حادثه و ابعاد و آثار آن [فاجعه بندر شهید رجایی]، به واقع سهمگین است. لطف خداوند و همبستگی ملت و همت حکومت و جلب اعتماد ملی چاره ساز این همه خسارتهای مادی و معنوی است.
انتظار می رود مسئولان محترم همه تدبیر و تعهد خود را برای شناخت زمینه ها و عوامل و اسباب آن ( هر چه باشد) و برخورد جدی با آن ها به کار گیرند.
امید است با مهار سنجیده و ترمیم به موقع پیامدهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی آن در عرصه عمل – به ویژه در این مقطع حساس تنش زدایی و مذاکره برای دور کردن مخاطرات از ایران عزیز – کشور در آینده کم تر شاهد چنین فجایعی باشد. انشاءالله.
سید محمدخاتمی / رئیس جمهور اسبق
معلوم شد عدم تغییر ساعت به مناسبت تغییر فصل ها به اندازه تولید یک نیروگاه به کشور زیان می رساند. همان گونه که به قول آقای روحانی تصویب قانون اقدام راهبردی ۳۰۰ میلیارد دلار به کشور خسارت زد و بازگشت به برجام را با مشکل مواجه کرد. قانون عفاف و حجاب هم که اصلاً مشکل امنیتی داشت و شورای امنیت ملی اجرایش را متوقف کرد.
آیا ممکن است این مجلسیان یک بار قانونی بنویسند و بگویند ۲۰۰ هزار تومان به نفع مملکت شد و ملت را در خصوص بستنی خوردن یا قدم زدن یا از خواب بیدار شدن یا دوچرخه سواری یا حداقل بشکن زدن خوشحال کرد!؟
سر و سامان دادن به تورم و دلار و سکه و برجام و محیط زیست و… پیشکش !
جعفر گلابی / روزنامه نگار
دولت جدید آمریکا با حمایت جمهوریخواهان و کاهش فشارهای منطقهای، به دنبال جلوگیری از بحران هستهای ایران از طریق دیپلماسی است. این مذاکرات، نمونهای از دیپلماسی مسیر ۱.۵ [گفت و گوی غیر رسمی و فعالیتهای حل مسأله با حضور نمایندگان رسمی دولت ها] محسوب میشود. این رویکرد اغلب در مسائل پیچیده بینالمللی که مذاکرات رسمی ممکن است متوقف یا بی اثر شوند، استفاده میشود. [….] این مذاکرات در بستر تغییرات منطقهای، مانند کاهش حضور آمریکا، پیمان ابراهیم، و رقابت ایران / اسرائیل، رخ میدهد.
سناریوهای احتمالی شامل توافق موقت، ادامه وضعیت موجود، یا شکست مذاکرات و بحران جدید است. این گفت وگو ها نه تنها یک بحران امنیتی، بلکه نشانهای از تضعیف چند جانبه گرایی و رقابت قدرتهای بزرگ است. حفظ مذاکرات – حتی با دستاوردهای اندک – میتواند از انفجار زود هنگام بحران جلوگیری کند و زمینه را برای گفت و گوهای عمیقتر فراهم سازد.
پایگاه تحلیلی مدرن دیپلماسی / آمریکا
در پسِ صحنه، به نظر میرسد آمریکا از مطالبه اولیه خود مبنی بر بر چیدن تأسیسات غنیسازی دست کشیده و به محدود سازی برنامه موجود رضایت داده است.
این مذاکرات شکافی چشمگیر را میان واشینگتن و متحدش، اسرائیل، آشکار کرد. [….] از نگاه اسرائیل، برنامه هستهای ایران معضلی جدی است، اما راه حل فقط حمله به سایتهای هستهای نیست؛ بلکه تغییر رژیم در تهران است. [….] همین شکاف در موضوع تحریمها نیز دیده میشود. اسرائیل تحریمها را ابزاری برای براندازی رژیم میداند، در حالی که واشینگتن آنها را اهرمی برای فشار در پرونده هستهای میبیند. [….] توافق هستهای میان تهران و واشینگتن اهرم فشار – که پیشاپیش با دولت جدید آمریکا کاهش یافته – را بیش از پیش از دست اسرائیل میگیرد. پس از چنین توافقی، اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران بسیار دشوار خواهد شد. [….] حتی در سطح سیاسی داخلی اسرائیل، اجماعی بر ضرورت حمله به ایران وجود دارد. نتانیاهو، که نمیتواند اجازه دهد رهبران اپوزیسیون با مواضعی تندتر او را پشت سر بگذارند، نمیتواند حامی توافق جلوه حتی اگر در نهان نظر دیگری داشته باشد. شاهد آن، مطالبه اسرائیل برای اجرای “الگوی لیبی” در قبال ایران است؛ یعنی بر چیدن تمامی زیر ساختهای غنی سازی. همان طور که دولت آمریکا میداند، این خواسته خط قرمز تهران است و احتمال پذیرش آن صفر. اسرائیل شاید امیدوار است واشینگتن این موضع را بپذیرد تا – با آگاهی از رد ایران – راه برای “گزینههای دیگر” باز شود.
دَنی سیترینوویچ / مسئول سابق امور ایران در سازمان اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی