پس از پایان جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، فضای عمومی کشور شاهد یکی از بیسابقهترین تجلیهای انسجام ملی و همبستگی ملی در دهههای اخیر بود. اقشار مختلف مردم با گرایشهای فکری، قومی و مذهبی گوناگون، در سایه تهدید مشترک، وحدت و ایستادگی را به نمایش گذاشتند.
مریم احمدی
روزنامه نگار
پس از پایان جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، فضای عمومی کشور شاهد یکی از بیسابقهترین تجلیهای انسجام ملی و همبستگی ملی در دهههای اخیر بود. اقشار مختلف مردم با گرایشهای فکری، قومی و مذهبی گوناگون، در سایه تهدید مشترک، وحدت و ایستادگی را به نمایش گذاشتند.
تظاهرات خودجوش، حمایت گسترده از نیروهای نظامی و حضور کمسابقه مردم در صحنههای مختلف اجتماعی، بیانگر پیوندی عمیق و احیا شده میان ملت و مسئولان بود. این وضعیت، اگرچه در پاسخ به تهدید بیرونی پدید آمد، اما فرصتی تاریخی برای ترمیم شکافهای قدیمی و آسیبزای میان مردم و حاکمیت فراهم کرده است.
اکنون که آتش بس برقرار شده و کشور در حال بازگشت به شرایط عادی است، پرسش کلیدی این است که چگونه میتوان این سرمایه اجتماعی گرانبها را حفظ، تعمیق و نهادینه کرد؟ شکافهایی که طی سالها بر اثر سوءمدیریت، فساد، ناکارآمدی و نابرابری شکل گرفتهاند، همواره تهدیدی برای امنیت ملی و توسعه پایدار کشور بودهاند. حال که بذر همبستگی کاشته شده، زمان آن فرا رسیده است که با اقداماتی هوشمندانه، مردمی و ساختاری، به بازسازی رابطه ملت و دولت بپردازیم.
در همین خصوص به گفت و گو با غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر علوم در دولت اصلاحات و فعال سیاسی اصلاح طلب پرداختیم.
* به عنوان سؤال اول، لطفاً بفرمایید چه عواملی در سالهای اخیر باعث تعمیق شکاف میان مردم و مسئولان شده و چه پیامدهایی داشته است؟
یکی از مهمترین مسائل، کاهش سرمایه اجتماعی و بیاعتمادی عمومی نسبت به مسئولان است؛ این بیاعتمادی حاصل ناکارآمدیهای مزمن، تصمیمگیریهای نامناسب و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی است. وقتی مردم دچار مشکلات بسیاری باشند به تدریج فاصله میگیرند و این برای کشور یک زنگ خطر جدی است. هرچه شکاف مردم و حاکمیت عمیقتر باشد، دشمنان خارجی بهتر میتوانند بر بستر نارضایتیهای داخلی سرمایهگذاری کنند. خوشبختانه، جنگ اخیر نشان داد که هنوز ریشههای پیوند ملی وجود دارد؛ این پیوند باید تقویت شود، نه فقط در زمان جنگ، بلکه در همه ابعاد زندگی.
* تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که در بزنگاههای امنیتی، مردم متحد میشوند. چگونه میتوان این اتحاد را از سطح عاطفی و احساسی به یک همبستگی پایدار و عقلانی تبدیل کرد؟
نخستین قدم، تبدیل تهدید به فرصت است. انسجامی که از دل تهدید بیرونی پدید آمد، نباید به پایان بحران محدود شود. راه نهادینهسازی آن، بازسازی رابطه حکومت با مردم است؛ این نیازمند اصلاحات جدی در حوزه حکمرانی است، از جمله شفافسازی روندهای تصمیمگیری، ارتقای پاسخگویی، فراهمکردن مشارکت واقعی مردم در اداره کشور و به رسمیت شناختن نقش جامعه مدنی. همچنین رسانه ملی باید روایتگر واقعیات جامعه باشد، نه تنها ابزار تبلیغ.
* چه نقشهایی برای نهادها و قوای سهگانه در این مسیر ترمیم شکافها متصور هستید؟
نقش قوه مجریه در مدیریت اجرایی کشور، شفافیت بودجه، مقابله با فساد و اجرای عدالت اقتصادی بسیار حیاتی است. مجلس نیز باید از سطح قوانین شعاری و بیاثر فراتر رفته و با نظارت جدی بر عملکرد دستگاهها، اعتماد مردم را جلب کند.
اما نقش قوه قضاییه برجستهتر است؛ عدالت قضایی، مهمترین عامل بازسازی اعتماد عمومی است. وقتی مردم ببینند که هیچ فردی بالاتر از قانون نیست، اعتماد بازخواهد گشت.
* از نظر شما، چه اقداماتی در کوتاهمدت میتواند به تقویت اعتماد عمومی کمک کند؟
در کوتاهمدت، دولت باید اقداماتی ملموس و فوری برای رفع مشکلات معیشتی انجام دهد. کنترل تورم، اصلاح قیمت ها، افزایش شفافیت اقتصادی و توقف پروژههای غیرضروری و هزینهبر میتواند پیام مثبتی به مردم بدهد. گشایش فضای رسانهای و فرهنگی و دعوت از نخبگان منتقد برای گفتوگو، میتواند اعتمادآفرین باشد. همچنین پیشنهاد میکنم نهادی مستقل و ملی برای رصد مطالبات مردم، تحلیل بازخوردهای اجتماعی و ارائه گزارش به مسئولان تأسیس شود.
* در بلندمدت چه ساختارهایی باید اصلاح شود تا شکاف مردم و حاکمیت کاهش یابد؟
باید به اصلاحات ساختاری تن داد. تغییر در نظام انتخاباتی برای مشارکت بیشتر اقشار جامعه، تقویت احزاب واقعی، بازتعریف رابطه دولت با جامعه مدنی و آموزشهای همگانی در حوزه حقوق شهروندی، از جمله راهکارهای بلندمدت هستند. همچنین سیستم نظارت بر عملکرد مسئولان باید تقویت شود، نه با هدف تضعیف که با هدف سلامت.
* در پایان، اگر بخواهید یک جمله کلیدی برای آینده کشور بگویید، چه خواهید گفت؟
اگر بخواهیم امنیت پایدار، توسعه واقعی و اقتدار ملی را تضمین کنیم، هیچ راهی جز بازسازی اعتماد ملی نداریم و این بازسازی نه با سخنرانی که با عملکرد صادقانه، شفاف و مسئولانه ممکن است.
مردم ایران در آزمون بحران، سربلند بیرون آمدند و دوباره نشان دادند که قلبشان برای ایران میتپد. اکنون نوبت حاکمیت است که نشان دهد صدای ملت را میشنود و آماده رفع مشکلات مردم است.