در ایران آن طور که باید، مردم موسیقی بیکلام گوش نمیکنند که شاید ریشه در فرهنگ صدا محور ما و یا ناآشنایی مردم با موسیقی بهخاطرعدم آموزش آن باشد. در واقع مردم بیشتر با موسیقی همراه با شعر ارتباط برقرار میکنند. فرهنگ موسیقایی مخاطب عام ما به آن درجه از تعالی نرسیده که موسیقی بیکلام را به خوبی درک کنند و از آن لذت ببرند
علی تفرشی
فریدکریمیان فعالیت هنری خود را سال 75 با نوازندگی سنتور زیر نظر محمدعلی درافشان آغازکرد. سال 82 به فراگیری ساز فلوت زیر نظر مهران سراجیان مشغول شد. وی سال 84 به آهنگسازی و اجرای قطعات فلوت پرداخت و بدینترتیب آلبوم موسیقی بدون کلامیرا باعنوان «آوای زمستان» منتشر کرد. سال 86 علاوه بر آهنگسازی و اجرای قطعات فلوت و جمعآوری آلبوم «غریبه آشنا» بهخوانندگی برزو ارجمند، ترانههای آلبوم را دکلمه کرد. سپس برای کامل کردن سولفژ زیر نظر سودابه شمس قرار گرفت. فرید کریمیان سال 89 خوانندگی را تجربه و آلبومهای «کنارم باش» را منتشر کرد. وی در این آلبوم سعی کرده که به تجربههای مستقل و متفاوت درعرصه موسیقی پاپ درفضایی عاشقانه برسد و علاوه بر خوانندگی، نوازندگی فلوت در این آلبوم را برعهده داشته است. او در مقام نوازنده با هنرمندان پاپ بسیاری همکاری داشته است. با این هنرمند موسیقی که نگاه تازه و مستقلی را در عرصه موسیقی با کلام و بیکلام پاپ به عنوان آهنگساز، خواننده و نوازنده دنبال میکند درباره حال و هوای این روزهای موسیقی صحبت کرهایم:
شما تجربههای خوبی در زمینه آهنگسازی موسیقی بیکلام، نوازندگی فلوت و دکلمه داشتهاید. به نظر میآید که با ورود به عرصه خوانندگی خواستهاید از این فضا وتجربهها فاصله بگیرید. اینطور است؟
علاقه زیادی به موسیقی بیکلام دارم. روزی هم که کار روی آلبوم «آوای زمستان» را شروع کردم ذهنیتم این بود که این راه را ادامه دهم ولی متاسفانه در ایران، آنطور که باید، مردم موسیقی بیکلام گوش نمیکنند که شاید ریشه در فرهنگ صدا محور ما و یا نا آشنایی مردم با موسیقی بهخاطرعدم آموزش آن باشد. در واقع مردم بیشتر با موسیقی همراه با شعر ارتباط برقرار میکنند. فرهنگ موسیقایی مخاطب عام ما به آن درجه از تعالی نرسیده که موسیقی بیکلام را بهخوبی درک کنند و یا از آن لذت ببرند.
موسیقی بیکلام را دارای چه خصیصههایی میدانید که این ارجحیت را برای آن قائل هستید؟
موسیقی بیکلام به مخاطب ذهنیت از پیش تعیینشده و مشخصی نمیدهد و هرکس با آن به فضای ذهنی خودش میرود ولی در کاری که شعر دارد، خط مشی شعر، هر مخاطبی را ناخود آگاه به سمت ذهنیت و حال وهوایی که شعر در صدد ایجاد آن است میبرد.
بنابراین خلاقیت و فضاسازی ذهنی خاص هر مخاطب با موسیقی بیکلام اتفاق میافتد؟
بله، البته چگونه گوش دادن شنونده، شرایط ذهنی او و درک و دریافتی که از کار دارد هم در اینجا دخیل است. اینکه ممکن است کسی با گوش دادن به آن آهنگ خودش را تخلیه کند و به آرامش برسد اما دیگری با آن عصبی شود. در واقع عکسالعملهای مختلفی درمخاطبان پدید میآورد. این در صورتی است که کار با کلام، بهخاطر شعری که دارد، به همه یک خط مشی دهد. جدای از این موسیقی بیکلام به من آرامش زیادی میبخشد و مرا به فضاهای مختلفی میبرد. ممکن است که با هر بار گوش دادن به یک آهنگ موسیقی بیکلام به فضایی متفاوت از دیگری بروم.
چه شد که وارد عرصه خوانندگی شدید؟
با توجه به شرایطی که از آن سخن به میان آمد، تصمیم گرفتم به عرصه خوانندگی وارد شوم و از آنجا که میخواستم با علم و آگاهی و بهطور اساسی وارد عرصه خوانندگی شوم تا کاری استاندارد، آبرومندانه و در سطح قابل قبولی ارائه دهم؛ برای یادگرفتن سلفژ به نزد خانم سودابه شمس رفتم. نمیخواستم وقتی مخاطب به آلبومم گوش میدهد بگوید که ایکاش نمیخواند و در همان زمینه موسیقی بیکلام ادامه میداد. همانطور که این اتفاق برای خیلی از خوانندههای جدید میافتد. بههمین خاطر با احتیاط وارد این عرصه شدم. یادگیری سلفژ نزد خانم شمس، تاثیر بسیار زیادی روی کارم گذاشت و با کمک ایشان و مشورتهایی که به من دادند فضا برای تهیه آلبوم بهعنوان خواننده آماده شد. حدود دو سال روی آلبوم نخستم که یازده آهنگ دارد کار کردیم و سعی کردیم که ترانهها را از ترانهسرایانی بگیریم که با موسیقی آشنایی زیادی داشته باشند. علاوه بر این درمحتوا و مفهوم ترانهها دقت کردیم. در زمینه موسیقی هم سعی کردم با نوازندگانی کار کنم که با آنها ارتباط روحی داشته باشم و علاوه بر آن در سبک و سیاقی کار کنند که به ذهنیت خودم از موسیقی پاپ نزدیک باشد. در ادامه راه و انتشار تکآهنگهایم هم همین مسیر را پی گرفتم.
محور مضمونی شعرهای تان همیشه عاشقانه است اما عاشقانهای متفاوت.
بله. سعی کردیم که بیشتر عاشقانههایی متفاوت و پر محتوا باشند و فضاهای مختلفی از این ژانر موسیقی را در بر بگیرند. هم کارهای ریتمیک دارم و هم آرام تا همه اقشار، بر اساس ذهنیت و سطحی که دارند با آن ارتباط برقرار کنند.
این روزهای موسیقی را چطور ارزیابی میکنید؟
به گمان من، تلفیق کارهای الکترونیکی و آکوستیک بهترین کار ممکن در فضای موجود است. این درصورتی است که امروزه اغلب کارها الکترونیکی شده و آهنگسازها کمتر از سازهای آکوستیک بهره میبرند. من در همان آلبوم «کنارم باش» با تلفیق این سازها و فضای جدیدی که با ریتمهایی شاد ایجاد کردم سعی داشتم تاثیر خوبی روی ذهن شنونده بگذارم نه تاثیری مخرب و افسرده کننده. به نظرم این راه برای موسیقی ما راه خوبی میتواند باشد.