هنر 19 دی 1403 - 6 ماه پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
عبدالجبار کاکایی، شاعر و منتقد ادبی در گفت و گو با نوآوران اعلام کرد:

نویسندگان ما با هر دستاورد زبانی دچار خودشیفتگی می‌شوند

در واقع می‌خواهم دعوت کنم از اهالی ادبیات به ویژه جوانان این راه را به مشاهد و خوانش این آثار بزرگ، آشنایی با این اسطوره‌های بزرگ و آثار سترگی از آن‌ها به جا مانده است.

اسطوره های ادبی

مسعود عالی‌محمودی

عبدالجبار کاکایی شاعر، ترانه‌سرا، منتقد ادبی و کارشناس زبان و ادبیات فارسی است. با این ‌که او در مطبوعات و صداوسیما حضور داشته و در حوزه‌های نقد ادبی هنوز هم فعالیت می‌کند، اما مردم او را بیشتر به عنوان شاعر می‌شناسند. او از جمله شاعران خوش‌اقبالی است که شعرش به خانه‌های مردم راه پیدا کرده است. در شعر اما علاقه او بیشتر معطوف به قالب‌های غزل و مثنوی است. از او مقالات و نقدهای فراوانی پیرامون شعر این روزگار در مطبوعات درج شده است. وی تاکنون در برخی از همایش‌های سراسری شعر که در سطح کشور برگزار شده است به عنوان دبیر، مدیر اجرایی و عضو هیات علمی مسئولیت داشته است. برخی از آثار منتشرشده وی عبارتند از آوازهای واپسین، مرثیه روح، سال‌های تاکنون، حتی اگر آیینه باشی، نگاهی به شعر معاصر ایران «نقد و بررسی»، بررسی تطبیقی ادبیات پایداری جهان، گزیده ادبیات معاصر، زنبیلی از ترانه، فرصت نایاب و… شناخت او از حوزه شعر و نیز تسلط او بر ادبیات فارسی و ادبیات کلاسیک ما را بر آن داشت تا در محور بحث پیرامون ادبیات کلاسیک با وی به گفت‌و‌گو بنشینیم.

بازخوانی متون کلاسیک فارسی چقدر می‌تواند برای نویسندگان و شاعران جوان مفید فایده باشد؟

بازخوانی متون کلاسیک ایرانی معمولا برای دریافت تجربه‌هایی که پیش از این به‌ دست آمده است، ضرورت حائز اهمیتی دارد به این معنا که هر شاعری باید تجربه‌های پیش از خودش را بشناسد و با آن‌ها آشنایی کاملی داشته باشد. تنها از این رهگذر است که آن وقت هر دستاورد ادبی او را ذوق‌زده نمی‌کند به عنوان مثال کسی که آثار سبک هندی را خوانده باشد، در حوزه مضمون کمتر دچار خودشیفتگی و ذوق‌زدگی می‌شود یا شاعری که آثار سبک کلاسیک و سبک خراسانی ما را خوانده باشد، متوجه اهمیت زبان، ارکان زبان و استواری زبان خواهد شد بنابراین خواندن آثار کلاسیک و کهن ایرانی برای بهره بردن از تجربه‌های این غول‌های ادبی و استادان مسلم زبان مهم است. مهم است که فارغ از این تجربه‌های قبلا تکرارشده بنشینند و در محضر این بزرگان ادبی درس بیاموزند. دیگر اهمیت بازخوانی این آثار نزد این جوانان، این خواهد بود که افق شاعر و نویسنده بعد از مطالعه آثار گذشتگانی که نوشته‌های ایشان سراسر حکمت بوده است، به طور قطع گسترده‌تر از زمانی خواهد بود که با این آثار مواجه نبوده‌اند و آن‌ها را نخوانده بودند.

این آثار همان‌طور که اشاره کردید، سراسر از حکمت و فلسفه آکنده‌اند و می‌توان گفت در این آثار به روشنی می‌توان به تعریف روشنی از انسان دست یافت. چرا امروزه با وجود داشتن این قله‌های ادبی و با وجود اینکه باید بر دستاوردهای این بزرگان فراز قله‌ها را درنوردیم، برعکس مسخ ادبیاتی شده‌ایم که با هویت ما ناسازگار است. چرا ادبیات ما به سمت تقلیدی کورکورانه از غرب در حرکت است در حالی که غرب خود به دنبال منابع ادبی ما بوده و برخی از نویسندگان غربی بزرگ‌ترین آثارشان را با تکیه بر مفاهیم ادبی ما نوشته‌اند؟

بله متاسفانه همین است که می‌گویید. ادبیات ما به قدری به این جریان وابسته شده است که از ادبیات و داشته‌های خود به کلی فاصله گرفته است به خصوص جوانان از آثار کلاسیک قدیم ما بسیار دور هستند و بسیاری حتی این منابع را نمی‌شناسند. ‌می‌خواهم بگویم که حتی این تصور عمومی در نقد ژورنالیستی و فضاهای مجازی ایجاد شده است که خواندن آثار گذشتگان اهمیت خاصی ندارد و آن‌هایی که به دنبال این آثار هستند، قصد دارند ادبیات ما را به عقب برگردانند و از آن‌ها دنباله‌روی کنند. در واقع با این تلقی که ما دنباله‌رو گذشتگان نیستیم و قصد داریم در حوزه ادبیات ابتکار جدیدی به خرج دهیم و سبک تازه‌ای بنا کنیم در واقع خودشان را بی‌نیاز از خوانش این آثار می‌دانند به ویژه خواندن آثار گذشتگان در حالی که به نظر من بی‌مهری و کم‌لطفی به آثار گذشتگان به هیچ وجه درست نیست و برعکس آسیب‌های فراوانی را به همراه خواهد داشت که امروزه ریشه این آسیب‌ها تا اعماق پیکره ادبیات ما رسوخ کرده است.

