فرهنگی 27 اسفند 1403 - 13 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
امیرعلی نبویان/ نویسنده و بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما

لمس کتاب چیز دیگری‌ست اما…

از سوی دیگر در شرایطی که همواره اعلام می‌شود سرانه مطالعه ما کم است، انتشار شکل شنیداری کتاب بهتر بتواند مخاطبان را به خود جذب کند. البته لذتی در کتاب خواندن است که در باقی شکل‌های مطالعه نیست اما باید بپذیریم که ریتم زندگی بسیار تند شده است. به‌عنوان مثال خود من در روزهایی که کار زیادی دارم، چشم‌هایم به‌قدری خسته می‌شوند که توان کتاب خواندن ندارم. به همین دلیل به کتاب صوتی گوش می‌دهم. با این کار در زمانی‌که بسیار خسته هستم، مطالعه‌ام را کنار نگذاشته‌ام.

امیرعلی نبویان

از سوی دیگر در شرایطی که همواره اعلام می‌شود سرانه مطالعه ما کم است، انتشار شکل شنیداری کتاب بهتر بتواند مخاطبان را به خود جذب کند. البته لذتی در کتاب خواندن است که در باقی شکل‌های مطالعه نیست اما باید بپذیریم که ریتم زندگی بسیار تند شده است. به‌عنوان مثال خود من در روزهایی که کار زیادی دارم، چشم‌هایم به‌قدری خسته می‌شوند که توان کتاب خواندن ندارم. به همین دلیل به کتاب صوتی گوش می‌دهم. با این کار در زمانی‌که بسیار خسته هستم، مطالعه‌ام را کنار نگذاشته‌ام.
کتاب صوتی محاسنی دارد. نکته اول این است که اگر فردی که کتاب را می‌خواند، فرد مسلطی باشد، قطعا کتاب را درست می‌خواند، اگر صدای خوبی داشته باشد، مخاطب را به شنیدن ادامه داستان، ترغیب می‌کند و برای بسیاری از افراد، درک و دریافت از طریق گوش بسیار بیشتر از زمانی است که کتاب را می‌خوانند. خود من از دوران کودکی، این‌گونه بودم. من از پس درس‌های حفظ‌کردنی برنمی‌آمدم از این رو درس‌ها را روی نوار کاست، ضبط می‌کردم، گوش می‌دادم و همچون موسیقی که در زمان گوش دادن، ترانه در ذهن انسان باقی می‌ماند، درس‌ها را می‌شنیدم. حتی زمانی‌که سر کار تصویر می‌روم، تلاش می‌کنم دیالوگ‌های خودم را به‌درستی بگویم، آن‌ها را ضبط کنم و با گوش دادن، آن‌ها را حفظ شوم. حسن دیگر کتاب صوتی، کم حجم بودنش است. روی یک فلش‌مموری می‌توان تعداد بسایر زیادی کتاب صوتی را با خود به‌همراه داشت. می‌دانیم افرادی که هر ساله اسباب‌کشی دارند، بزرگ‌ترین دغدغه‌شان جابه‌جا کردن کتاب‌ها است!
از سوی دیگر ما در دوران کودکی نوار قصه‌هایی همچون «علیمردان‌خان:، «شهر قصه» و … داشتیم که به سن خاصی تعلق نداشتند و حتی امروز هم برای ما جذابیت‌هایی دارند. جای خالی چنین آثاری امروز حس می‌شود. زمانی‌که ما «شهر قصه» را می‌شنیدیم، درک و دریافت دقیقی از ماجرا نداشتیم بلکه به اندازه ظرفیت خودمان، یک شوخی یا کنایه را متوجه می‌شدیم اما هزار شوخی و کنایه را نمی‌فهمیدیم. وقتی بزرگ‌تر شدیم و دوباره و دوباره آن را شنیدیم، دریافت درست‌تری پیدا کردیم.
باید بیش از این به کتاب صوتی پرداخت و این آثار را به‌صورت فیزیکی همچون کتاب عرضه کرد. در همین حد بگویم که تا کنون خود من مثلا از نمایشگاه کتاب، کتاب صوتی نخریده‌ام. واقعیت این است تا آن اندازه که می‌تواند این محصول فرهنگی مخاطب داشته باشد، به ان، پرداخته نشده است.
همه باید به این نکته توجه داشته باشیم که نمی‌توان جلوی پیشرفت تکنولوژی و تغییرات را گرفت، در جزیره خود زندگی کرد. ریتم زندگی بسیار تند شده است و باید بپذیریم. زمانی‌که سی‌دی به بازار آمد، نوار ویدئو به کناری رفت چون اگر بخواهیم یک آرشیو کامل از فیلم‌های مطرح دنیا را بر روی نوار ویدئو داشته باشیم، باید یک اتاق منزل را تخلیه کنید و در آن، فیلم‌ها را قرار دهید درحالی‌که با وجود مموری‌های متنوع و با حجم بالایی که این روزها در بازار وجود دارند، می‌تواند در بخش کوچکی از منزل، این آرشیو را داشت. زندگی شکل دیگری پیدا کرده است، برای از دست نرفتن برخی مسائل همچون مطالعه، باید سخت‌افزارها را تغییر داد. به‌عنوان مثال دورانی بود که همه خانه‌ها باغچه و باغ داشتند اما به‌مرور و با افزایش قیمت زمین، باغچه‌ها از خانه‌ها حذف شدند و جای خود را به پاسیو و گلدان‌هایی دادند که می‌توان از آن‌ها در آپارتمان نگه‌داری کرد. مسلما این گلدان‌ها به طراوت، زیبایی و جذابی باغچه نیستند اما لااقل محیط زندگی ما از گیاه بری نمی‌شود. صنعت نشر باید به‌سراغ کتاب صوتی برود. نگران نابود شدن صنعت نشر نیستم اما نگران هستم که بازار نشر کساد شود.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *