خانواده، اولین و مهمترین نهاد اجتماعی است که هر انسان در آن متولد میشود، رشد مییابد و هویت خود را شکل میدهد. ثبات و پایداری این نهاد تأثیر شگرفی بر سلامت روانی، اجتماعی و حتی جسمانی اعضایش دارد. در دنیای امروز که تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی همراه با فشارهای اقتصادی و روانی خانوادهها را تحت تاثیر قرار داده است، اهمیت سواد عاطفی بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است.
آرزو قادری
روزنامه نگار
خانواده، اولین و مهمترین نهاد اجتماعی است که هر انسان در آن متولد میشود، رشد مییابد و هویت خود را شکل میدهد. ثبات و پایداری این نهاد تأثیر شگرفی بر سلامت روانی، اجتماعی و حتی جسمانی اعضایش دارد. در دنیای امروز که تغییرات سریع اجتماعی و فرهنگی همراه با فشارهای اقتصادی و روانی خانوادهها را تحت تاثیر قرار داده است، اهمیت سواد عاطفی بیش از هر زمان دیگری نمایان شده است.
لازم به ذکر است که سواد عاطفی یا هوش هیجانی توانایی شناخت، فهم، مدیریت و بیان احساسات خود و همچنین درک و پاسخگویی مناسب به احساسات دیگران است. در خانوادهها، این مهارت نقشی حیاتی در ایجاد ارتباطات سالم، همدلی، رفع تعارضات و تقویت ارتباط بین اعضا دارد. بدون این توانمندی، سوءتفاهمها، درگیریهای عاطفی و حتی فروپاشی رابطهها افزایش مییابد که میتواند به نابودی خانواده منجر شود.
در واقع، فقدان سواد عاطفی مانند فقدان نقشه راه در مسیر زندگی خانوادگی است. اعضای خانواده بدون آگاهی از نیازهای عاطفی خود و دیگران، ممکن است به رفتارهای پرتنش، کنارهگیری عاطفی، یا واکنشهای هیجانی نامناسب روی آورند. این امر میتواند چرخهای معیوب ایجاد کند که هر روز بر فاصلهها و سوءتفاهمها افزوده میشود.
تحقیقات روان شناسی نشان میدهد که خانوادههایی که اعضای شان دارای مهارتهای هوش هیجانی بالاتری هستند، هم از نظر کیفیت رابطه، هم در توانایی حل مسأله و هم در حمایت عاطفی از یک دیگر موفقتر عمل میکنند. این خانوادهها پایداری بیشتری دارند و میتوانند بهتر از بحرانها و فشارهای زندگی عبور کنند.
سواد عاطفی در کودکان نیز نقش بسیار مهمی دارد. کودکی که از همان ابتدا آموزش دیده باشد چگونه احساسات خود را شناسایی و بیان کند، در بزرگسالی به فردی با سلامت روان بهتر و روابط اجتماعی پایدارتر تبدیل میشود. این کودکان میتوانند به شکل موثرتری با چالشها و استرسهای زندگی رو به رو شوند و نقش فعالتری در ایجاد خانوادهای سالم و پایدار ایفا کنند.
از سوی دیگر، نبود سواد عاطفی در خانوادهها منجر به بروز مشکلاتی مانند پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و حتی خشونت خانگی میشود. این مسائل نه تنها سلامت روانی اعضا را تهدید میکنند، بلکه پایههای خانواده را نیز متزلزل میسازند.
در این مصاحبه با دکتر فاطمه رستگارنسب، روان درمانگر و روان شناس بالینی به گفتوگو نشستیم تا بیشتر درباره مفهوم سواد عاطفی، اهمیت آن در خانواده و راهکارهای عملی برای ارتقای آن بحث کنیم. هدف این گفتگو افزایش آگاهی عمومی و کمک به خانوادهها برای ایجاد محیطی سالم، پایدار و آرام است که بتوانند در آن رشد کنند و خوشبختی را تجربه کنند.
*ابتدا اگر ممکن است بفرمایید سواد عاطفی دقیقاً چیست و چرا به خصوص در خانواده اهمیت دارد؟
سواد عاطفی یا هوش هیجانی، مهارتی است که به افراد کمک میکند تا احساسات خود و دیگران را بشناسند، درک کنند، کنترل نمایند و به شکل سازندهای بیان کنند. در خانواده، این مهارت حیاتی است چون روابط بین اعضا بر پایه تعاملات عاطفی بنا شده است. اگر اعضای خانواده نتوانند احساساتشان را به درستی مدیریت کنند یا نیازهای عاطفی یک دیگر را نادیده بگیرند، اختلافات و سوءتفاهمها به سرعت افزایش مییابد و آرامش خانواده به هم میریزد.
* میتوانید مثالهایی از تاثیر مثبت سواد عاطفی در زندگی خانوادگی بزنید؟
بله. حتماً. مثلاً در خانوادهای که والدین مهارت گوش دادن فعال و همدلی دارند، کودک احساس امنیت و ارزشمندی میکند. این باعث میشود اعتماد به نفس بالاتر و رفتارهای اجتماعی مثبتتری داشته باشد. یا در زوجهایی که در مواجهه با تعارضات، به جای بروز خشم و پرخاشگری، احساسات خود را به شکل آرام و محترمانه بیان میکنند، احتمال جدایی بسیار کمتر است و رابطه پایدارتر خواهد بود.
* به نظر شما فقدان سواد عاطفی در خانواده چه آسیبهایی میتواند داشته باشد؟
نبود سواد عاطفی، چرخهای از مشکلات را ایجاد میکند. اول این که، ناتوانی در بیان احساسات باعث انباشت خشم، غم یا اضطراب میشود که میتواند به پرخاشگری یا کنارهگیری عاطفی منجر شود. این مسائل ارتباط بین اعضا را ضعیف میکند و ممکن است به طلاق، مشکلات رفتاری کودکان یا حتی خشونت خانگی بیانجامد. از سوی دیگر، فقدان مهارت همدلی و درک متقابل، باعث سردی و بیتفاوتی نسبت به یک دیگر میشود که نهایتاً خانواده را متزلزل میسازد.
* آیا سواد عاطفی فقط مربوط به والدین است یا کودکان هم باید آن را یاد بگیرند؟
یادگیری سواد عاطفی از کودکی بسیار مهم است. کودکان باید از همان ابتدا یاد بگیرند احساسات خود را بشناسند و بیان کنند و همچنین نسبت به احساسات دیگران حساس باشند. این مهارتها پایههای سلامت روانی و روابط اجتماعی سالم را میسازند. والدین نقش کلیدی در آموزش این مهارت دارند؛ چرا که رفتار و شیوه تعامل آنها با کودک الگوی اصلی یادگیری است.
* در شرایطی که خانوادهها با استرسها و فشارهای زیادی مواجه هستند، سواد عاطفی چه نقشی میتواند ایفا کند؟
سواد عاطفی به خانوادهها کمک میکند تا در مواجهه با استرسها، روابط خود را حفظ و تقویت کنند. افرادی که این مهارت را دارند، بهتر میتوانند از یک دیگر حمایت کنند، آرامش خود را حفظ کنند و با بحرانها به صورت منطقیتر و مؤثرتر برخورد نمایند. این امر پایداری خانواده را در برابر فشارهای بیرونی افزایش میدهد.
* از نظر شما، مهمترین مؤلفههای سواد عاطفی که باید در خانوادهها تقویت شود کداماند؟
مؤلفههای کلیدی شامل خودآگاهی عاطفی (شناخت احساسات خود)، خودکنترلی (مدیریت احساسات)، همدلی (درک احساسات دیگران)، مهارتهای ارتباطی و حل تعارض است. تمرکز بر این موارد میتواند کیفیت روابط خانوادگی را به شکل چشمگیری بهبود دهد.
* برای خانوادههایی که در زمینه سواد عاطفی ضعف دارند، چه توصیههایی دارید؟
توصیه اول آموزش و یادگیری مستمر است. والدین باید خودشان آموزش ببینند و سپس این مهارتها را به کودکان منتقل کنند. همچنین مشاوره خانواده و رواندرمانی میتواند در موارد عمیقتر کمککننده باشد. نکته دیگر ایجاد فضایی امن برای بیان احساسات است؛ بدون ترس از قضاوت یا تنبیه. تشویق به گفت و گوهای باز و صادقانه، پذیرش تفاوتها و یادگیری مهارتهای حل تعارض از دیگر نکات مهم است.
* آیا فرهنگ و ارزشهای اجتماعی نقش مهمی در شکلگیری سواد عاطفی خانوادهها دارند؟
بله، بسیار نقش دارند. فرهنگ و ارزشهای اجتماعی میتواند تاثیر مثبت یا منفی بر نحوه بیان و مدیریت احساسات داشته باشد. در برخی فرهنگها، بیان احساسات منفی ممکن است تابو یا نشانه ضعف تلقی شود که این موضوع مانع رشد سواد عاطفی میشود. بنابراین، تغییر نگرشهای فرهنگی و آموزش سواد عاطفی در سطح جامعه هم اهمیت بالایی دارد.
* در نهایت، اگر بخواهید یک پیام کلیدی درباره اهمیت سواد عاطفی به خانوادهها بدهید، چه خواهید گفت؟
پیام من این است که سواد عاطفی پایه و اساس سلامت روانی و پایداری خانوادههاست. خانوادهای که بتواند به خوبی احساسات اعضایش را بشناسد، مدیریت کند و به آن پاسخ دهد، در برابر مشکلات مقاومتر و خوشبختتر خواهد بود. یادگیری و تمرین این مهارتها یک سرمایهگذاری بزرگ برای آینده خود و نسلهای بعدی است.