سازمانهای بینالمللی از سازمان بهداشت جهانی گرفته تا برنامه جهانی غذا و سازمانهای حقوق بشری مستقل نیز این مسئله را تایید کردهاند.
در حالی که رژیم صهیونیستی بیوقفه به بمباران و قحطی در غزه ادامه میدهد، جهان در سکوتی سرد و غیرانسانی فرو رفته است. شورای امنیت سازمان ملل، بارها از صدور قطعنامههای الزامآور بازمانده است و دیوان بینالمللی دادگستری نیز علی رغم صدور دستور توقف جنگ، هیچ اهرم فشاری برای اجرای آن ندارد. حتی کشورهای غربی که دم از حقوق بشر میزنند، نه تنها اقدام موثری نکردهاند، بلکه با حمایت مالی و نظامی از اسرائیل، در این نسلکشی شریک هستند.
علاوه بر قحطی، بمبارانهای سیستماتیک ساختارهای اساسی مانند بیمارستانها، مدارس و ساختمانهای مسکونی، مردم را در وضعیت آوارگی مطلق قرار داده است. طبق گزارشها، بیش از ۹۰۰۰ نفر مفقود و صدها هزار نفر آواره شدهاند. بسیاری از این آوارگان، بدون پناهگاه، آب آشامیدنی، یا حداقل امکانات بهداشتی، در اردوگاههایی زندگی میکنند که خود نیز هدف بمباران قرار گرفتهاند.
از سوی دیگر، استفاده ابزاری اسرائیل از کمکهای بشردوستانه برای پیشبرد هدف آوارگی مردم، نشاندهنده سیاست «زمین سوخته» و پاکسازی قومی در غزه است.
یکی از دلایل اصلی بیتفاوتی جهانی نسبت به بحران غزه، سانسور گسترده رسانهای و روایتسازی یکجانبه توسط رسانههای غربی است. اغلب رسانههای جریان اصلی، در پوشش این جنایتها یا سکوت اختیار کردهاند یا با استفاده از واژگان مبهم، مسئولیت را از دوش اسرائیل برمیدارند و آن را به عنوان «درگیری» یا «تنش» توصیف میکنند، نه تجاوز و نسلکشی. این تحریف واقعیت، افکار عمومی را گمراه کرده و مانع شکلگیری فشارهای مردمی بر دولتها شده است.
در نهایت، وضعیت غزه نه یک بحران موقت، بلکه امتداد یک ظلم تاریخی است. رژیمی که از ابتدای تشکیل خود با اشغال، کشتار و آوارهسازی پیش رفته، امروز نیز همان سیاستها را در مقیاسی وسیعتر پیاده میکند. اما مردم غزه، با وجود تمام این مصائب، مظلومانی مقاوم هستند که در برابر ظلمی بیسابقه ایستادگی میکنند. سکوت امروز جامعه جهانی، ننگی تاریخی برای بشریت خواهد بود، مگر آن که اکنون، قبل از آن که دیرتر شود، اقدام کند.
تا زمانی که دنیا در برابر این فاجعه خاموش بماند، فریاد کودکان گرسنه، آوارگان بیپناه و مادران داغدار، در وجدان تاریخ باقی خواهد ماند.