فرهنگی 08 اسفند 1403 - 2 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
سهند آدم عارف

موسیقی نواحی ایران؛ همچنان تشنه پژوهش

هر زمان که بحث تحقیق درباره موسیقی نواحی مختلف ایران به میان می‌آید همواره نام‌هایی مطرح می‌شوند. البته پر واضح است افراد زیادی تا به حال در این باره دست به تحقیقات ارزشمندی هم زده‌اند اما تا به امروز هنوز فعالیت وسیع و دامنه‌دار آکادمیک در این زمینه انجام نشده تا اهالی موسیقی بتوانند به مرجعی مدون در این عرصه دسترسی داشته باشند. خاصه آنکه این وضع همواره در ارتباط با موسیقی مقامی با معضلی جدی‌تر روبه‌رو بوده است چرا که موسیقی مقامی همواره سینه‌به‌سینه منتقل شده و آن‌چه تا به حال در این باره جمع‌آوری شده ماخذهایی شفاهی داشته است.

موسیقی خیابانی

هر زمان که بحث تحقیق درباره موسیقی نواحی مختلف ایران به میان می‌آید همواره نام‌هایی مطرح می‌شوند. البته پر واضح است افراد زیادی تا به حال در این باره دست به تحقیقات ارزشمندی هم زده‌اند اما تا به امروز هنوز فعالیت وسیع و دامنه‌دار آکادمیک در این زمینه انجام نشده تا اهالی موسیقی بتوانند به مرجعی مدون در این عرصه دسترسی داشته باشند. خاصه آنکه این وضع همواره در ارتباط با موسیقی مقامی با معضلی جدی‌تر روبه‌رو بوده است چرا که موسیقی مقامی همواره سینه‌به‌سینه منتقل شده و آن‌چه تا به حال در این باره جمع‌آوری شده ماخذهایی شفاهی داشته است.
از استاد علی اکبر مرادی گفت‌وگوی جالبی درباره ساز تنبور و مقام‌هایی که با این ساز در مناطق غرب کشور نواخته می‌شود منتشر شده که به نوعی می‌تواند روشنگر آن‌چه پیش‌تر در این یادداشت بدان اشاره شد باشد. استاد مرادی در این گفت‌وگو گفته بود تنبور تنها راوی موسیقی قدیم مشرق زمین و ایران است و این نکته بسیار مهمی در این باره است اما این‌که تا به حال چقدر از این ذخیره عمیق فرهنگی برای رشد موسیقی معاصرمان استفاده کرده‌ایم جای پرسش و تامل دارد.
نوازندگان و استادانی که با ساز تنبور آشنایی داشته‌اند به طور معمول دو دسته‌اند. یک گروه همواره بر اصالت این ساز، حفظ نت به نت میراث شگرف این ساز و دست نخورده ماندن موسیقی آیینی تنبور تاکید داشته‌اند که بسیار تاکید مهمی هم بوده است؛ چنین تاکیدی باعث شده این اساتید چندان به مباحث موسیقی مدرن ورود پیدا نکنند که کاملا قابل درک است. اما دسته دیگر کسانی بوده‌اند که از ظرفیت‌های تنبور تنها برای رسیدن به یک رنگ‌آمیزی متنوع‌تر در ارکستراسیون بهره برده‌اند و برای تلفیق درست مضامین و ساختار شگرف ملودیک موسیقی مقامی با موسیقی سنتی یا کلاسیک و حتی راک زحمت نکشیده‌اند. در نهایت اتفاقی که در آثار این دست نوازندگان و یا آهنگسازان می‌افتد این است که شنونده این آثار پس از گوش کردن به یک قطعه تلفیقی به همراه ساز تنبور به خودش می‌گوید «ا ِ … چه قشنگ ! ببین با تنبور چه کارایی می‌کنه.»
چکیده مطلب آن‌که همه این تفاصیل نشان می‌دهد بدون تردید نیاز است آن پیوستاری که در رابطه با ردیف‌نوازی در موسیقی سنتی ایران از زمان درویش خان تا دوران حاضر به وجود آمده در موسیقی نواحی ایران نیز با فعالیتی گسترده، منظم و مدون به وجود بیاید. از شمال و مرکز خراسان گرفته تا سیستان و بلوچستان و از جنوب تا لرستان و کردستان و کرمانشاه و آذربایجان که وجب به وجبشان از ذخایر و گنجینه‌های عظیم نغمه‌ها و روایت‌های خرد و کلان تاریخ موسیقی این سرزمین سرشار است .
مثلا درباره عاشیق‌ها و موسیقی عاشیقی در آذربایجان نیاز به پژوهش گسترده احساس می‌شود. از سوی دیگر تنها چند سالی می‌شود که دوتارنوازان (بخشی‌های) شمال و مرکز خراسان چهره نشان داده‌اند و برخی از مقام‌های آن مناطق از کرمانجی گرفته تا ترکمنی، تربتی، مشهدی و ترکی در استودیوها ضبط شده‌اند اما بدون شک تنها ضبط شدن چند مقام به هیچ وجه کفایت نمی‌کند و باید توجه کرد که بخشی‌هایی که در آن مناطق هنوز آفتاب وجودشان شعله‌ور است قریب به اتفاقشان سنین بالایی دارند و رازهایی بسیار از موسیقی آن سرزمین در سینه نهفته دارند که اگر خدای ناکرده دعوت حق را لبیک بگویند باید پذیرفت که دسترسی به روایت‌هایشان ناممکن است. موسیقی نواحی دیگر این مرز و بوم نیز وضعیتی مشابه با خراسان دارد و این نیازمند عزم جدی‌تری از سوی موسیقی‌دانان و مسئولان عرصه موسیقی است … نا‌امید نیستیم!

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *