هنر 13 بهمن 1403 - 5 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
سید سعید رحمانی/ فیلمنامه‌نویس و استاد دانشگاه

فیلم خوب، فیلمی است که به یک تجربه حسی نزدیک تبدیل شود

فیلم کوتاه را نباید نسبت به فیلم بلند تعریف کرد و نباید آن‌ را به گونه‌ای تبیین کرد که گویا برای ورود نویسنده یا کارگردان به نگارش و ساخت فیلم بلند پیش نیازی قطعی است.

سعید رحمانی

فیلم کوتاه را نباید نسبت به فیلم بلند تعریف کرد و نباید آن‌ را به گونه‌ای تبیین کرد که گویا برای ورود نویسنده یا کارگردان به نگارش و ساخت فیلم بلند پیش نیازی قطعی است. برای تبیین هر چه بهتر فیلم کوتاه ابتدا باید ویژگی‌‌های آن را شناخت. فیلم کوتاه واجد چند ویژگی است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: بیشترین نسبت را با هنرهای دیگر از جمله شعر و عکاسی و داستان کوتاه و نقاشی داشتن؛ ارزان است و عمده ظرفتیش در خدمت بیان دیدگاه‌‌های نویسنده و کارگردان است. در این مجال فقط ویژگی سوم را دستمایه قرار می‌دهم. ویژگی سوم به عنوان نقطه ثقل تعریف و تبیین فیلم کوتاه، مهم‌ترین مؤلفه در ورود به موضوع است. تعریفی بنیادی در فیلم وجود دارد: فیلم خوب فیلمی است که بتواند به یک تجربه حسی نزدیک به واقعیت برای مخاطب، تبدیل شود. این تعریف، اهمیت اثرگذاری را در فیلم نشان می‌دهد. در این یادداشت قرار نیست به مفاهیم بنیادین زیبایی شناسانه فیلم بپردازیم و فعلا فقط به تعبیر اثرگذاری در جهت تعریف فیلم کوتاه بسنده می‌کنیم.
پس مهم‌ترین ویژگی فیلم کوتاه، بیان دیدگاه نویسنده و کارگردان است. این ویژگی سبب می‌شود که نویسنده با درهم شکستن ساختار کلاسیک، همه اجزای مؤثر در روند فیلم را مانند شخصیت، پیرنگ و… با خارج کردن از قالب‌‌های تعریف شده، در جهت بیان فیلمیک دیدگاه خود به کار بگیرد. پس الزامی به تبعیت از ساختار خطی ندارد، می‌تواند از انتخاب صرفا یک شخصیت واحد عدول کند و لزومی به همذات پنداری مخاطب و شخصیت وجود ندارد. حتی انتزاع نیز نمود بیشتری پیدا می‌کند. در ساختار کلاسیک، فیلمنامه یعنی شخص و مساله؛ یعنی روند درام با برخورد شخصیت اصلی و یک مساله دراماتیک آغاز شده، با برهم خوردن تعادل زندگی شخصیت اصلی ادامه پیدا می‌کند و در نهایت با نقطه اوج و گره گشایی و تعادل ثانویه به پایان می‌رسد. حال برای تسهیل در فهمیدن فیلمنامه فیلم کوتاه، نگارنده، مکانیزمی مشابه پیشنهاد می‌کند. فیلمنامه فیلم کوتاه یعنی شخص و جغرافیای مساله‌دار. شخصیتی که به دلیلی قهری در یک جغرافیای مساله‌دار قرار می‌گیرد. جغرافیای مساله‌دار همان دنیای نامتعادل جهان قصه است. دنیایی که به دلیلی در پیش داستان و یا حتی با شروع داستان، از تعادل خارج شده است. حال روند فیلم کوتاه، نحوه تعامل شخصیت با این جغرافیا است. کنش یا واکنش شخصیت نسبت به این جغرافیا و مؤلفه‌‌های نمایشی آن، زمینه ساز روند فیلمنامه است در فیلم کوتاه. روندی که در ساختار کلاسیک، مبتنی بر انگیزه شخصیت اصلی در حل مساله پیش آمده بود در فیلم کوتاه، فقط مبتنی بر چگونگی پشت سر گذاشتن این جغرافیای مساله‌دار است، بدون آن‌که در نهایت این جغرافیای مساله‌دار به تعادل برسد. همین نکته طلایی، توجیه‌گر روایت تجربی در فیلم کوتاه است و از همین روست که فیلم کوتاه بیشترین قرابت را با هنرهای دیگر که ظرفیت بدیع خلاقانه دارند پیدا می‌کند. پس در فیلم کوتاه، مؤلفه‌ها تابع تعاریف در ساختار کلاسیک نیستند و همگی بر اساس دیدگاه نویسنده یا کارگردان، به قصد اثرگذاری حداکثری و با فرمی بدیع، همخوان با خواست و طراحی مولف و نویسنده، به خدمت گرفته می‌شوند. و این بدعت ناب، فرم‌گرایانه و خلاقانه، همان «آن» ِ فیلم کوتاه است.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *