فرهنگی 27 اسفند 1403 - 10 ساعت پیش زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
کپی شد!
0
بررسی سیر اجتماعی و خاستگاه‌های موسیقی راک و تطبیق آن با شرایط و شمایل این گونه موسیقی در ایران

وقتی عشق سپر می‌اندازد

بیش از چند دهه است موسیقی راک و ژانرهای مختلف و مسائل مبتلابه آن وارد فضای موسیقی ایران شده است بی ‌آن که تحقیق، تفسیر و تدبر خاص و جامعی درباره آن شده باشد و در سال‌های اخیر و پس از فطرتی که نزدیک به چهل سال شامل حال این سیاق از موسیقی در ایران شده بود، شاهد هستیم که اقبال اهالی موسیقی ایران به موسیقی راک و گونه‌های مختلف روزبه‌روز بیشتر شده و حتی این اقبال به جریان اصلی و موسیقی پاپ ایران هم سرایت کرده است.

خاستگاه موسیقی راک

سهند آدم‌عارف

بیش از چند دهه است موسیقی راک و ژانرهای مختلف و مسائل مبتلابه آن وارد فضای موسیقی ایران شده است بی ‌آن که تحقیق، تفسیر و تدبر خاص و جامعی درباره آن شده باشد و در سال‌های اخیر و پس از فطرتی که نزدیک به چهل سال شامل حال این سیاق از موسیقی در ایران شده بود، شاهد هستیم که اقبال اهالی موسیقی ایران به موسیقی راک و گونه‌های مختلف روزبه‌روز بیشتر شده و حتی این اقبال به جریان اصلی و موسیقی پاپ ایران هم سرایت کرده است. اگرچه نمی‌توان انتظار داشت موسیقی راک به همراه دلالت‌ها و خرده‌فرهنگ‌های اجتماعی و تاریخی خاص خودش به فرهنگ‌های دیگر غیر از فرهنگ نوجوانان امریکایی و انگلیسی دهه‌های 50، 60 و 70 میلادی نفوذ کند اما تجربه دیگر کشورها در اخذ معیارها و مولفه‌های موسیقی راک و جذب و ادغام آن‌ها به نفع فرهنگ خودشان، به اندازه کافی موضوع را برایمان روشن می کند که بر خلاف دیگر تجربیات در سایر نقاط دنیا، هیچ گاه موسیقی راک در ایران به یک جریان اصیل تبدیل نشد در حالی‌که می‌توان برای مثال به کشورهایی مثل ترکیه و کشورهای اسکاندیناوی نگاه کرد که جریان راک خاص خودشان و ملهم از تجربیات خودشان را به‌وجود آوردند. در ادامه قصد داریم به بررسی خاستگاه‌های موسیقی راک در امریکا و انگلستان و تطبیقش با شرایط اجتماعی و همچنین شمایل رواج موسیقی راک بپردازیم و در این رهگذر به مصادیق توفیق یافته یا احیانا توفیق نایافته و ظرفیت‌های فعال یا هنوز غیرفعال موسیقی راک در ایران هم اشاره‌هایی مجمل یا مفصل بکنیم و امیدواریم بتوانیم نه تصویری جامع و فراگیر که دست‌کم تفسیرهایی پراکنده اما منطبق با واقعیتی از موسیقی راک فارسی ارائه کنیم و خواننده این سطور در انتهای این مقاله بتواند به استنباطی شخصی اما بهره‌مند از حقیقت از این جریان تاثیرگذار موسیقی در ایران و جهان دست پیدا کند.

جادوی گروه یا خلوص عشق ورزیدن؟

به‌راستی چه جادویی در پس موسیقی راک وجود دارد که این گونه نسل‌ها از پس نسل‌ها را به تناوب شیفته خودش کرده است تا آنجا که زندگی‌ها تحت تاثیر این موسیقی قرار گرفته و وقت‌ها و هزینه‌ها صرفش شده؛ بسیاری از شخصیت‌ها را از فرش به عرش رسانده و استودیو‌های کوچک محلی را در کمتر از یکی دو سال تبدیل به کمپانی‌های بزرگ چندملیتی کرده است؟ پیتر ویک در کتاب «سرگذشت موسیقی راک» با اشاره به قطعه مهم «مرا حتما دوست بدار» بیتلز می‌نویسد: «نخستین طغیانی که علیه معیارهای سنتی زیباشناسی و الگوهای ارتباطی موسیقی پاپ پدید آمد این بود که شنوندگان و مشتریان کنسرت‌ها دیگر به تک‌خوان اعتنا نکردند بلکه گروه را مورد توجه خود قرار دادند. آنچه در راک‌اندرول به‌صورت پنهان مانده بود – ظاهرا همان قواعد قراردادی و سنتی پاپ بود که اینک در قالب نوینی جای می‌گرفت- آشکار شد. ترانه بیتلز که می‌گفت:
دوستم بدار/ مرا حتما دوست بدار/ می‌دانی که دوستت دارم
دیگر بر قاعده پنهان سوار نبود، بلکه آشکارا از عشق و محبت سخن می‌گفت و شنونده را در یک واقعه نمایشی دو سویه شریک می‌کرد. دیگر به‌نظر علاقه‌مندان تفاوتی میان عاشق و معشوق وجود نداشت، هرچه بود عشق بود و محبت که در سال‌های شگفت‌انگیز و خطرناک و تهدیدکننده دهه 1960 میلادی چون دارویی شفابخش جلوه کرد. دیگر آواز تک‌خوان مورد علاقه جوانان و نوجوانان نبود و احساسی در ایشان به‌وجود نمی‌آورد. به این ترتیب این نوع آواز و این آواز به خصوص (مرا حتما دوست بدار)، جنبه‌های تئاتری و نمایشی خود را آشکار کرد. کاری که موسیقی پاپ هم با ریشه عمیقی که دوانده بود پیشتر و در قرن نوزدهم انجام داده بود (اپرت، سالن موسیقی و چندی بعد فیلم ناطق) با چنین روندی تردید نبود که جنبه‌های زیبایی موجود در موسیقی به‌کلی تغییر خواهد کرد.»

دو نکته در سخنان پیتر ویک وجود دارد که علاقه‌مندان راک در ایران بهتر است توجه کافی به آن داشته باشند. نخست وجه تمایز جریان موسیقی راک با «راک-اند-رول» بود که پیشتر توسط الویس پریسلی پایه‌گذاری شده بود و هرگز نباید این دو را یکی تصور کرد. اما نکته مهم‌تر اولویت قرار گرفتن مفهوم «گروه» و موسیقی گروهی در موسیقی راک است که معمولا در ایران کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد و از قضا همین نکته تبدیل می‌شود به پاشنه آشیل موسیقی راک در ایران. اغلب ستاره‌هایی که در موسیقی ایران ظهور کرده‌اند و موسیقی مورد ارائه‌شان نزدیک به آنچه راک مراد می‌کنیم بوده است، شهرتشان مدیون صدا و فردیتشان بوده و نه مفهوم روح گروهی موسیقی راک که بدان پایبند بوده باشند.

وقتی قلب‌ها تسخیر می‌شوند

اما بیتلز چگونه توانستند قلب جوانان و نوجوانان آن سال‌ها را با وجود پروپاگاندای قدرتمند بازار موسیقی پاپ، تسخیر کرده و خلاف جریان آب شنا کنند؟ آیا ابتدا به ساکن سرمایه کلانی پشت سر آن‌ها قرار گرفت؟ آیا برخاسته از یک جریان حمایت شده و مصنوعی بودند؟ پاسخ این دو سوال منفی می‌شود وقتی نگاهی به یادداشت‌های بیل هری؛ دوست نزدیک و صمیمی جان لنون در کالج هنرهای زیبای لیورپول و ناشر مجله «مرسی بیت» بیندازیم: «وقتی به گذشته می‌نگریم، به آن زمانی که راک برای خودش برو و بیایی داشت و ریشه‌های محکمی یافته بود، سخت است باور کنیم یک گروه گمنام، اهل یکی از ولایات انگلستان ناگهان قد علم کند و موفق شود و موفقیت خود را حفظ کند. عرصه موسیقی در لندن توسط چند آدم کله‌گنده و مقتدر اداره می‌شد و موسیقی پاپ واقعا بازار را قبضه کرده بود. بیتلز نه تنها موسیقی خود را به جهانیان عرضه کردند بلکه سدها را شکستند و سیل راه انداختند و عده زیادی را هم به دنبال خود کشاندند.»

پرسش‌های کلیدی

دیگر عوامل موفقیت بیتلز و درخشیدنشان در بازارهای بین‌المللی موسیقی چه بود؟ چه فاکتورهایی در شرایط اجتماعی آن روزگار کاتالیزور فراگیر شدن قطعات موسیقی آن‌ها و همچنین سبک زندگی بیتلی در میان جوانان آن نسل شد؟ آیا شرایط اجتماعی در ایران تاکنون به‌گونه‌ای بوده است که گروه‌های موسیقی ایرانی بتوانند بر روی نسل خودشان تاثیرات فرهنگی، خرده‌فرهنگی و سبک زندگی داشته باشند؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که برای یافتن پاسخشان باید تلاش و پژوهش کرد.

نویسنده
سحر شمخانی
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *