بهطور کلی ردیفهای سازی و آوازی؛ بهخصوص آوازی همه نکات را در خود مستتر دارند. شعری که انتخاب میکنید باید با فضای موسیقی هماهنگ باشد و با گوشه موسیقایی که انتخاب میکنید هماهنگی داشته باشد. شعری را که در آواز اصفهان میخوانید، نمیتوانید و نباید در آواز دشتی بخوانید.
بهطور کلی ردیفهای سازی و آوازی؛ بهخصوص آوازی همه نکات را در خود مستتر دارند. شعری که انتخاب میکنید باید با فضای موسیقی هماهنگ باشد و با گوشه موسیقایی که انتخاب میکنید هماهنگی داشته باشد. شعری را که در آواز اصفهان میخوانید، نمیتوانید و نباید در آواز دشتی بخوانید. علاوهبر این، وزن شعری درونی برخی از گوشهها حتما باید در زمان خواندن نیز رعایت شود؛ نمیتوان هر شعری را بر هر گوشه موسیقایی قرار داد؛ حتما باید وزن مطلوب در شعر وجود داشته باشد تا با گوشه هماهنگ شود و علاوهبر این نوع شعری که انتخاب میکنیم نیز بسیار مهم است.
پس از آنکه شعر انتخاب شد، باید توجه کنیم که شعر و گوشه آوازی با یکدیگر هماهنگ باشد. مثلا آواز یا دستگاه اصفهان یک خانواده است که از چند گوشه تشکیل شده است. اعضای یک خانواده، رنگارنگ نیستند، در یک خانواده یک فرد، سیاه نیست فردی دیگر زرد و … درنتیجه شعر نیز باید در یک حالوهوا و وادی مناسب با گوشهها، آواز یا دستگاه باشد. بنابراین شعر و تلفیق شعر و موسیقی بسیار مهم است و بعد از آن، آوازی که خوانده میشود نیز بسیار مهم است.
در هر زمانی نمیتوانیم هرآوازی را با هر شعری بخوانیم. هر زمان از روز یک موسیقی و یک شعر را میطلبد؛ هر مناسبتی یک ملودی و یک شعر مخصوص خود را میطلبد. زمانیکه میخواهید کنسرت اجرا کنید، باید همه با یکدیگر همخوانی داشته باشند و حالوهوایشان یکی باشد. نمیشود یک قطعه درباره فراق باشد و قطعه دیگر در زمینه شادی و نشاط باشد؛ باید مضمون کلی قطعات با یکدیگر همخوانی داشته باشد و شعری که انتخاب میشود نیز باید در دستگاهی که انتخاب کردهاید بنشیند و نباید دو چیز کاملا متفاوت باشند. اصولا موسیقی ما با شعری که بر روی ملودیها میگذاریم، ملودی را برای شنونده تسریر میکنیم. مهمترین مساله این است که هر کلمه از شعر یک بار عاطفی خاصی دارد و باید آن بار عاطفی کلام را رعایت کنیم. مثلا وقتی درباره گریه صحبت میکنید، باید در صدایتان آن حال گریه را به مخاطب نشان دهید و وقتی درباره خنده صحبت میکنید، باید خنده در صدا وجود داشته باشد.