اخیراً بحران قطعی برق، بهخصوص در فصلهای اوج مصرف، تاثیرات گسترده و قابل توجهی بر صنایع گوناگون کشور گذاشته است. این چالش نه تنها زندگی روزمره مردم را مختل میکند، بلکه اثرات زیانباری بر فعالیتهای اقتصادی و صنعتی نیز دارد. لذا ضروری است نگاهی عمیقتر به پیامدهای آن و راهحلهای بالقوه برای مقابله با این وضعیت داشته باشیم.
اخیراً بحران قطعی برق، بهخصوص در فصلهای اوج مصرف، تاثیرات گسترده و قابل توجهی بر صنایع گوناگون کشور گذاشته است. این چالش نه تنها زندگی روزمره مردم را مختل میکند، بلکه اثرات زیانباری بر فعالیتهای اقتصادی و صنعتی نیز دارد. لذا ضروری است نگاهی عمیقتر به پیامدهای آن و راهحلهای بالقوه برای مقابله با این وضعیت داشته باشیم.
هر بار که برق قطع میشود، بسیاری از کارخانهها و واحدهای صنعتی ناچار به توقف خطوط تولید خود میشوند. این توقف ناگهانی نه تنها به کاهش تولید و بهرهوری منجر میشود، بلکه خسارات مالی ناشی از تعطیلی خط تولید و تنظیم مجدد ماشینآلات را نیز به همراه دارد. دستگاههای صنعتی به برق پیوسته و پایدار نیاز دارند و قطع این جریان میتواند به تخریب مواد اولیه و افزایش ضایعات منجر شود.
اثرات روانی و زنجیرهای
چنین ناپایداریای همچنین تأثیر روانی منفی بر کارگران و کارکنان صنایع دارد. عدم اطمینان از تداوم فعالیتها میتواند باعث کاهش روحیه کاری شود و بهرهوری را پایین آورد. همچنین، تأخیرهای ناشی از قطعی برق میتواند زنجیره تأمین را مختل کند. زمانی که تولیدکنندگان نتوانند به تعهدات خود بهموقع عمل کنند، در نهایت قراردادها نقض میشود و هزینههای جریمه و از دست دادن اعتبار تجاری را به دنبال دارد.
راههای مقابله کوتاهمدت و بلندمدت
برای مقابله با این چالشها، باید به دنبال راهحلهای کوتاهمدت و بلندمدت باشیم. در کوتاهمدت، بسیاری از کارخانهها میتوانند بر سامانههای پشتیبان برق، مانند ژنراتورهای اضطراری، تکیه کنند تا تولید را در مواقع بحران ادامه دهند. گرچه این راهکارها ممکن است هزینههای اضافی به همراه داشته باشند، اما از بروز خسارات عظیم جلوگیری میکنند.
در بلندمدت، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر میتواند به بهرهمندی صنایع از یک منبع انرژی پایدار و مطمئن کمک کند. انرژی خورشیدی و بادی بهویژه در کشوری که از موقعیت جغرافیایی مناسبی برای این منابع برخوردار است، میتواند فرصتی طلایی برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و دستیابی به پایداری بیشتر باشد.
نقش دولت در هدایت و سیاستگذاری
نقش دولت در این میان بسیار حائز اهمیت است. سیاستگذاریهای صحیح میتواند صنایع را به سوی استفاده بهینهتر از انرژی هدایت کند. دولت میتواند با تعیین تعرفههای مناسب، تشویق سرمایهگذاری در فناوریهای نوین، و بهینهسازی مصرف انرژی، کمک شایانی به کاهش بار شبکه برق و افزایش کارایی صنایع در مواجهه با بحران کند.
همچنین، بستر مناسب برای مشارکت بخش خصوصی در توسعه زیرساختهای انرژی و ایجاد یک محیط رقابتی و شفاف میتواند نقشی کلیدی در حل این بحران داشته باشد. این رویکرد نه تنها ظرفیت تولید برق را در کشور افزایش میدهد، بلکه میتواند به اشتغالزایی و استفاده بهینه از منابع طبیعی منجر شود.
در نهایت بحران قطعی برق چالشی جدی برای صنایع است که مانعی بر سر راه توسعه صنعتی و اقتصادی محسوب میشود. اما با برنامهریزی دقیق، بهرهگیری از تجهیزات مدرن، و همکاری نزدیک بین دولت و بخش خصوصی، میتوان این مشکل را بهطرزی مؤثر مدیریت و اثرات منفی آن را کاهش داد. استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و بهینهسازی مصرف نیز از جمله راهحلهای کلیدی محسوب میشوند که میتوانند به کشور کمک کنند تا به سوی آیندهای پایدار و روشنتر گام بردارند. امید است که با اتخاذ سیاستهای درست و اجرای راهبردهای کارآمد، شاهد حرکت بیوقفه به سوی توسعه اقتصادی باشیم.
همکاری دولت و بخش خصوصی؛ کلید حل بحران قطعی برق
در همین خصوص حمیدرضا صالحی، نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران، در گفتوگو با روزنامه نوآوران گفت: با توجه به تداوم مشکل قطعی برق در فصل سرد، نگرانیهایی جدی نسبت به تکرار این چالش مشابه سال گذشته وجود دارد. پیشبینیها نشان میدهند که این مشکل در سال آینده با شدت بیشتری بروز خواهد کرد. علیرغم پایان فصل تابستان، هنوز با قطعی برق مواجه هستیم که عامل اصلی آن به کمبود گاز باز میگردد.