چه باید کرد که جوانان دریابند که از خوانش این آثار بی‌نیاز نیستند.

به اعتقاد من این احساس بی‌نیازی با خواندن و مشاهده این الگوهای ادبی پیش خواهد آمد. شاعران و نویسندگان ما با خواندن روزی 10 صفحه از به عنوان مثال تاریخ بیهقی، جوامع‌الحکایات، بوستان سعدی، گلستان، مثنوی معنوی، شاهنامه و… درخواهند یافت که این احساس بی‌نیازی کاملا غیر منطقی است چراکه در ضمن آموزه‌هایی که به آن اشاره شد، آن‌ها با جهانی رازآلود از کلمات مواجه خواهند شد که وسوسه خواهند شد بدانند چگونه می‌شود به این دانش و توفیقات ارزشمند دست یافت. اگر 10 صفحه در روز از آثار سنایی یا بیدل دهلوی خوانده شود، به روشنی درخواهد یافت هر کسی که اهل ذوق و ادبیات باشد، خواندن این آثار ارزشمند را بخشی از واجبات زندگی و حرفه خود شاعری و نویسندگی خواهد دانست.

می‌خواهم بدانم که کمترین تأثیری که خواندن این آثار می‌تواند بر قلم و فکر نویسندگان و شاعران ایرانی بگذارد، چه خواهد بود؟ اگر با ذکر مثال توضیح دهید برای برخی جوانان که دنبال خواهند کرد، راهگشا خواهد بود.

همان طور که پیشتر اشاره کردم، یکی از تأثیرها که مهم‌ترین تاثیرهاست، این خواهد بود که دیگر آن فرد با کمترین و بی‌اهمیت‌ترین دستاورد ادبی دچار خودشیفتگی نخواهد شد و فکر نخواهد کرد به دریافت تازه و سبک تازه و زبان تازه‌ای از ادبیات نایل آمده است. با مطالعه این آثار خواهد دید که شاعران و نویسندگان و دبیران بزرگ ادبیات کهن ما پیش از او، خیلی پیش از او به این توانایی‌ها دست یافته‌اند و زبان چون مومی در دست اینان بوده است. این را برای آن‌هایی می‌گویم که با پس و پیش کردن واژه‌ها گمان ساده می‌برند که کار ویژه‌ای با زبان کرده‌اند. کسی که بیهقی را خوانده باشد، بعد از آن قطعا هنگام نوشتن مراقبت و مواظبت بیشتری خواهد کرد. او دیگر سهل‌انگاری نخواهد کرد و دیگر سراغ زبان دم دستی و ترکیب‌های دم دستی نخواهد رفت چراکه دایره واژگانی آن‌ها بسیار پروسعت خواهد شد و در ازای هر کلمه چندین معادل می‌شناسد که به نوشته‌اش شخصیتی دیگرگونه خواهد بخشید. نویسنده یا شاعری که در محضر این استادان ادب سخن آموخته باشد، دیگر برای نوشتن به دنبال مضمون‌های تکراری و پیش‌پاافتاده نخواهد بود و دنیای او و جهان آثارش به گونه‌ای مشهود دگرگون خواهد شد.

کسانی در ادبیات ایران امروز هستند که همواره با تکیه بر ادبیات کهن پیش می‌روند و در آثارشان پیداست که به آنچه می‌گویند، بیش از آن که زبانش دارای هویت نیست، اعتقاد دارند.

طبیعی است. معمولا پختگی و وزانت در کار کسانی است که با آثار کلاسیک ما سر و کار داشته‌اند به این معنا باید گفت کسی که از ملاقات آثار کهن برمی‌گردد، دیگر هر چیزی برایش باعث شگفتی و شگفت‌زدگی نیست. در واقع می‌خواهم دعوت کنم از اهالی ادبیات به ویژه جوانان این راه را به مشاهد و خوانش این آثار بزرگ، آشنایی با این اسطوره‌های بزرگ و آثار سترگی از آن‌ها به جا مانده است. خود همین نفس مشاهده و مطالعه بدون تردید اثرگذار خواهد بود حالا همان‌طور که باز هم اشاره کردم از کمترین تاثیر آن بگیرید که همان گسترش دایره لغات و واژگانی است تا وسعت افق و انتقال تجربه‌ها و در نهایت ایجاد اعتماد به نفس در نویسنده و شاعری که با کلمات سروکار دارند.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *