گرچه به نظر نمی رسد که مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم میان دولتین جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا، دست کم در چند ماه اخیر قطع یا حتی دچار وفقه شده باشد؛ اما اکنون که دو طرف آغاز رسمی مذاکرات غیر مستقیم را علنی کرده اند، آسان تر می توان درباره این مهم ترین فصل دیپلماسی ایران در دهه اخیر گفت و گو کرد.
گرچه به نظر نمی رسد که مذاکرات مستقیم یا غیر مستقیم میان دولتین جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده آمریکا، دست کم در چند ماه اخیر قطع یا حتی دچار وفقه شده باشد؛ اما اکنون که دو طرف آغاز رسمی مذاکرات غیر مستقیم را علنی کرده اند، آسان تر می توان درباره این مهم ترین فصل دیپلماسی ایران در دهه اخیر گفت و گو کرد.
نه در جهان سیاست – اعم از داخلی یا بین المللی – و نه در دنیای ایدئولوژی یا حتی تاریخ ادیان و شریعات مُسَلّمِ اسلامی، هیچ حسن و قبح ذاتی در مذاکره یا توافق حتی با دیرینه ترین و سرسخت ترین دشمنان وجود ندارد. گفت و گوی مستقیم پیامبر گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (صلّی اللّه علیه و اله و سلّم) با بزرگ ترین دشمن وقت اسلام و مسلمین “ابوسفیان”، هنگام فتح ظفرمند مکه در بیستم رمضان سال هشتم هجری قمری و نیز مذاکره و تفاهم متعدد با یهودیان مدینه و اکناف آن – پس از هجرت ایشان از مکه به مدینه در آخر سال سیزدهم و ابتدای سال چهاردهم بعثت – از این نمونه اند.
اگر نیک بنگریم، آدمیان از بامداد تا شامگاه؛ با خود، اهل خانواده، اطرافیان و… تا انتخاب هایی چون سحرخیزی، خرید مایحتاج خانه، وسیله ایاب و ذهاب و… تقریباً در هر لحظه در حال چانه زنی و مذاکره با خود یا دیگران هستند تا به قول “جرمی بنتام” اقتصاددان و فیلسوف بریتانیایی قرن نوزدهم میلادی، “مطلوب ترین” و بهترین انتخاب “ممکن” را با توجه به موقعیت مالی و غیر مالی خود داشته باشند.
مهم ترین عنصر اصلی که اساس مذاکره را از خرید یک نان ساده تا مذاکره بر سر آینده جهان بین ابر قدرت ها شکل می دهد، اصل “موازنه” است. یعنی هم زمان قدرت چانه زنی و اعمال زور همراه با محدودیت به کار گیری بی قید و شرط آن. بدون این موازنه، هیچ مذاکره، مصالحه و توافقی در کار نخواهد بود.
مثلاً در عهد نامه مشهور ترکمن چای که میان حکومت قاجاریه با دولت تزاری روسیه در اوایل قرن نوزدهم میلادی امضا شد، همین موازنه شامل قدرت و محدودیت هر دو طرف، برقرار بود. چیزی که هست، چون قدرت طرف روسی بسیار بیش تر و طبعاً محدودیت آن نسبت به طرف ایرانی به مراتب کم تر بود، از ۱۶ ماده یا فصل قرارداد، فقط یک فصل یعنی حمایت ازلی / ابدی از حاکمیت سلسله قاجار به سود طرف ایرانی بود. اگر روس ها ترس از قیام عمومی همه ایرانیان مسلمان علیه روسیه یا محدودیت طرف بریتانیایی در جنوب ایران را نمی داشتند، این معاهده هرگز شکل نمی گرفت و مانند تجربه شوروی با آلمان هیتلری، جز به تسلیم کامل و بی قید و شرط همراه با ترک مخاصمه، نمی انجامید.
بنابراین، اکنون آن چه که برای یک یک ایرانیان و نه فقط نسل کنونی و بلکه برای نسل های بعد اهمیت فوق حیاتی دارد، نه اصل مذاکره یا عدم مذاکره است، و نه توافق یا عدم توافق احتمالی؛ بلکه این است که هر یک از ما باید تا حد امکان و حتی تا پای جان، به افرایش قدرت چانه زنی ایران و ریشه های اقتدار مذاکره کنندگان ایرانی کمک کنیم تا در یک مصالحه احتمالی، نه تنها اصل احتمال تجاوز به خاک و دارایی های ایران را محو کنیم، بلکه هر چه بیش تر به تعداد بندها یا مواد به سود ایران افزوده و از تعهدات آن در برابر طرف مقابل بکاهیم. اگر قدرت واقعی ایران در برابر قدرت واقعی آمریکا یک به پانزده باشد، نتیجه ای بهتر از عهدنامه ترکمن چای به دست نخواهد آمد؛ اما هر مقدار این “موازنه” متعادل تر بشود، توافق آتی بهتر، متعادل تر و “شرافتمندانه تر” خواهد بود. این مسئولیتی بس بزرگ نه در برابر هر یک از ما ایرانیان به تنهایی یا در هیأت جامعه ایران، بلکه بسیار بیش تر و بالا تر در برابر دولت و نظام جمهوری اسلامی ایران است.
واقعیت این است که در دو دهه گذشته – از نیمه دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به این سو – به موازات تمرکز بسیار صحیح، راهبردی و کارآمد نظام بر تقویت بنیه دفاعی و نظامی کشور آن هم در شرایط “جنگل گونه” جهان و خاورمیانه که قدرت بازدارندگی کشور را به شکلی بنیادین بالا برد، معیشت اقتصادی و رضایت مندی اجتماعی / فرهنگی و سیاسی توده مردم از اوضاع کشور، به گونه ای دست کم غیر قابل توجیه، و حتی نادیده انگاشته شده است. ما به بقیه دویست و اندی کشور جهان کاری نداریم؛ اما در ایران، بدون مردم، هیچ قدرتی با هر مقدار یا تعداد زرادخانه نظامی، حتی هیچ نیست. خوشبختانه این سخن اصلی ارکان نظام جمهوری اسلامی بوده و هست. در عمل اما؛ اکنون نیروی نظامی ما به حق، در اوج است و قدرت اقتصادی و معیشتی و رضایت مندی مردم ایران در موقعیت مناسبی نیست.
گرچه در این ۲۰ سال، به اذعان ارکان اصلی نظام و عمدتاً به علت فاصله گرفتن رفتار و گرایش شاکله اصلی حاکمیت از مردم، فرصت های گرانبهایی را از دست داده ایم؛ اما حتی در چند هفته مانده به آغاز مذاکرات مهم میان تهران و واشینگتن، هنوز می توانیم بخش مهمی از آب رفته را به جوی بازگردانیم و با برقراری آشتی ملی، در بهبود زخم های اقتصادی و اجتماعی تا حد امکان بکوشیم و به مذاکره کنندگان فرصت و امکان بدهیم تا جانانه از حق ایران که تا چند نسل بعدی هم میهنان مان را تحت تأثیر قرار خواهد داد، دفاع کنند.
در حوزه سیاسی / اجتماعی، رفع حصر از حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی گامی مهم در این روند بود که به سادگی تمام و بی هیچ پیامدی جامه عمل پوشید. چنین رفتار سیاسی / عقلایی می تواند به رفع حصر از میرحسین موسوی و همسرش و نیز رفع محدودیت های فعالیت سیاسی و رسانه ای از بسیاری از دوستداران و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی تسری یابد و سپس به آزادی زندانیانی بیانجامد که اکنون دیگر هیچ کس به درستی به خاطر نمی آورد برای چه و با چه فایده ای در زندان هستند.
در حوزه اجتماعی و فرهنگی، توقف اعمال فشار بر توده بانوان شریف ایران تحت عنوان “حجاب” گامی بزرگ به جلو بود که می تواند ژرفا بیابد. این اندیشه خام که هر یک از ما می توانیم به زنان ایران عفاف بیاموزیم، از آن گستاخی ها و شوخ چشمی ها و تاریخ ندانی و ایرانیان نشناسی های بزرگ است. مدعی ترین ایرانیان هوادار حجاب، خود در دامان پاک همین ملت بالیده و پرورده اند، چگونه است که جسارت کنند به مام میهن عفاف بیاموزند؟!
رفع بی حاصل فیلترینگ – اما هزینه زا برای مردم و چالش برانگیز و حیثیتی شده برای دولت و حاکمیت – از دیگر مبانی تولید و تکثر هر چه بیش تر مقوله حساس آشتی ملی در قبل از آغاز رسمی مذاکرات با طرف آمریکایی ست.
در حوزه اقتصادی نیز افرایش ۴۵ درصدی حداقل دستمزد در ساعت های پایانی سال ۱۴۰۳ – گامی هر چند ناقص– اما باز هم مهم در جهت بهبود معیشت میلیون ها ایرانی بود که باید تعمیم و تعمیق یابد.
آمادگی برای مذاکرات حیاتی و استراتژیک پیش رو، بیش و پیش از همه به مهیا کردن شرایط داخلی یعنی وفاق ملی حداکثری حول محور حکومتی که هم مردم خود را دوست داشته باشد و هم به آن ها اعتماد کند و مورد اعتماد آن ها نیز باشد، نیازمند است. در مثال ابتدای این نوشتار، حضرت رسول اکرم (ص) با ایمان قلبی به بشارات آفریدگار و نیز اتکا به وفور مسلمانان همراه خود – که بین ۱۰ هزار تا ۱۲ هزار نفر ذکر شده است و در آن زمان جمعیت و سپاهی انبوه به شمار می آمدند – به فتح مکه نائل شدند. سفر پیشین رسول الله در سال ششم هجری قمری با قصد زیارت کعبه – با همراهان ۱۴۰۰ نفری – صرفاً به صلح حدیبیه منجر شد و مسلمانان ناگزیر بدون تشرف و زیارت خانه خدا، به مدینه و سکونت گاه های خویش بازگشتند.
به عبارتی، فاصله یک رشته مذاکرات سودمند همراه با تن ندادن به توافقی خفت بار و نایل شدن به توافقی شرافتمندانه، با درگیر جنگی خانمان برانداز شدن، فاصله پشتیبانی کردن یا نکردن مردم از حاکمیت است. ما، از هر دو سو یعنی مردم و حکومت به چنین وفاقی، مهم تر از هر روند دیگری در دهه های گذشته، نیازمندیم. تا پایان تابستان و تعیین تکلیف تاریخی، راهی نیست.