وی افزود: واقعیت این است که تنها با این عبارت نمیتوان مشکل را توصیف کرد؛ چرا که وضعیت فعلی نشاندهنده یک کمبود جدی ناشی از عدم سرمایهگذاری در این بخش طی دو دهه گذشته است. در حوزه مدیریت مصرف نیز نتوانستهایم الگوی مناسبی ارائه دهیم و در کاهش مصرف موفق عمل کنیم.
چه راهی برای نجات بخش خصوصی و دولت برای بحران قطعی برق وجود دارد؟
صالحی بیان کرد: برای بررسی چالشهای موجود، دو سوال کلیدی مطرح میشود؛ آیا دولت به تنهایی میتواند این معضل را حل کند و آیا بخش خصوصی به تنهایی قادر به مواجهه با این مشکلات است؟ پاسخ به هر دوی این سوالات منفی است. در تمامی کشورها، دولت و بخش خصوصی هر کدام نقش مشخص و تعریفشدهای دارند؛ اما در ایران، دولت همچنان در چارچوبهای سنتی خود باقی مانده است.
وی ادامه داد: عملکرد دولت در عرصه تنظیمگری نیز مورد انتقاد قرار دارد. به جای تمرکز بر تنظیمگری، دولت مشغول توزیع، تولید و تجارت برق است. لازم است که زمینه برای فعالیت بخش خصوصی در تولید و عرضه برق فراهم شود. مداخلات مستقیم و قیمتگذاری دستوری دولت، مانع از ورود مؤثر و کارآمد بخش خصوصی به این حوزه میشود.
نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: در این میان، تغییر رویکرد دولت بسیار ضروری است. با بهرهگیری از تجارب موفق جهانی، میتوان فضای مناسبتری برای فعالیت بخش خصوصی ایجاد کرد. با توجه به سابقه طولانی پرداخت یارانهها، نمیتوان بهراحتی این سیستم را تغییر داد، اما شروع از بخش صنعت که نیازمند تأمین برق مداوم و بدون وقفه است، میتواند نقطه عطفی باشد.
صالحی متذکر شد: موضوع سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر نیز به عنوان یکی از راهحلها مطرح است. توسعه این انرژیها میتواند به حل وضعیت فعلی کمک کند و بخش خصوصی با سرمایهگذاری در این حوزه، علاوه بر تأمین برق پایدار، در حفظ محیط زیست نیز نقش مؤثری ایفا کند. علیرغم پتانسیلهای بالا برای بهرهبرداری از انرژیهای خورشیدی و بادی، هنوز از این ظرفیتها به خوبی استفاده نشده است.
وی ادامه داد: نقش اساسی بخش صنعت در اقتصاد کشور نیز قابل توجه است. این بخش مسئولیت تولید و صادرات را بر عهده دارد و سهم بالایی در تأمین درآمدهای ارزی کشور دارد. اگر دولت اجازه دهد تا بخش خصوصی تأمین برق این بخش را بر عهده بگیرد، درآمدهای حاصل میتواند صرف توسعه زیرساختهای صنعت برق شود.
صالحی گفت: تجربیات موفق جهانی در این حوزه نشان میدهد که مشارکت بخش خصوصی در صنعت برق میتواند بهرهوری را افزایش و هزینهها را کاهش دهد. بسیاری از کشورهای توسعهیافته با ایجاد ساختارهای رقابتی و شفاف، زمینه را برای سرمایهگذاری بخش خصوصی فراهم کردهاند. بومیسازی این تجربیات میتواند مسیر را برای حل مشکلات صنعت برق هموار کند.
بهینهسازی مصرف انرژی نیز نباید نادیده گرفته شود. اصلاح الگوی مصرف یکی از مهمترین راهکارهای کاهش فشار بر شبکه برق است. بخش خصوصی باید با ارائه راهکارهای نوین و استفاده از فناوریهای روز دنیا، به این امر کمک کند. استفاده از تجهیزات کممصرف، هوشمندسازی شبکه توزیع و نصب کنتورهای هوشمند از جمله اقداماتی است که میتواند اثربخش باشد.
ایجاد طرحی برای سرمایهگذاری در نیروگاههای جدید به منظور حل بحران قطعی برق
وی در پایان، یک راهکار عملی مطرح کرد و گفت: میتوان از نیروگاههای بخش خصوصی درخواست کردتا بخشی از سود ناشی از فروش برق را در توسعه و احداث نیروگاههای جدید سرمایهگذاری کنند. این چرخه به تدریج کمبود تولید برق را جبران کرده و به حل معضل قطعیهای مکرر کمک خواهد کرد. موفقیت این طرح نیازمند همکاری نزدیک دولت و بخش خصوصی و همچنین اجرای دقیق تعهدات متقابل است. تدوین یک برنامه جامع و بلندمدت با اهداف مشخص و زمانبندی دقیق نیز از الزامات اساسی برای مدیریت مؤثر این چالشها محسوب میشود.